بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم می دانستم | صفحه ۸ | طاقچه
تصویر جلد کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم می دانستم

بریده‌هایی از کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم می دانستم

نویسنده:تینا سیلیگ
امتیاز:
۳.۶از ۱۵۸۸ رأی
۳٫۶
(۱۵۸۸)
«شانس به‌نفع ذهنِ آماده است.»
محمد مهدی رهبری
درحقیقت، دردها و نومیدی‌های ما دروازه ای هستند برای درک و احترام به دردها و نومیدی‌های دیگران
محدثه
چیزهای جالب و شگفت‌انگیز زمانی رخ می‌دهد که سقف برداشته شود.
الچاپو3
«هرچی سخت‌تر کار کنی، خوش‌شانس‌تر می‌شی.»
mhafshari
همیشه با قوانینی ساختگی برای خودمان زندان‌هایی می‌سازیم. این قوانین ما را در چهارچوب نقش‌های خاصی محبوس، و از فرصت‌هایی بی‌شمار محروم می‌کنند.
شراره
یکی از اساتید چیره‌دست در دانشگاه شیلی، به من گفت به‌شدت توصیه می‌کند که دانشجوها، کلاس‌هایی را با بدترین آموزگاران در دانشکدهٔ خود بردارند؛ زیرا باعث می‌شود برای زندگی آماده شوند، چون در زندگی مربیانِ بااستعداد نخواهند داشت تا راهنمای مسیرشان باشند.
aliplx
تفاوت بزرگی است میان سعی‌کردن برای انجام چیزی و واقعاً انجام‌دادنِ آن. ما غالباً می‌گوییم داریم تلاش می‌کنیم کاری را انجام دهیم: کاهش وزن، تمرینِ بیش‌تر، پیداکردن شغل؛ اما حقیقت این است که یا داریم انجامش می‌دهیم یا نمی‌دهیم. تلاش برای انجام یعنی شانه‌خالی‌کردن
SARA
ما یاد نگرفته‌ایم که مشکلات را با آغوش باز بپذیریم.
فرامرز میرشکار
کلید موفقیت جاخالی‌دادن در برابر گلوله نیست؛ بلکه بهبود سریع است.
معراج
درواقع، زندگیِ حقیقی، یک امتحانِ کتاب‌باز نهایی است. درها بازِ باز هستند و به شما اجازه می‌دهند وقتی می‌خواهید مسائلِ بی‌انتهای مربوط به کار، خانواده، دوستان و دنیا را در مقیاس بزرگ، حل کنید، از منابع بی‌پایان اطراف خود استفاده کنید.
Bahar
محدودیتی برای انواع مسائلی که می‌توانید از پسش بربیایید وجود ندارد.
کاربر ۱۱۷۵۴۲۲
اگر کل چیزی که داشتید پنج دلار و دو ساعت وقت بود، چه‌کار می‌کردید تا پول بیش‌تری دربیاورید؟
mashver
جرد لیندزوندر مقالهٔ خود در نیویورک تایمز این احساس را بیان کرده است که چطور با پریدن از یک هواپیمای فوق‌العاده خوب با یک چترباز دوره‌دیده، بر ترس خود از طردشدن، شکست‌خوردن و آسیب‌پذیری غلبه کرده است. (۱۰) در آن لحظه متوجه می‌شود که با انجام ترسناک‌ترین کاری که می‌توانسته تصورش را بکند و فهمیدن این که نمی‌میرد، دیگر چیزی برای ترسیدن وجود ندارد.
αℓι
به‌مرورِ زمان به‌تدریج این واقعیت را درک کردم که دنیا به دو دسته آدم تقسیم می‌شود: یکی آن‌هایی که منتظرند دیگران به آن‌ها جوازِ انجام کارهایی را که دوست دارند بدهند و دیگری آدم‌هایی که خودشان این جواز را به خود می‌دهند. برخی انگیزه را درونِ خود جست‌وجو می‌کنند و بقیه منتظر می‌مانند تا نیروهای بیرونی آن‌ها را به جلو هل بدهند. از تجارب خودم خیلی چیزها می‌توانم بگویم: به‌جای این‌که منتظر دیگران باشید تا فرصت به شما بدهند، خودتان از فرصت‌ها نهایت استفاده را ببرید. همیشه جاهای خالیِ زیادی وجود دارند که باید پر شوند و تکه‌طلای‌های فرصت‌ها روی زمین منتظرند کسی برشان دارد. گاهی اوقات این کار یعنی نگاه‌کردن به دوروبر میز کارِ خودتان، بیرون از ساختمان، آن‌طرف خیابان یا گوشه‌کنار. اما این تکه‌های طلا برای هرکسی است که بخواهد آن‌ها را بردارد.
مصی ناز
به‌جای این‌که منتظر دیگران باشید تا فرصت به شما بدهند، خودتان از فرصت‌ها نهایت استفاده را ببرید.
منگو
به‌مرورِ زمان به‌تدریج این واقعیت را درک کردم که دنیا به دو دسته آدم تقسیم می‌شود: یکی آن‌هایی که منتظرند دیگران به آن‌ها جوازِ انجام کارهایی را که دوست دارند بدهند و دیگری آدم‌هایی که خودشان این جواز را به خود می‌دهند. برخی انگیزه را درونِ خود جست‌وجو می‌کنند و بقیه منتظر می‌مانند تا نیروهای بیرونی آن‌ها را به جلو هل بدهند.
malang
تمام مشکلات را می‌توان فرصت‌هایی برای راه‌حل‌های خلاقانه دید.
منگو
ما یاد نگرفته‌ایم که مشکلات را با آغوش باز بپذیریم. یاد گرفته‌ایم که باید از مشکلات بپرهیزیم یا به‌نحوی ناله و شکایت کنیم.
سارا
بیش‌تر مردم طوری به مشکلات نزدیک می‌شوند که انگار نمی‌توانند آن‌ها را حل کنند. بنابراین راه‌حل‌های خلاقانه‌ای را که درست جلوی چشم‌شان است نمی‌بینند.
Shanti
بالاخره این‌که در آخر عمر، معیار قضاوت دربارهٔ شما نه میزان سهام‌تان در بازار است، نه شکست‌دادن دایرهٔ ضدتراست وزارت دادگستری ایالات متحده، و نه تعداد خودروهای آلمانی یا ایتالیایی‌تان؛ بلکه این‌طور درباره‌تان قضاوت می‌شود: «آیا دنیا را به مکان بهتری تبدیل کرده است؟»(۲)
علی احمدپور

حجم

۲۴۸٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۹۳ صفحه

حجم

۲۴۸٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۹۳ صفحه

قیمت:
۴۳,۰۰۰
۱۲,۹۰۰
۷۰%
تومان