بریدههایی از کتاب فضیلت خودخواهی
۴٫۱
(۱۴)
بیشتر افراد براساس دو نظریهٔ اخلاقی رایج که یکی صوفیگرایانه و دیگری اجتماعی است، یا میگویند حقوق موهیتهایی از سوی خداوند هستند یا میگویند هدیههایی از سوی جامعه. ولی واقعیت این است که منشأ و سرچشمهٔ حقوق فردی، طبیعت خود انسان است.
اعلامیهٔ استقلال آمریکا تأکید میکند که انسانها «از سوی آفرینندهٔ خود از حقوقی غیرقابل واگذاری برخوردار شدهاند». اینکه ما بر این باور باشیم که انسان آفریدهٔ خداوند است یا محصول طبیعت، تفاوتی در این واقعیت ایجاد نمیکند که او موجودی از گونهٔ خاص، یعنی موجودی دارای عقل است، و اینکه او نمیتواند زیر زور و تحمیل عملکرد موفقیتآمیز از خود نشان دهد و نیز حقوق او پیششرط لازم برای بقا و حیاتش است.
yalda
همهٔ نظامهای گذشته زندگی انسان را متعلق به جامعه میدانستند و جامعه میتوانست زندگی او را به هر طریقی که میخواست به کنترل خود درآورد؛ این نظامها همچنین بر این باور بودند که هر آزادی که به انسان داده میشود لطفی است که جامعه در حق او میکند و اجازهٔ آن در دست جامعه است و هر لحظه ممکن است این موهبت از او بازستانده شود. ایالات متحده بر این باور بود که زندگی انسان از آن خود او و حق خود اوست (یعنی بر اساس اصل اخلاقی و طبیعت انسانی خود از این حق برخوردار است)، حق هرکس متعلق به خود آن فرد است، جامعه در اینباره هیچ حقی ندارد، و تنها هدف اخلاقی حکومت این است که از حقوق افراد پاسداری کند.
yalda
اخلاق غیرعقلانی (یعنی اخلاقی که با طبیعت انسان، با واقعیت و با پیشنیازهای حیات انسان مغایرت دارد) ناگزیر آدمی را وادار به پذیرش این باور میکند که میان اخلاقی بودن و عملی بودن تضادی اجتنابناپذیر وجود دارد و آدمی باید انتخاب کند که یا بافضیلت باشد یا خوشبخت و شاد، یا آرمانگرا باشد یا کامیاب و موفق؛ ولی نمیتواند هر دوی اینها را با هم داشته باشد. این دیدگاه سبب ایجاد یک تضاد و تناقض فاجعهبار در ژرفترین سطح وجود آدمی میشود، یک دوگانگی مرگبار که وجود آدمی را از هم میگسلد. این دیدگاه آدمی را وادار میکند که انتخاب کند آیا میخواهد زنده بماند یا شایستهٔ زندگی کردن باشد، در حالی که دستیابی به سلامت ذهنی و عزت نفس نیازمند این است که هر دوی این گزینهها را با هم داشته باشد.
yalda
بخشی از سخنان گالت را بازگو میکنم: «آدمی را موجودی عاقل و خردمند نامیدهاند، ولی عقلانیت بستگی به انتخاب و اختیار دارد و گزینهٔ دیگری که طبیعت آدمی پیش پای او مینهد او را بر سر این دوراهی قرار میدهد: انسانی عاقل یا حیوانی خودکش. آدمی باید انتخاب کند که انسان باشد؛ او باید حیات خود را ارزش بداند و با انتخاب خود آن را حفظ نماید؛ باید یاد بگیرد که به انتخاب خودش زندگیش را حفظ کند؛ باید به انتخاب خودش کشف کند که به چه ارزشهایی نیاز دارد و پایبند فضیلتهایش باشد. هر دستورالعمل ارزشی که آدمی آن را به اختیار خود بپذیرد یک دستورالعمل اخلاقی است».
yalda
تنها چیزی که وجود ارزشها را ممکن میکند وجود یک هدف و مقصود نهایی است. از نظر متافیزیکی، زندگی تنها پدیدهای است که به خودی خود یک هدف و مقصد نیز هست، یعنی یک ارزش که توسط فرآیندی ثابت و پیوسته به دست میآید و حفظ میشود
yalda
مرگ و نیستی پادگزارهٔ زندگی است. زندگی تنها تا جایی میتواند دوام داشته باشد که فرایند حفظ بقای خود بهصورت پیوسته انجام گیرد. هدف از این فرآیند که باید پیوسته و لحظهبهلحظه انجام شود، یعنی ارزش غایی آن، حفظ حیات موجود زنده است.
yalda
حجم
۱۸۲٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۱۱ صفحه
حجم
۱۸۲٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۱۱ صفحه
قیمت:
۵۰,۰۰۰
۲۵,۰۰۰۵۰%
تومان