کتاب مزرعهی حیوانات
۴٫۵
(۱۶۸)
خواندن نظراتاصلا گوش به حرف کسانی ندهید که میگویند انسان و حیوان منافع مشترکی دارند، یا پیشرفت این به پیشرفت آن منجر میشود. اینها همهاش دروغ است. انسان جز منافع خودش به منفعت هیچ موجود دیگری فکر نمیکند.
کاربر ۱۸۸۰۶۴۳
ناپلئون دستور داده بود که میبایست هفتهای یکبار مراسمی موسوم به «تظاهراً ت خودجوش» برگزار شود، با این هدف که مبارزهها و پیروزیهای «مزرعهٔ حیوانات» مورد تجلیل قرار گیرد.
امیررضا فخاریان
حیوانات از پنجره به خوکها و بعد به آدمها، و از آدمها به خوکها، و دوباره از خوکها به آدمها نگاه میکردند؛ ولی دیگر نمیتوانستند تشخیص دهند که خوک کدام است و آدم کدام.
من متفکر نیستم
پیام من به شما این است، رفقا: قیام! البته من نمیدانم این قیام کی اتفاق میافتد، یک هفتهٔ دیگر یا صد سال دیگر، ولی این را میدانم، به همان وضوح که این کاه را زیر پای خودم میبینم، که دیر یا زود حقمان را میگیریم. رفقا، در مدت کوتاهی که از عمرتان باقی مانده، از این هدف یک لحظه هم چشم برندارید! و از همه مهمتر، پیام مرا به گوش همهٔ کسانی که بعد از شما به دنیا میآیند برسانید، تا نسلهای بعد هم آنقدر به این مبارزه ادامه دهند تا پیروز شوند.
الهام بانوو
دوازده صدا داشتند با عصبانیت فریاد میکشیدند و همهٔ آنها شبیه یکدیگر بودند. حالا دیگر کاملا واضح بود که چهرهٔ خوکها چه تغییری کرده است. حیوانات از پنجره به خوکها و بعد به آدمها، و از آدمها به خوکها، و دوباره از خوکها به آدمها نگاه میکردند؛ ولی دیگر نمیتوانستند تشخیص دهند که خوک کدام است و آدم کدام.
ZinBook
کلوور حالا دیگر مادیان پیر تنومندی بود؛ مفاصلش خشک شده بود و چشمهایش زود قرمز و اشکآلود میشد. دو سال از سن بازنشستگیاش میگذشت، ولی تا آنوقت هیچ حیوانی عملا بازنشسته نشده بود.
کاربر ۲۲۶۵۲۴۱
کارشان به دوره وزمانهای کشیده بود که هیچکس جرئت نمیکرد عقیدهاش را بر زبان بیاورد
mirzayi
گهگاه حیوانات سالخوردهتر در خاطرات مبهم خود کندوکاو میکردند و میکوشیدند بفهمند که در روزهای اولیهٔ «قیام»، که جونز را تازه بیرون کرده بودند، حال وروزشان بهتر از حالا بود یا بدتر. اما یادشان نمیآمد. هیچچیز نبود که بتوانند زندگی کنونی خود را با آن مقایسه کنند؛ هیچچیزی در دست نداشتند، جز آمار و ارقام اسکوئیلر، که بدون استثنا نشان میداد همهچیز دارد روزبهروز بهتر و بهتر میشود.
mirzayi
به خاطر شماست که این شیرها و سیبها را میخوریم. میدانید اگر ما خوکها نتوانیم کارمان را درست انجام دهیم، چه اتفاقی میافتد؟ جونز دوباره برمیگردد! بله، جونز دوباره برمیگردد!» اسکوئیلر از اینطرف به آنطرف پرید و دُمش را تکان داد و کمابیش ملتمسانه فریاد زد: «مطمئنآ، رفقا، مطمئنآ میان شما هیچکس نیست که بخواهد جونز دوباره برگردد، درست نمیگویم؟»
راستش اگر تنها یک نکته بود که حیوانات کاملا از آن اطمینان داشتند، همین بود که نمیخواستند جونز برگردد. بنابراین وقتی مطلب از این زاویه برایشان مطرح شد، دیگر جای چون وچرا باقی نماند.
mirzayi
«چه اهمیتی دارد؟ یک آسیای بادی دیگر میسازیم. اگر دلمان بخواهد، شش تا آسیای بادی میسازیم. رفیق، تو قدر این کار درخشانی را که انجام دادهایم نمیدانی. دشمن همین زمینی را که الان رویش ایستادهایم تصرف کرده بود. و حالا ــ به برکت رهبری رفیق ناپلئون ــ ما تا وجب آخرش را پس گرفتهایم!»
باکسر گفت: «پس ما چیزی را که مال خودمان بوده پس گرفتهایم.»
اسکوئیلر گفت: «همین یعنی پیروزی ما.»
الهام بانوو
حجم
۱۰۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۴۷ صفحه
حجم
۱۰۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۴۷ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۸,۰۰۰۳۰%
تومان