بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ماندانا و شومینسر | طاقچه
تصویر جلد کتاب ماندانا و شومینسر

بریده‌هایی از کتاب ماندانا و شومینسر

نویسنده:مهوش توکل
انتشارات:انتشارات آرنا
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۱از ۷۱ رأی
۳٫۱
(۷۱)
سرم کمی، البته فقط کمی گیج می‌رود، ماجرایی که در حال خواندن آن هستید واقعا کم چیزی نیست، قصه‌ی عشق بین ماندانا و "شومینسر۱" است، عجیب‌ترین مردی که ممکن است هر دختر زیبایی روزی با او مواجه شود! اما قبل از شروع داستان بهتر است برایتان یک چیزهایی را به طور خلاصه بگویم، اما اصلا نه گیج شوید و نه نگران، چون به زودی با ورق زدن صفحات خودتان متوجه همه چیز خواهید شد.
💕Adrien💕
در مکتب ما رسم فراموشی نیست در مسلک ما عشق هم‌آغوشی نیست مهر تو اگر به هستی ما افتاد دیگر به سرش خیال خاموشی نیست
عشق یعنی کتاب
"او هنوز نرفته است، پس هنوز هم قلب من متعلق به اوست! "
عشق یعنی کتاب
"میلیون‌ها ستاره در آسمان وجود دارد اما یکی از آنها بیشتر از سایرین نورافشانی می‌کند این است حقیقت وجود عشق: فقط تو را می‌بینم! من هرگز انکار نمی‌کنم که عشق بسیار گرانبهاست! وقتی به من نزدیک‌تر می‌شوی، گویی فرشتگان در گوشم نجوای محبت سر می‌دهند! باز هم رودخانه‌ی شب جاری شده،
sheida...
"در مکتب ما رسم فراموشی نیست در مسلک ما عشق هم‌آغوشی نیست مهر تو اگر به هستی ما افتاد دیگر به سرش خیال خاموشی نیست"
rima
ای دنیا لحظه‌ای بایست! تو داری به کدامین سمت سوق می‌کنی؟!
pinki_moon
هر بار که به یاد او می‌افتادم، قلب شکسته‌ام دوباره، آن هم پر سر و صدا می‌شکست!
عاطفه
: "اشتباه نکن! فاصله‌ی عشق و تنفر، فاصله‌ی ازدواج تا طلاقه! "
شاید این دنیا ی خوابه:)
راه حل به زودی خودش رو بهت نشون میده! کمی صبر داشته باش و عجله نکن! "
شاید این دنیا ی خوابه:)
"من تو رو واسه همین متفاوت بودنت دوست دارم! من و تو هر دو تامون هم رو خیلی خوب درک می‌کنیم بلند شو دیگه! الان وقتشه مامان و بابام باید تو رو هر طوری که هستی ببینن! "
لیانا
ای زمانه کاش هیچ وقت نمی‌فهماندی به هیچ دختری! به هیچ دختری که مرد رویاهایش در حال رفتن و ترک کردن اوست! کاش در همین یک مورد خاص کمی مهربان‌تر بودی ای زمانه!
عشق یعنی کتاب
دانگ دانگ! سرم می‌کوبید! صدای ناقوس غم توی دالان‌های تاریک و خلوت دلم می‌پیچید و نوسان می‌کرد، آسمان زندگی‌ام باز بوی افسرده‌ی کوچ گرفته بود، باز هم رفتنی که حق او بود و ماندنی که سزاوار من! آری قصه‌ی تکراری او رفت و گریستن سال‌های من، کنج نمور یک اتاق همیشه ابری، حال و هوایی که نه می‌بارد و نه روشن و آفتابی می‌شود، سنگینی عشق خودش را روی دوش‌های زخم خورده‌ام انداخته بود.
عشق یعنی کتاب

حجم

۱۱۵٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۷۳ صفحه

حجم

۱۱۵٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۷۳ صفحه

قیمت:
رایگان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد