بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شیطان | طاقچه
۳٫۹
(۱۶)
که مخلصین آنهایند که پس از آنکه ایشان خود را برای خدا خالص کردند، خدا آنان را برای خود خالص گردانیده است.
re8za8
همین به یاد خدا بودنشان هر چیز دیگری را از یادشان برده است، چرا که خداوند در درون کسی دو قلب قرار نداده است.
محمود
آخرش مربوط است. به طوری که ایجاد جزئی از آن مستلزم ایجاد و صنع همه آن است و اص
کاربر ۳۰۶۷۶۶۹
اختلاف اجزای عالم در بهره‌مندی از وجود که این عالم را عالم می‌کند و سپس ارتباط آنها، ضرورتاً باعث می‌شود که به اقتضای حکمت الهی، این موجودات از نظر کمال و نقص، وجدانِ مراتب وجود و فقدان آن، و قابلیت رسیدن به آن مراتب و محرومیت از آن، مختلف باشند، زیرا اگر همه اجزای عالم مثل هم بودند، همه چیز برمی‌گشت به شیء واحدی که هیچ اختلافی در آن راه نداشت و با این استدلال وجود همه موجودات باطل می‌شد، همچنان که فرموده: (وَ ما أَمرُنا إِلَّا واحِدَةٌ کلَمحٍ بِالبَصَرِ)‌ .
Mohammad Ali Zareian
عالم خلقت با همه وسعتی که در آن است، تمامی اجزایش به یکدیگر مربوط‌اند و مانند یک زنجیر بسته، اولش به آخرش مربوط است. به طوری که ایجاد جزئی از آن مستلزم ایجاد و صنع همه آن است و اصلاح جزئی از اجزای آن به اصلاح همه آن مربوط است.
Mohammad Ali Zareian
۱. چرا خداوند ابلیس را آفرید؟ او که می‌دانست وی چه کاره است؟ ۲. با اینکه ابلیس از جن بود، چرا خداوند او را با ملائکه محشور و همنشین کرد؟ ۳. با اینکه می‌دانست او اطاعتش نمی‌کند، چرا امر به سجده‌اش کرد؟
mb
باید دانست تمام اشیائی که خلق و ایجاد می‌شوند، ذاتاً و فی‌نفسه (وجود شیء، بدون اینکه اضافه به چیز دیگری شده یا در ارتباط با چیز دیگری باشد) خیر است. به طوری که اگر به فرض محال، فرض کنیم شری از شرور متعلق خلقت و ایجاد قرار گرفته و موجود شود، پس از موجود شدن، حالش حال سایر موجودات خواهد بود. یعنی دیگر اثری از شر و قبح در آن نخواهد بود. مگر اینکه وجودش اضافه و به چیز دیگری ارتباط داشته باشد و در اثر این ارتباط، نظامی از نظام‌های عادلانه عالمِ وجود را فاسد و مختل سازد و یا باعث شود عده‌ای دیگر از موجودات از خیر و سعادت خود محروم شوند، اینجاست که شرهایی در عالم پدید می‌آید.
Mohammad Ali Zareian
اگر در عالم، شر و فساد، تعب و فقدان، نقص و ضعف و امثال آن نبود، به طور مسلم از خیر، صحت، راحت، وجدان، کمال و قوت نیز مصداقی یافت نمی‌شد و عقل ما پی به معانی آنها نمی‌برد. چون به طور کلی عقل هر معنایی را از مصادیق خارجی آن انتزاع می‌کند. اگر در عالم مصداقی از شقاوت، معصیت، قبح، ذم، عقاب و امثال آن نبود، سعادت، اطاعت، حسن، مدح و ثوابی هم تحقق نمی‌یافت. همچنین اگر دنیایی نبود، آخرتی هم وجود نداشت.
Mohammad Ali Zareian
عالم خلقت با همه وسعتی که در آن است، تمامی اجزایش به یکدیگر مربوط‌اند و مانند یک زنجیر بسته، اولش به آخرش مربوط است. به طوری که ایجاد جزئی از آن مستلزم ایجاد و صنع همه آن است و اصلاح جزئی از اجزای آن به اصلاح همه آن مربوط است. اختلاف اجزای عالم در بهره‌مندی از وجود که این عالم را عالم می‌کند و سپس ارتباط آنها، ضرورتاً باعث می‌شود که به اقتضای حکمت الهی، این موجودات از نظر کمال و نقص، وجدانِ مراتب وجود و فقدان آن، و قابلیت رسیدن به آن مراتب و محرومیت از آن، مختلف باشند، زیرا اگر همه اجزای عالم مثل هم بودند، همه چیز برمی‌گشت به شیء واحدی که هیچ اختلافی در آن راه نداشت و با این استدلال وجود همه موجودات باطل می‌شد، همچنان که فرموده: (وَ ما أَمرُنا إِلَّا واحِدَةٌ کلَمحٍ بِالبَصَرِ)‌ .
Mohammad Ali Zareian
باید دانست تمام اشیائی که خلق و ایجاد می‌شوند، ذاتاً و فی‌نفسه (وجود شیء، بدون اینکه اضافه به چیز دیگری شده یا در ارتباط با چیز دیگری باشد) خیر است. به طوری که اگر به فرض محال، فرض کنیم شری از شرور متعلق خلقت و ایجاد قرار گرفته و موجود شود، پس از موجود شدن، حالش حال سایر موجودات خواهد بود. یعنی دیگر اثری از شر و قبح در آن نخواهد بود. مگر اینکه وجودش اضافه و به چیز دیگری ارتباط داشته باشد و در اثر این ارتباط، نظامی از نظام‌های عادلانه عالمِ وجود را فاسد و مختل سازد و یا باعث شود عده‌ای دیگر از موجودات از خیر و سعادت خود محروم شوند، اینجاست که شرهایی در عالم پدید می‌آید.
Mohammad Ali Zareian

حجم

۱۸۴٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

حجم

۱۸۴٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

قیمت:
۲۴,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد