بریدههایی از کتاب گند زدن بس است
۳٫۲
(۱۹)
خبر خوب این است که ما نوعی ماشین پیشبینی و بقا هستیم. این تنها دلیلی است که بهعنوان یک گونه تاکنون دوام آوردهایم. توانایی ما در دیدن چیزها پیش از رخدادنشان، به ما اجازه میدهد سازگار شویم و در امان بمانیم. این کار را با بهیادآوردن، داشتن حسابِ چیزهایی که خوب، بد، اشتباه، عملی، و غیرعملی است، انجام میدهیم. تمام این کارها را هم بهوسیلهٔ انبارهای وسیع خاطره انجام میدهیم؛ انبارهایی که در بانکهای ضمیر نیمهخودآگاهمان برای ارجاع و هدایت ذخیره شدهاند. کل عمرتان را صرف توجهکردن و دنبالکردن کردهاید؛ توجه و دنبالکردنِ راهحلهای آشنا و اینکه به چه سمتی میروند و نیز دنبالکردن زندگی از راهی آشنا.
کاربر ۱۱۷۵۴۲۲
بیشترِ کارهای بزرگی که برای زندگیتان انجام دادهاید، شامل درجاتی از ناراحتی، درد یا فشار بوده است. روالش فقط همین است. هرچیزی که قصد دارید در این زندگی به دستش بیاورید، مجبور خواهید بود با تجربهٔ سخت یا حتی طاقتفرسایش بسازید. از جهات بسیاری، اصرار همهجانبهٔ شما مبنیبر اینکه تغییر واقعی باید راحت باشد، چیزی است که شما را عقب نگه میدارد. رشد، یعنی رشد واقعی و جدی، دردآور است، گاهی بسیار دردآور.
«زمانی که دیگر توانایی تغییر یک موقعیت را نداریم، با چالش تغییرِ خود مواجهیم.»
ویکتور فرنکل
کاربر ۱۱۷۵۴۲۲
نظم شخصی چیزی بیش از انجام کاری نیست که میگویید انجام خواهید داد؛ آنهم در زمانی که کمترین میل را به انجامش دارید.
کاربر ۱۱۷۵۴۲۲
ست که برای تباهکردنِ زندگیمان انجام میدهیم. فهمیدنِ این نکته مهم است که میلیونها راه کوچک و ناچیز وجود دارند که ازطریقشان هر روز زندگیمان را تخریب میکنیم. قبل از اینکه بتوانید کاری دربارهاش انجام دهید، باید متوجه شوید که مشکلی وجود دارد. ولی مهم است درک کنید خودتخریبی همچنین میتواند موجب رفتارهای بسیار مخربی شود: باعث ازهمپاشیدن ازدواجها، ازهمدورشدن خانوادهها، رفتن مردم بهسمت مواد خطرناک، الکل، قمار، اعتیاد به رفتارهای جنسی، خیانت، و انواع رفتارهای مسموم که میتواند یک زندگی خوب را خراب کند.
کاربر ۱۱۷۵۴۲۲
ممکن است بخواهید اینجا نفسی بکشید و روی چند سؤال درخصوص خودتان فکر کنید. چرا کاری را که انجام میدهید، انجام میدهید؟ دوباره میگویم: از جوابی که معمولاً به خودتان میدهید، فراتر بروید. فکر کنید. اگر همیشه به این روش زندگی میکنید، تمام این کارها به کجا ختم میشود؟ واقعاً منظورم این است: به کجا؟ نه از آن مفاهیمِ رؤیایی از آیندهتان، بلکه از آن نگاههای واقعگرا به جایی که کارهای جاریتان شما را هدایت میکنند. خب؟ ممکن است پاسخ به چنین سؤالاتی برایتان سخت باشد؛ ولی این کار از آن تلاشهایی است که شما را از تلهٔ تخریب رها میکند.
کاربر ۱۱۷۵۴۲۲
«کسی بدون اشتیاق کاری را شروع نمیکند. بدون کارکردن هم آنرا تمام نمیکند. جایزهای برایتان فرستاده نخواهد شد. مجبورید آنرا به دست بیاورید.»
رالف والدو امرسون
کاربر ۱۱۷۵۴۲۲
اگر قصد دارید دررابطهبا بازی خودتخریبی ذهن کوچکتان که چندان هم خصوصی نیست، کاری بکنید، لازم خواهد بود ابتدا از راهی اصولی آنرا کشف کنید و سپس به متوقفکردن گفتوگوهایی بپردازید که با خود دارید. منظورم افکار سطحی نیست؛ بلکه گفتوشنودهای درونیِ تکرارشونده و بهشدت عمیق و تاریکی است که در قفسِ ذهنیتان سروصدا به پا میکنند و همهٔ افکار و احساساتتان را هدایت میکنند، همان چیزهای زیر قالی.
این کار به شما اجازه خواهد داد که بالاخره «سه عامل تخریبگر» خودتان را مشاهده کنید؛ سه عبارتِ سادهٔ درونی که آسیبی واقعی و دائمی به شما و زندگیتان میرسانند. این سه عامل تخریبگر نتیجهگیریهایی اساسیاند که شما دربارهٔ خودتان، افراد دیگر در زندگیتان، و خودِ زندگی به آن رسیدهاید. میدانم ممکن است باورش برایتان سخت باشد که کل وجودتان بهخاطر سه عبارت درونی ساده توضیحپذیر است؛ ولی همینطور است.
کاربر ۱۱۷۵۴۲۲
بخت برای کسانی است که نمیتوانند موفقیت خود را تعریف کنند. اگر شما نمیتوانید بهوضوح موفقیتتان را تعریف کنید، بهاحتمال زیاد قادر نخواهید بود آنرا تکرار کنید.
کاربر ۱۱۷۵۴۲۲
ما مشکلات زندگیمان را به پای یکی از این دو چیز میگذاریم: یا باور داریم نقصی در شخصیتمان وجود دارد، یا مشکلاتمان را به گردن عوامل خارجی میاندازیم. فکر میکنیم موضوع فقط بر سر این است که سختتر تلاش کنیم، خوششانستر باشیم، یا بیشتر بدانیم. فکر میکنیم ماجرا فقط این است که هنوز کسبوکار درست را راه نینداختهایم، با فرد مناسبی آشنا نشدهایم، یا رژیم مناسب را نگرفتهایم.
واقعیت این است: چیزی که آگاهانه فکر میکنیم آنرا میخواهیم، با چیزی که درحقیقت برای انجامش بهسختی در اعماق ضمیر نیمهخودآگاهمان تلاش میکنیم، تناسبی ندارد.
کاربر ۱۱۷۵۴۲۲
گفتن حقیقت به خود اصلاً آسان نیست؛ ولی راه نتیجهبخشی است برای رهاکردن خود از تلهٔ خودتخریبیِ نیمهخودآگاهانهٔ خودتان. چیزی که تأمل دربارهٔ خود را چالشبرانگیز و سخت میکند این است که شما هم کلاهبردار و هم کسی هستید که فریب میخورد.
کاربر ۱۱۷۵۴۲۲
اگر حقیقتاً قصد دارید زندگی غیرمعمول و فوقالعادهای داشته باشید، نمیتوانید فقط با روشهای معمولی و پیشپاافتاده عمل کنید.
باید درخواستی قوی در شما برای برخاستن وجود داشته باشد؛ دستیابی به اهمیتِ زمانی که مجبورید مسیر معمولی و کماهمیت خودتان را طی کنید، و هیچ معجون جادوییای برای چنین درخواستی وجود ندارد.
چنین چیزی نوعی احساس یا رفتار نیست. بیشتر شبیه این است که از روش بیمعنیِ خودتان در زمینههای خاصی از زندگی، خستهاید. اگر این موضوع شوقتان را کم میکند، دوباره ببینید. چنین چیزی باید شما را سرزنده کند و الهامبخشتان باشد.
کاربر ۱۱۷۵۴۲۲
دربارهٔ سلامتمان، خودتخریبی میتواند خود را به این روشها نشان دهد: خوردن همیشگیِ تمام چیزهای غیرمفید، اینکه چطور برنامههای ورزشمان را به تعویق میاندازیم، یا بهکاربردن بهانهٔ گیرافتادن در جزئیاتِ کسلکنندهٔ زندگی روزانهمان برای توجیه اقدامنکردن. ممکن است به خود بهانهای برای داشتن «فقط یک» سیگار یا گیلاس شراب یا تکهکیک پنیری بدهیم که البته به تعداد بیشتری میانجامد، یا ممکن است رفتن پیش دکتر و معاینه را حذف کنیم، یا فقط به بدنمان و اینکه معاینهنشدن چه پیامدی دارد، توجه کافی نکنیم.
دوباره میگویم: اینها مثالهای بزرگی نیستند. اغلب هم جزئیاند. به همین دلیلِ جزئیبودنشان، حتی تشخیص نمیدهیم داریم چهکار میکنیم یا چرا داریم انجامش میدهیم. حتی اگر تشخیص دهیم این کارها یک مشکلاند، نمیفهمیم که آنها بخشی از الگویی بزرگترند؛ الگویی که ما را در جهتی پیشبینیپذیر هدایت میکند. نوعی الگو که شما را همیشه در تولید زندگی کنونیتان نگه میدارد.
کاربر ۱۱۷۵۴۲۲
گاهی این اتفاق بهشکل حذفکردن صبحانه و بهجای آن راضیشدن به یک بسته شکلات بهنظر میرسد. یا شاید شما یکی از کسانی باشید که همیشه عادت دارند کارها را عقب بیندازند، ولی همیشه موفق میشوند آنها را در آخرین لحظه انجام دهند؛ بنابراین زیاد به آن اهمیت نمیدهید. زندگیکردن در دقیقهٔ نود؟ هان؟
چنین چیزی چطور برایتان جواب میدهد؟
احتمالاً در روابطتان هم مثالهایی وجود دارد. به مواقعی فکر کنید که بر سر هیچ دعوا میکنید، کینهها را بیش از حد پیش خود نگه میدارید، احساساتتان را مخفی میکنید یا دربارهشان دروغ میگویید، خودتان یا دیگران را بهسختی قضاوت میکنید، یا فقط اینکه به مادر، پدر، و دوستانتان بهقدری که لازم است، زنگ نمیزنید. آیا مطمئناً چنین چیزی خودتخریبی نیست؟
کاربر ۱۱۷۵۴۲۲
تخریبی که دارم از آن حرف میزنم، به آن مثالهای بهشدت مشخص محدود نمیشود. این تخریب، همچنین چیزی است که ازطریق روشهای کوچکی در طول روز اتفاق میافتد. این تخریب چیزی است که همگی انجام میدهیم، و تقریباً همیشه در حال انجامش هستیم.
میتواند چیزی بهسادگیِ این باشد که سر صبح دائماً دکمهٔ چُرتِ ساعت را بزنید، یا گرایشی در دیررسیدن به مکانهایی که برنامه داشتید به آنجا بروید. نه آنقدر دیر که تبدیل به مشکل بزرگی شود؛
کاربر ۱۱۷۵۴۲۲
در بحث خودتخریبی، تخریب را ما و بر ضد ما، انجام میدهیم، و چنین کاری تقریباً میتواند تمام چیزهای خوب را در زندگیمان نابود کند.
بااینحال، این نوعی خرابکاری عمدی است، کاملاً عمدی.
کاربر ۱۱۷۵۴۲۲
هیچچیز بهاندازهٔ میل انسان به حقداشتن مخرب نیست.
کاربر ۱۱۷۵۴۲۲
چیزی که فکر میکنید «بیداری است»، درحقیقت خواب است. ممکن است نزدیک آخر عمرتان بیدار شوید؛ ولی چنین چیزی احتمالاً برایتان بسیار دیر خواهد بود. دستکم به این موضوع آگاه باشید.
کاربر ۱۱۷۵۴۲۲
تفکر یک وقفه است. پیشرفت واقعی وقتی در زندگیتان در دسترس قرار میگیرد که خودتان و واکنشهای خودکارتان را برای هرچیزی که زندگی به شما پیشکش میکند، دچار وقفه میکنید.
کاربر ۱۱۷۵۴۲۲
وقتی میگویم «فکرکردن»، دربارهٔ آن نوعِ تعمق، بهفکرفرورفتن، یا اندیشیدن حرف نمیزنم که در گذر زندگی روزانهتان انجام میدهید؛ آنهم درحالیکه بنزین میزنید یا ساندویچ موردعلاقهتان را درست میکنید. بلکه از درگیریِ با دقت و ارادی با یک ایده حرف میزنم. تفکر واقعی وقتی میتواند اتفاق بیفتد که الگوهای موجودتان، یعنی تمام چیزهایی که میدانید، به چالش کشیده و دچار وقفه شوند.
کاربر ۱۱۷۵۴۲۲
برای مبتدیها، این کتاب ضربهٔ کوچک اما شدیدی برای طرز فکرشان است.
کاربر ۱۱۷۵۴۲۲
حجم
۱۴۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۴۵ صفحه
حجم
۱۴۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۴۵ صفحه
قیمت:
۲۹,۰۰۰
۸,۷۰۰۷۰%
تومان