در فیلم پوسیکت، پرسونای آلن یعنی مایکل، به نامزدش میگوید: «خوب نیست که الان با تو ازدواج کنم، همین که ازدواج کنیم، بچهدار میشیم... من و تو... حالا وقت زندگی و تجربه کردنه.»
از طرفی، آلن از طریق کشمکشها و فلسفهٔ پرسونای خود نشان میدهد که بیبندوباری، پدیدهای دلسردکننده و بیهوده است.
علی دائمی
در فیلم موزها، پرسونای آلن، فیلدینگ ملیش، به روانپزشک خود میگوید: «رابطهم با مادر و پدرم خوب بود. فقط یهبار تو بچگیم کتک خوردم؛ اونا از ۲۳ دسامبر ۱۹۴۲ شروع کردن به کتک زدنِ من و آخرای بهار ۱۹۴۴ دست از کتک زدنم برداشتن.»
علی دائمی
شعار قهرمان قانونشکن این است: «نمیدونم قانون چی میگه، ولی میدونم چی درسته و چی غلط.»
علی دائمی
گروه مخاطبان، صرفاً پرسوناهای غیرآلنی آن سوی صحنه به حساب میآیند. برای نمونه، آلن با استفاده از ابزار خود ـ انعکاسییی مثل سخن با مخاطب، صدای راوی روی فیلم و استفادهٔ بسیار از تکنیکهای سوبژکتیوِ دوربین، از مخاطبان دعوت میکند تا به پرسونای آلن بپیوندند و در تجربیات «زندگی» او سهیم شوند.
علی دائمی
آلن در خاطرات استارداست، تأکید میکند: «نمیتونید زندگی رو کنترل کنید. درست پیش نمیره. فقط و فقط میتونید هنر رو کنترل کنید.»(۳۷)
علی دائمی