بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب جابه‌جایی دو انقلاب؛ چرخش‌های امر دینی در جامعه‌ی ایرانی | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب جابه‌جایی دو انقلاب؛ چرخش‌های امر دینی در جامعه‌ی ایرانی

بریده‌هایی از کتاب جابه‌جایی دو انقلاب؛ چرخش‌های امر دینی در جامعه‌ی ایرانی

۳٫۸
(۱۷)
به این ترتیب شاه و آیت‌الله خمینی هم‌زمان در حال ساختن چهره‌ای دیکتاتور از محمدرضاشاه بودند و حداقل در این موضوع هردو یک کار را انجام می‌دادند. درعین‌حال آیت‌الله خمینی با استفاده از فرهنگ سیاسی ایرانیان و نشانه‌های زبانی در حال ساخت «اهریمن» از شاه بود
رضا
همچنان‌که بعدها با جدی‌ترشدن ورود روحانیون به عرصه قدرت، بسیاری از سیاست‌مداران امریکا با توجه به اظهارات آیت‌الله خمینی و بی‌تجربگی او از سیاست، فکر می‌کردند که در صورت پیروزی انقلاب، افراد میانه‌رو اجازه خواهند یافت تا زمام حکومت را به دست گیرند
رضا
ز ناصرالدین‌شاه نقل شده است که تضاد میان دول خارجی در ایران به حدی است که اگر بخواهیم برای یک شکار یا گشت و گذار به شمال شرق یا غرب کشورم بروم باید با نماینده دولت انگلستان مشورت کنم و اگر بخواهم به جنوب بروم باید نظر نماینده روسیه را جویا گردم.
کاربر ۲۲۲۴۹۳۴
گوبنیو نیز تصویری مشابه از واژه شاه در فرهنگ سیاسی ایران ارائه می‌دهد. وی می‌نویسد: شاه ایران آن سلطان مستبدی نیست که در غرب می‌شناسند. حتی در بعضی نوشته‌ها خوانده‌ام که می‌توان حدود اختیارات سایر پادشاهان آسیایی ازجمله امپراتور چین را به‌طور مبهم معیّن کرد ولی شاه ایران نوعی خداوند روی زمین است که اخم او ولایاتش را بدون استثنا به لرزه می‌افکند. نویسندگانی که چنین مطالبی نوشته‌اند گویا مراسم تشریفاتی و فرامین سلاطین ایران را بیش از اندازه جدی گرفته‌اند. بدون آنکه بخواهم نظر مخالفی را جانشین این اشتباه سازم به این نتیجه رسیده‌ام که برعکس مطالب فوق، هیچ سلسله سلطنتی در جهان یافت نمی‌شود که موقعیتی نامناسب نظیر شاه ایران داشته باشد. (تأکید از ماست)
کاربر ۲۲۲۴۹۳۴
آبراهامیان درخصوص حوزه قدرت پادشاهان قاجاریه می‌نویسد: (آنان) ظل‌الله‌هایی بودند که حوزه اقتدارشان فقط به پایتخت محدود می‌شد. پادشاهانی که خود را نمایندگان خداوند بر روی زمین قلمداد می‌کردند اما رهبران بزرگ مذهبی آن‌ها را غاصبان حاکمیت خداوندی می‌دانستند، حاکمانی که به تخت و تاج خود قداست داده بودند ولی ابزاری برای اجرای تصمیمات نداشتند. پادشاهانی که برخلاف ادعای خود بر شاهان دیگری حکم نمی‌راندند بلکه با صلاح‌دید و به وسیله شاهان کوچکی مانند رؤسای قبایل، بزرگان ملی و رهبران مذهبی حکومت می‌کردند، پس از لحاظ نظری این شاهان قادر مطلق ولی در واقع از جنبه سیاسی ناتوان بودند. (تأکید از ماست)
کاربر ۲۲۲۴۹۳۴
تعبیر سوژه اجتماعی‌شدهٔ لکان، حیث خیالی روشنفکران ایرانی، مدام در حال طرد و حذف گذشته و زمان حال خویش است. درحالی‌که حیث واقعی سیاست در ایران همین است که هست. نه انقلاب ایران را کسی مصادره کرده و نه از مسیر خود منحرف شده است. به‌قدرت‌رسیدن روحانیون نقطه آمال رهی سیصدساله است و درعین‌حال آخرین مرحله از اجتماعی‌شدن مذهب شیعه در ایران. این بدان معناست که صورت‌بندی جدیدی از مذهب شیعه که متضمن گزاره‌های سیاسی ـ اجتماعی باشد در آینده ظهور نخواهد کرد. روشنفکران ایرانی باید مسئولیت خود را در شکل‌دهی جامعه خیالی اسلامی، آن‌طور که در دوران پهلوی رقم خورد، بپذیرند.
کاربر ۲۲۲۴۹۳۴
کشف حجاب تنها با مخالفت روحانیون مواجه نبود. احساس ترس از واگذاشتن جامعه سنتی و ورود به جامعهٔ مدرن تقریباً احساسی همگانی بود که حتی شاهزادگان دوره قاجار را نیز به مخالفت با آن می‌کشاند. مهدی قلی‌خان هدایت وضعیت عروسی ولیعهد و فوزیه را چنین تشریح می‌کند: میهمانی‌های مجلل دربار و باشگاه داده شد. خوانینِ همه بهره‌ور از حقوق اجتماعی، به مُد آخر پاریس در مجالس جلوه‌گر شدند. در باشگاه وزارت خارجه خانمی یا بانویی را دیدم که تا زیر ناف برهنه بود. یا للعجب کجاییم و چه می‌بینیم. این بود معرفت بانوان به وضعیت خود که شاه در نطق ۱۷ دی ۱۳۱۴ در مراسم رسمیت‌یافتن کشف حجاب فرمودند. با رفع حجاب، حجب هم از بین رفت، کار به استخر رامسر کشید. هر غلطی در هر گوشه‌ای از دنیا کردند ما هم باید بکنیم. (...) در کنار خیابان شاه استخری ساخت موسوم به رامسر، لوندهایی پیدا شدند که به شیوه ملل مترقی، ناموس خود را در معرض استفاده (...) بگذارند. مترقیان شهر در رامسر تخم تمدن را آزادانه کاشتند تا چه برداشت کنند؟
کاربر ۲۲۲۴۹۳۴
در همان سال دولت ایران که از وضع سیاسی و مالی کشور به تنگ آمده بود، مورگان شوستر امریکایی را استخدام کرد، اما آمدن شوستر به ایران هم انگلیسی‌ها و هم روس‌ها را می‌ترساند؛ چراکه پای قدرت سومی می‌توانست باز شود. اولتیماتوم روسیه به اخراج مورگان شوستر که آمدنش امیدی در دل مردم ایجاد کرده بود، سخیف‌ترین نوع مداخله یک کشور در امور داخلی ایران و حمایت انگلیس از آن غیراخلاقی‌ترین اقدام بود. ادوارد گری در مجلس انگلستان، اولتیماتوم را حق روسیه دانست و گفت شوستر نباید مأموران خزانه‌داری را در «اصفهان و تبریز» که جزء منطقه روسیه‌اند، می‌گماشت. بررسی مواجهه انگلیس و روسیه با انقلاب مشروطیت ایران باید در کار تحقیق مستقلی انجام شود، اما در اینجا می‌توان گفت که اقدامات آنان نشان می‌دهد نقش قدرت‌های خارجی در جامعه شبکه‌ای ایران تا چه اندازه می‌توانست قوی باشد.
کاربر ۲۲۲۴۹۳۴
آجودانی به نقل از مجدالاسلام تصویری از این وضعیت ارائه می‌کند و می‌نویسد: کج‌فهمی و نادانی افراطیون بدان‌جا کشید که در قضیه رویارویی مجلس و دولت در آستانه دولت صغیر، رهبران انجمن‌های مشروطه‌خواه استدلال می‌کردند باید «قشون ملی» شکل بگیرد و منظور آنان این بود که حتماً باید «ملت» در مقابل «دولت» دارای قشون و استعداد نظامی باشد.
کاربر ۲۲۲۴۹۳۴
مطهری می‌نویسد: «کسی که به اسلام به چشم یک وسیله (مصلحت) و به چشم یک امر موقت می‌نگرد که تنها در شرایط جهانی و اجتماعی خاص به کار گرفته شود، اسلام را به‌درستی نشناخته است و با آن بیگانه است. پس بهتر آنکه آن را (اسلام) را به همان کسان واگذاریم که به آن به چشم حقیقت و هدف می‌نگرند. ثانیاً اگر اسلام به‌عنوان یک وسیله و ابزار کارآمد باشد، قطعاً اسلام راستین و واقعی است نه هرچه با نام اسلام قالب زده شود. چگونه است که بهره‌گیری از هر ابزار و وسیله‌ای متخصص می‌خواهد و بهره‌گیری از این وسیله (اسلام) تخصص نمی‌خواهد. خیال کرده‌اید هر مدعی روشنفکری که چند صباحی با فلان پروفسور صبحانه صرف کرده است قادر خواهد بود «اسلام راستین» را از اسلام دروغین بازشناسد و به سود جامعه از آن استفاده نماید.
1984
مهدی بازرگان در همین راستا و درحقیقت در بازگشودن چهره‌ای از اسلام جدید همچون شریعتی می‌اندیشید و «حکومت اسلامی» را راهگشای جامعه‌ای مرفه، سعادتمند و آزاد می‌دانست و از آن جمله در کتاب بعثت و ایدئولوژی می‌نویسد: اسلام نه‌تنها بی‌طرف و بی‌علاقه نسبت به سیاست و اداره اجتماع نبوده است بلکه مسئله حکومت یا «ولایت» را از اهم مسائل دین می‌داند (...) در مورد اسلام باید از نو مطالعهٔ بی‌طرفانه و قضاوت عادلانه شود (...) ما معتقد به «لایائیس من روح‌الله هستیم و می‌دانیم که چاره و وظیفه‌ای جز قیام برای نجات خود نداریم و قیام و نجات بدون ایدئولوژی مبتنی‌بر یک مکتب فکری صحیح میسر نیست».
1984
صرف‌نظر از یک دوره کوتاه‌مدت، روشنفکران ایرانی بلافاصله بعد از سقوط رضاشاه به اندیشه ذهنی و کلیت‌گرایانه‌ای که ریشه در گفتمان مشروطیت اولیه داشت، بازگشتند. برخلاف سلف خود، روشنفکران نسل دوم پهلوی، از مهندسی اجتماعی عبور کردند و سعی کردند دوباره گفتمان تقلیل‌گرایانهٔ پدران روشنفکری در ایران را بازتولید کنند اما آنان برخلاف روشنفکرانی از قبیل ملکم‌خان و مستشارالدوله که تلاش می‌کردند مفاهیم غربی مدرن را در لفافه مذهب عرضه دارند، در روندی معکوس به دال مذهب دل بستند و سعی کردند تا جوهره واقعی مذهب را در دنیای مدرن جلوه‌گر سازند. ماحصل تلاش‌های این روشنفکران جدید به‌هرحال مخالفت با مدرنیته و دستاوردهایش بود.
1984
نظامی که رضاشاه از احمدشاه قاجار گرفت آمیزه‌ای از ناتوانی سیاسی، بی‌قانونی، ستمگری و عیاشی بود. استعداد رضاخان آن بود که دریافته بود مردم به‌شدت آرزومند یک حکومت مقتدر مرکزی‌اند تا به بی‌نظمی خاتمه دهد. رضاخان در همان سال اول وزارت جنگ خود، سه شورش عمده را در شمال فرونشاند؛ به ایالات مرکزی یورش برد و مملکت را از مثله‌شدن نجات داد. موضوع مهم دیگری که رضاخان بدان توجه داشت هدف دومِ انقلاب فرانسه یعنی امروزی‌کردن دولت بود. از این منظر رضاخان فرزند انقلاب مشروطه ایران بود، همان‌طور که ناپلئون فرزند انقلاب کبیر فرانسه بود. با وجود این، احساس ترس مذهبی از واگذاشتن «حجاب» در زیر پوسته اجتماعی باقی ماند و سرانجام نیز آن را به شکست کشانید.
1984
انقلاب مشروطهٔ ایران بدون آنکه این بنیان‌های اجتماعی را مدنظر قرار دهد، تلاشی برای کاهش قدرت شاه و دربار بود و در این هدف نیز موفق بود؛ اما ازآنجاکه جامعه تارمانند ایرانی دست‌نخورده باقی ماند، بدون حامل و حافظ به راه خود ادامه داد تا آنکه دوباره شبکه‌ای از قدرت جریان را به دست گرفت. برعکس دوره اول مجلس شورای ملی که به شکل صنفی انتخاب شده بود، با فتح تهران توسط ایلات، این مجلس دوباره تفکر و واقعیت ایلاتی جامعهٔ ایرانی را بازگرداند؛ اما ازآنجاکه در سر شبکه قدرت در هم شکسته بود، به هرج‌ومرج پیچیده گرفتار آمد و معرکه‌ای از نزاع‌ها میان تفکر ایلاتی و مرکزگریزی ازیک‌سو و میان عرف و شرع از سوی دیگر درگرفت.
1984
اقدام عملی رضاشاه برای نوکردن جامعه ایرانی به همان قاعدهٔ منطق همیشگی ایرانی، وارونه طراحی شده بود. براساس طرح وی ابتدا باید قدرت حکمرانان محلی در هم شکسته شود و سپس در پرتو ظهور یک حکوت مرکزی قدرتمند، سروران دیگر اجتماعی خلع سلاح شوند، اما منطق تاریخ گامی وارونه نهاد و از رهگذر درهم‌شکسن جامعه شبکه‌ای، جامعه‌ای توده‌ای با خصایل شدید مذهبی سربرآورد. بی‌سبب نیست که به‌رغم تلاش‌های مذبوحانه پهلوی‌ها در دوره دوم حکومت خود برای سوق‌دادن جامعه ایران به سمت‌وسوی مدرنیته، جامعه اما راه سنتی خویش را رفت و مدرنیته و دستاوردهایش را مخل نظم و آرامش سنتی خویش قلمداد کرد. پارادوکس نهفته در طرح عملی رضاشاه، تداوم سنگ بنای کجی بود که در دوره مشروطیت بنیان نهاده شده بود.
1984
چنان‌که وقتی استبداد صغیر آغاز شد مردم نه‌تنها به مشروعه‌خواهان روی خوش نشان دادند بلکه بدون هیچ مهابایی به غارت مجلس پرداختند. عین‌السلطنه این تصویر را به‌خوبی نشان داده است: ... به شهر بازگشتیم. دکاکین همه باز بود، این «مردم سست‌عنصر» که دیروز جان و مال و خون خود را فدای مشروطه می‌کردند، هیچ تغییری در حالشان نبود. بلکه ساحت مقدس دارالشورای ملی را «غارت» کرده، به چوب خشک و درختِ تر آن ابقا نکردند و چیزی برای آن ساحت مقدس باقی نگذاشتند. اگر یک قالیچه سرباز برد، ده قالی دوازده‌ذرعی مشروطه‌طلبان و ملت غیور آوردند. هی گفتند ملت پی به حقوق خود برده، هی گفتند ملت بیدار شده، همه دروغ، همه تزویر، همه خدعه. این بود بیداری و علم و آگاهی آن‌ها که هرچه یقه پاره کردیم دستگیر آن لامذهب‌ها نشد که نشد.
