بریدههایی از کتاب سیری در عتبات و اماکن مقدسه عراق
۳٫۸
(۴)
چه در زمان غيبت صغری و چه در زمان غيبت کبری افرادی خدمت آن حضرت مشرّف شدند و حضرت را ملاقات نمودند ؛ مانند علیّ بن مهزيار و ابوالحسن ضَرّاب اصفهانی و نوّاب اربعه که در زمان غيبت صغری خدمت حضرت رسيدند .
فاطمه
شب آن روز نرجس در خواب ديد عيسی و وصیِّ او شمعون ( جدّ مادری نرجس ) و پيامبر اسلام حضرت محمّد و علیّ بن ابیطالب و امام حسن عسکری صلوات اللّه عليهم حاضر شدند ، پيامبر صلیاللهعليهوآلهوسلم نرجس را برای فرزندش امام حسن عسکری عليهالسلام از عيسی و شمعون خواستگاری کرد . جواب مثبت بود ، عقد مُحَقّق شد ، نرجس عاشق امام يازدهم شد ، آثار عشق از لاغری و نخوردن غذا و خواب نرفتن و تب در او ظاهر گرديد ، پدرش پزشکان را حاضر نمود ؛ ولی نتوانستند علاج کنند ، او هم عشق خود را مخفی میداشت !
فاطمه
از احمد بن محمّد بن اقرع روايت شده است که میگويد : حديث کرد مرا أبوحمزه نصير الخادم که مکرّر شنيدم ( مشاهده نمودم ) که ابامحمّد عليهالسلام با غلامان خود با هرکدام با لغت و زبان خودشان سخن میگفت ، درحالیکه بين آنها ترک و رومی و صقالبة ( آفريقايی ) بودند ، پس من تعجّب کردم و گفتم که حضرت در مدينه متولّد شده و بين مردم آمد و رفت نداشته تا امام هادی عليهالسلام وفات نمود و امام عسکری کمتر بين مردم ظاهر میشد ، پس اين زبانها را از کجا آموخته و همينگونه که فکر میکردم امام عليهالسلام به من توجّه نمود و فرمود :
خداوند عزوجلّ حجّت خود را آشکار نمود بين خلق خود و معرفت همه چيز را به او داد ، پس میداند لغات و انساب و حوادث را و اگر چنين نباشد فرقی بين حجّت و غيرحجّت نخواهد بود .
فاطمه
نرجس به قيصر گفت : اسرای مسلمين را که در زندان تو هستند آزاد کن ، او هم آنان را آزاد کرد و نرجس ظاهرا بهتر شد ! شب چهاردهم فاطمهزهرا سلام اللّه عليها را در خواب ديد ، شکايت کرد که فرزندت به من جفا میکند و به ديدن من نمیآيد ، حضرت فرمود بايد مسلمان شوی تا فرزندم بيايد و شهادتين را در خواب به وی تلقين فرمود ، نرجس بيدار شد و شهادتين را گفت .
از آن پس هرشب امام عسکری عليهالسلام به خواب او میآمد تا اينکه يک شب فرمود : پدرت به زودی با مسلمانان جنگ میکند ، تو خود را ميان کنيزان مخفی کن ، وقتی کنيزان اسير میشوند تو هم اسير میشوی و تو را به طرف ما ( عراق ) میآورند ، ما تو را درمیيابيم و همينطور شد ، مليکا خود را نرجس که نام کنيزان است ناميد ، لشکر روم شکست خورد و مسلمانان کنيزان رومی که نرجس نيز ميان آنها بود اسير کردند و به بغداد آوردند !
فاطمه
از علیّ بن مهزيار روايت شده است که او وارد شد بر طيّبالهادی عليهالسلام ، وقتی وارد شد حضرت با او ابتدا به فارسی سخن گفت .
وهمچنين علیّ بن مهزيار میگويد : غلامم را که سقلابی ( آفريقايی ) بود خدمت حضرت فرستادم ، وقتیبرگشت در تعجّب بود ! گفتم : پس چرا در تعجّبی ؟ گفت : اين آقا همينطور با من به زبان سقلابی سخن میگفت ، گويا ايشان سقلابی و يکی از ماست گمان میکنم مدّتی در سقالبه ( آفريقا ) بوده است .
فاطمه
از جمله کارهای متوکل دستور تخريب قبر سيّدالشهداء عليه الصلات و السلام است که به دستور او قبر حضرت امام حسين سلام اللّه عليه به وسيله قوم يهود و به سرکردگی ديزج ملعون که يهودی تازه مسلمان بود تخريب شد و اطراف آنرا شيار نموده و زراعت کردند و آب روی قبر بستند و هرگاه مردم علامتی روی قبر مطهّر میگذاشتند ، مأموران حکومت فورا آنرا از بين میبردند و اطراف کربلا ديدبانها گماشتند و هرکس به زيارت کربلا میرفت او را دستگير میکردند و عقوبت و مجازات مینمودند
فاطمه
بعضی از آثار باستانی در سامرّا
1 . قبور جمعی از خلفا و بزرگان بنیالعبّاس در قبرستان اهل تسنّن در بيرون صحن قرار دارد .
2 . زندان که نزديک قصرالخلفا است و مربوط به عصر حکومت عبّاسيين است و در صفحات قبل بيان کرديم که امام هادی و امام عسکری عليهالسلام و جمعی ديگر از بنیهاشم و غيره هم در آن زندانی شدهاند .
3 . قصرالخلفا که طاق و ايوان آن باقی است و ميان راه بين حرم و مَلْوِيَّه قرار دارد .
فاطمه
امام علینقی عليهالسلام نامهای به لغت فرنگی نوشت و دست بشربن سليمان داد تا به دست نرجس بدهد و او را از کسی که روی پل شطّ دجله در بغداد است خريداری نموده ، بياورد .
بشر بن سليمان رفت و اينکار را کرد و او را خدمت امام هادی عليهالسلام آورد ، نرجس به وصال خود رسيد ، حضرت او را به حکيمه خواهرش داد تا آداب و احکام دين را به او بياموزد و به نرجس بشارت داد که فرزندی از او متولّد میشود که پادشاه مشرق و مغرب عالم شود و زمين را پر از عدل و داد کند پس از اينکه پر از ظلم و جور شده باشد .
فاطمه
حجم
۴۰۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۵۱۲ صفحه
حجم
۴۰۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۵۱۲ صفحه
قیمت:
۱۰۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد