من گر گهرم و گر سفالم
پیرایه توست روی مالم
فندق
از قسمت بندگی و شاهی
دولت تو دهی بهر که خواهی
منتظر ظهور
ای نام تو بهترین سرآغاز
بینام تو نامه کی کنم باز
ای یاد تو مونس روانم
جز نام تو نیست بر زبانم
ای کار گشای هر چه هستند
نام تو کلید هر چه بستند
ای هیچ خطی نگشته ز اول
بیحجت نام تو مسجل
ای هست کن اساس هستی
کوته ز درت دراز دستی
ای خطبه تو تبارکالله
فیض تو همیشه بارکالله
ای هفت عروس نه عماری
بر درگه تو به پرده داری
ای هست نه بر طریق چونی
دانای برونی و درونی
ای هرچه رمیده وارمیده
در کن فیکون تو آفریده
ای واهب عقل و باعث جان
با حکم تو هست و نیست یکسان
ای محرم عالم تحیر
ⓜⓞⓣⓐⓗⓐⓡⓔ
ای نام تو بهترین سرآغاز
بینام تو نامه کی کنم باز
ای یاد تو مونس روانم
جز نام تو نیست بر زبانم
♡Sara♡
گر صد لغت از زبان گشاید
در هر لغتی ترا ستاید
Zahra Falahiyan
گویند ز عشق کن جدائی
کاینست طریق آشنائی
Ahmadreza Anaami
صاحب توئی آن دگر غلامند
سلطان توئی آن دگر کدامند
راه تو به نور لایزالی
از شرک و شریک هر دو خالی
در صنع تو کامد از عدد بیش
عاجز شده عقل علت اندیش
ترتیب جهان چنانکه بایست
کردی به مثابتی که شایست
سیتا ^-^
گردن به هوا کسی فرازد
کو با همه چون هوا بسازد
کاربر ۲۹۶۸۶۴۷
عقل ارچه خلیفه شگرف است
بر لوح سخن تمام حرف است
هم مهر مویدی ندارد
تا مهر محمدی ندارد
کاربر ۲۹۶۸۶۴۷
روزی که رسی به نزد یارم
گو بی تو ز دست رفت کارم
دریاب که گر تو در نیابی
ناچیز شوم در این خرابی
جوکار ۱۹۵۴۲۱۳