بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب لیلی و مجنون | صفحه ۸ | طاقچه
کتاب لیلی و مجنون اثر نظامی گنجوی

بریده‌هایی از کتاب لیلی و مجنون

نویسنده:نظامی گنجوی
انتشارات:طاقچه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۴۲۵ رأی
۴٫۵
(۴۲۵)
با زخم من ارچه مرهمی نیست چون تو به سلامتی غمی نیست
|ݐ.الف
گفتی که مترس دستگیرم ترسم که در این هوس بمیرم
|ݐ.الف
یارب به خدائی خدائیت وانگه به کمال پادشائیت کز عشق به غایتی رسانم کو ماند اگر چه من نمانم
کاربر ۳۷۸۰۶۶۱
چون گرد شود وجود پستم هرجا که روم تو را پرستم
hojjat
لیلی و مجنون ببایدت گفت تا گوهر قیمتی شود جفت
helya.B
گویند مرا چرا نخندی گریه است نشان دردمندی ترسم چو نشاط خنده خیزد سوز از دهنم برون گریزد
جوکار ۱۹۵۴۲۱۳
عیب ارچه درون پوست بهتر آیینه دوست دوست بهتر آیینه ز روی راستگوئی بنماید عیب تا بشوئی
جوکار ۱۹۵۴۲۱۳
از پنجه مرگ جان کسی برد کو پیش ز مرگ خویشتن مرد
اللّٰهم صل علی محمد و آل محمد
ای شاه سوار ملک هستی سلطان خرد به چیره دستی ای ختم پیمبران مرسل حلوای پسین و ملح اول
#Mohad3h#
تا کی به نیاز هر نوالم بر شاه و شبان کنی حوالم از خوان تو با نعیم‌تر چیست وز حضرت تو کریمتر کیست
#Mohad3h#
یارب به خدائی خدائیت وانگه به کمال پادشائیت کز عشق به غایتی رسانم کو ماند اگر چه من نمانم از چشمه عشق ده مرا نور واین سرمه مکن ز چشم من دور گرچه ز شراب عشق مستم عاشق‌تر ازین کنم که هستم
panah
لطفی کن ازان لطف که داری بگشای در امیدواری زان یار که او دوای جانست بوئی برسان که وقت آنست
Fatima
مجنون چو ندید روی لیلی از هر مژه‌ای گشاد سیلی
tanhay_mobham99
آن کز نسب بلند زاید او را سخن بلند باید
tanhay_mobham99
عشقی که نه عشق جاودانیست بازیچه شهوت جوانیست عشق آن باشد که کم نگردد تا باشد از این قدم نگردد
*الیزا*
کردی دل خود به دیگری گرم وز دیده من نیامدت شرم
فرشته۷۷
خسروشیرین چو یاد کردی چندین دل خلق شاد کردی
پروین اعتصامی
آب ار چه همه زلال خیزد از خوردن پر ملال خیزد کم گوی و گزیده گوی چون در تا ز اندک تو جهان شود پر
ادریس
ای درد و غم تو راحت دل هم مرهم و هم جراحت دل قند است لب تو گر توانی از وی قدری به من رسانی
fmaotheammmeahd
امروز که روز عمر برجاست می‌باید کرد کار خود راست فردا که اجل عنان بگیرد عذر تو جهان کجا پذیرد شربت نه ز خاص خویشت آرند هم پرده توبه پیشت آرند آن پوشد زن که رشته باشد مرد آن درود که کشته باشد امروز بخور جهد می‌سوز تا بوی خوشیت باشد آنروز پیشینه عیار مرگ می سنج تا مرگ رسد نباشدت رنج از پنجه مرگ جان کسی برد کو پیش ز مرگ خویشتن مرد
آبرنگ

حجم

۱۴۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۰۷ صفحه

حجم

۱۴۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۰۷ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان