بریده‌هایی از کتاب جایی که خرچنگ ها آواز می خوانند

وقتی توی دردسر افتادی، ازش بگذر. خودت رو به بی‌خیالی بزن.

«خیلی‌ها مغزشون رو به اندازه کافی پر نمی‌کنن. ما همه مثل زرافه‌های تنبلی هستیم که برای رسیدن به مرحله‌های بالاتر، گردنشون رو دراز نمی‌کنن.»

او دست در دستانی گذاشته بود که فقط از وجودش می‌کاست و هیچ‌چیزی به اشتراک نمی‌گذاشت و به وی نمی‌افزود.

لمس یک انسان دیگر، تقدیم بخشی از وجودت به او محسوب می‌شد، وجودی که برگشت‌ناپذیر بود.

بعضی از بذرها تا سالیان سال در زمین‌های خشک باقی می‌مانند و آن‌قدر صبر می‌کنند تا آب، سراغشان آید و خاک را فرابگیرد، تا آن‌ها وجه واقعی خودشان را به رخ بکشند. این‌ها حقایقی هستند که در هیچ مدرسه‌ای آموزش داده نمی‌شوند. واقعیت‌هایی که هرکسی باید آن‌ها را بداند، تا هروقت نیاز به مخفی شدن حس شد، این کار را مانند بذرها انجام و در مواقع لزوم، خود را نشان دهد.

وابستگی به بقیه، شما را زمین‌گیر می‌کند.

. صورت معمولاً در گذر زمان، دستخوش تغییر می‌شود، اما چشم‌ها ثابت می‌مانند

همیشه عاشقت بودم. از همون دوران بچگی، حتی از همون وقتی که چیزی ازش یادم نمیاد.

باد شروع به وزیدن کرد و هزاران برگ درخت چنار زردرنگ را در آسمان به پرواز درآورد. برگ‌های پاییزی نمی‌افتند؛ آن‌ها پرواز می‌کنند. این تنها فرصت آن‌ها برای اوج گرفتن است.

وقتی توی دردسر افتادی، ازش بگذر. خودت رو به بی‌خیالی بزن.

کیا صدایش را کمی بالاتر برد و گفت: «من هیچ‌وقت از مردم متنفر نبودم. بلکه اونا ازم تنفر داشتن. اونا بهم می‌خندیدن. اونا منو ترک کردن. اونا منو مسخره کردن. خب، درسته؛ من یاد گرفتم بدون اونا زندگی کنم. بدون تو، بدون مامان! یا هر کس دیگه!»

هیچ‌گاه قلب را دست‌کم نگیر چون توانایی انجام کارهایی را دارد که ذهن حتی نمی‌تواند آن‌ها را برای خود تصور کند. قلب آنچه را که حس می‌کند، باید انجام دهد. تو دیگر چگونه می‌توانی راهی را که من رفته‌ام، شرح دهی؟

عشق همیشه درست از آب درنمیاد. وقتی توی عشقت شکست خوردی، با افراد دیگه وارد ارتباط می‌شی، در نهایت، اون چیزی که برات می‌مونه، ارتباطه.

بخشی از وجود ما همیشه متعلق به گذشته‌مونه، گذشته‌ای که می‌گه باید چی کار کنیم تا زنده بمونیم.

«باید زندگی‌ام رو تنهایی بگذرونم. اما اینو می‌دونستم. خیلی وقت پیش بهم ثابت شد که مردم نمی‌مونن.»

اینجا متعلق به توست اگر هیچ‌گاه تو را ندیدم اگر تو را نشناختم. بدان که مراقبت هستم می‌شناسمت عاشقت هستم تا ابد

اگر هیچ‌کسی تنهایی را درک نمی‌کرد، ماه از این قاعده مستثنی بود.

وابستگی به بقیه، شما را زمین‌گیر می‌کند.

شاید عشق مثل زمینی است که آن را شخم زده‌اید، اما هنوز چیزی در آن نکاشته‌اید.

الان دوست‌دخترت شدم؟ - می‌خوای بشی؟ - اوهوم. - شاید هنوز خیلی بچه باشی. - اما من همه پرها رو بلدم. شرط می‌بندم هیچ دختری این‌ها رو بلد نیست. - بسیار خب.