1984
شیخ اسماعیل محلاتی نیز در کتاب الئالی المربوطه فی وجوب المشروطه همه امور سیاسیه و قواعد تمدن اروپایی را برگرفته از کتب اسلامی و قرآن شریف می‌داند و ملا عبدالرسول کاشانی در رساله انصافیه درحالی‌که اذعان دارد اسلام میان مرد و زن، بنده و آزاد، اسلام و کافر فرق گذاشته که درحقیقت دربارهٔ عدم کمال در آزادی و انسانیت است. براساس اخبار و احادیثی که معتقدند اول کسی که عقب امام زمان نماز می‌خواند حضرت عیسی است، می‌گوید این به دلیل آن است که پیروان آن حضرت (عیسی) اصول قوانین پیامبر ما را بدون زیاده و نقصان به دست آورده و معمول داشته‌اند.
1984
شخص دیگر میرزا فتحعلی آخوندزاده است که بر نظام سیاسی و نظام عقیدتی و مذهبی هم‌زمان حمله می‌برد و از این منظر او را باید یک استثنا به حساب آورد. او آگاهانه مسئله‌ای را که سایر روشنفکران هم‌عصرش یعنی تطبیق و تلفیق مفاهیم اسلامی و غربی دنبال می‌کردند، دنبال نکرد و حتی بر چنین رفتارهایی تاخت و در جواب مستشارالدوله که با احساس موفقیت «کار بزرگ خویش» را به‌زعم خود برای او فرستاد، نوشت: «کتاب بی‌نظیری است اما برای ملت مرده نوشته شده است». او یکی از معدود روشنفکرانی است که از همان ابتدا اصول اسلامی را در تباین با مفاهیم عرفی می‌دید و اقدام دیگر روشنفکران در تطبیق این دو اصول را که به گمان او از خاستگاه‌های جداگانه‌ای برمی‌خاست، ناصواب می‌شمرد.
1984
سفیر می‌گوید «رئیس روحانی ملت باید خیلی بالاتر از هر شاه باشد» «چرا باید امام شرعی امت خدا فایق بر جمیع امرای عرفی نباشد»؟ ادامهٔ گفت‌وگو ایده ذهنی ملکم‌خان را بیشتر نمایان می‌سازد. صاحب کمال: پس سلطنت ما کجا خواهد ماند؟ سفیر: اولاً این قسم سلطنت جبری نقطه مقابل اسلام است. ثانیاً در این عهد که سلاطین کل روی زمین تابع صد قسم قوانین علمی شده‌اند چرا باید در این مملکت اسلام، حکمران ما اقلاً تابع احکام خدا نباشد؟
1984
ریچارد کاتم می‌نویسد دهقانان ایرانی در مبارزه‌های سیاسی به شیوه‌ای متناقض، پراکنده و ناآگاهانه عمل کرده است. او مثال می‌آورد که روحیهٔ آرام دهقانان همراه با عدم آگاهی سیاسی و اجتماعی سبب می‌شد که وی آلت دست گروه‌های قدرتمند قرار گیرد؛ چنان‌که یا تحت تأثیر و نفوذ رهبران مذهبی قرار می‌گرفتند و یا آلت دست مالکان بودند؛ بنابراین بسته به اینکه اینان در کدام سو باشند دهقانان در هردو طرف استبداد و مشروطه قرار می‌گرفتند. به گفته کاتم، انقلاب مشروطه حق رأی به دهقانان داد اما آنان نه معنای این امتیاز را می‌فهمیدند و نه به آن توجهی داشتند. دهقانان گوش به فرمان مالک ده، در روز انتخابات رای خود را با نام او یا کاندیدای مورد نظرش در صندوق می‌انداختند.
1984

حجم

۴۷۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۴۶۴ صفحه

حجم

۴۷۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۴۶۴ صفحه

قیمت:
۱۶,۵۰۰
تومان