بریدههایی از کتاب شایعاتی دربارهی جایی بهتر
۴٫۷
(۳)
درخواستی را از طرفِ شعبهٔ مرکزی ادارهٔ «جهتدهی به هر نوع علم و دانشی در راستای منافعِ خانمها و آقایان دلسوز و نهایتاً منافع سیارهٔ عزیز»
bud
«حالا که بیرسته بشی، هیچجایی رات ندن، اسمت رو هم همه یادشون بره، میفهمی که دیگه با اعتبارِ سیارهٔ عزیز ما بازی نکنی.»
bud
«من علاقهای به زندگی تو توهّم ندارم.»
bud
هیچکس از کارمندان ارشد یا خانمها و آقایان دلسوز پا به اتاقها نگذاشته بودند که آنقدر کوچک و خفه بود که، حتی دیدنشان تأثیرات بدی بر روحیه داشت و به زودی هم از بین نمیرفت.
bud
هیچکس از کارمندان ارشد یا خانمها و آقایان دلسوز پا به اتاقها نگذاشته بودند که آنقدر کوچک و خفه بود که، حتی دیدنشان تأثیرات بدی بر روحیه داشت و به زودی هم از بین نمیرفت.
bud
همهٔ ساختمان پیچیده در سکوتی بیانتها و خاصیتی در فلزِ کف بود که صدای کفشهایش را هم نمیشنید. آسانسور نداشت، پنجره نداشت و ضدِ صدا
bud
میکرد. به نظرش آن کس که این ساختمان را ساخته است، انزوا را خوب میفهمید.
bud
تیتانیوم به این شغل افتخار میکرد؛ کاملاً خستهکننده، بیروح، پرزحمت بود و هیچ لذتی از انجامش نمیبرد، در سیارهٔ آدمکوچولوها به این میگویند یک کارِ مهم واقعی.
bud
باید خیلی احتیاط میکرد. یک بار سرِ کلاس «ضرورت و روشهای دروغگویی در صنعت و رسانه» یکی از پسرها حواسش نبود و به چیزهای دیگر فکر میکرد. فردا صبح نامه پشتِ در خانهشان بود. ادارهٔ «تشخیص موضوعات بااهمیت و بیاهمیت» او را خواسته بود.
bud
هیچجایی نبود که مادهها و تبصرهها رویش را نپوشانده باشند، مثل لشگری از حشرات سیاه با قدرت تولید مثلی جادویی.
bud
دانشجوی سالِ سوم در رشتهٔ «دروغگویی پیشرفته، گرایش مدیریتِ دروغهای خرد و کلان» بود ولی وقتی سرِ کلاس مینشست، تمام وقت به یک چیز فکر میکرد، اینکه زودتر برسد خانه، یک کاغذ سفید بردارد و آنچه را که مثلِ سیل به ذهنش حمله میکرد، طراحی کند.
bud
مثلاً گواهینامهٔ «داشتنِ دوست» که باید در درخواستش، به کمیتهٔ صدورِ گواهینامه دلایل و انگیزههایش را برای احتیاج به دوست در زندگی توضیح میداد؛
bud
حجم
۱۱۰٫۹ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۴۲ صفحه
حجم
۱۱۰٫۹ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۴۲ صفحه
قیمت:
۷۱,۰۰۰
تومان