بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ناگازاکی؛ روایت بازماندگان بمباران اتمی ناگازاکی | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب ناگازاکی؛ روایت بازماندگان بمباران اتمی ناگازاکی اثر برندن کلیهر

بریده‌هایی از کتاب ناگازاکی؛ روایت بازماندگان بمباران اتمی ناگازاکی

نویسنده:برندن کلیهر
انتشارات:نشر خاموش
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۷از ۱۱ رأی
۴٫۷
(۱۱)
خیلی نگران سلامتم بودم، اما بدون اینکه راجع به تجربه بمب اتمی چیزی به شوهرم بگویم، ازدواج کردم. در آن روزها شایعه بود که زنی که گاز رادیواکتیو استنشاق کرده باشد کودکان ناقص به دنیا می‌آورد. در بسیاری از موارد هنگامی که می‌فهمیدند یک زن از بازماندگان است او را طلاق می‌دادند. تصمیم گرفتم تحت هیچ شرایطی به همسرم نگویم.
z.gh
زخم‌های کلوئیدی روی سر و صورتش زشت بودند. اعتراف می‌کنم که برای افرادی که اولین بار او را می‌دیدند، زننده بود. فکر می‌کنم برای همین بود که کم‌کم دیگر از خانه بیرون نمی‌رفت. به نظر می‌رسید بچه‌های محله‌مان او را اذیت می‌کنند و به او می‌گفتند: "بچه بمب اتمی."
z.gh
سالی که بمب اتمی منفجر شد برای پرتقال‌های تابستانی سال خوبی بود. من، خواهر و برادرهایم هرگاه می‌توانستیم پرتقال می‌دزدیدیم. این‌گونه از مردن ناشی از شدت گرسنگی خودمان را حفظ می‌کردیم. شاید به خاطر دزدی پرتقال‌ها بود که هرگاه چیزی در محله‌مان گم می‌شد همسایه‌ها، من خواهر و برادرهایم را متهم می‌کردند. ما همه گریه می‌کردیم و می‌گفتیم: "اگر مادرمان زنده بود این‌قدر مورد اتهام قرار نمی‌گرفتیم".
z.gh
قبل از فوتش می‌گفت: "من می‌خواهم برنج سفید بخورم، حتی مقدار کمش هم خوب است"، "من نمی‌خواهم بمیرم، شوهرم کجاست؟ هنوز برنگشته است؟". او دست مرا محکم گرفت و چشمانش را آن‌قدر باز کرد که به نظر می‌آمد می‌خواهد بیرون بزند و فوت شد. او زنی سی و سه ساله بود. با پوست روشن، ریزنقش و ساکت بود.
z.gh
یک دستمال مثلثی شکل بزرگ به‌جای بانداژ استفاده کردند و آن را مانند کمربند روی شکمم گذاشته و پشت کمرم بستند. این یک اشتباه بزرگ بود. دستمال پر از چرک‌خونی شده بود و به زخم‌ها چسبید و جدا کردن آن تقریباً غیرممکن بود. آن‌ها لبه‌هایش را با آب خیس کردند و طی سه روز آن را آرام‌آرام جدا کردند.
Fatemeh Modir
آمار ما به‌راحتی نشان می‌دهد که خطر آسیب‌دیدگی فیزیکی توسط بمب اتمی چه قدر بالاست اما تأثیرات کامل بمب اتمی را هیچ‌گاه نمی‌توانیم کامل اندازه‌گیری کنیم. آمار ما فقط بخش کوچکی از آسیب وارده را نشان می‌دهد. درد و رنجی که بر هزاران زندگی مختل شده وارد شد را نمی‌توان با فاصله و مقدار تحلیل کرد.
ادریس
در یک روز بارانی مادرم با لباس چیما چگوری برای آوردن چتر به مدرسه آمد. من او را نادیده گرفتم و تنها به خانه رفتم. می‌ترسیدم بیشتر توسط همکلاسی‌هایم مورد توهین قرار بگیرم. وقتی به خانه رسیدم از او عذرخواهی کردم. هیچ‌گاه صورت ناراحت مادرم را فراموش نمی‌کنم که می‌گفت: "این‌ها تنها لباس‌هایی هستند که دارم."
fati
اعلامیه در ابعاد یک نمد تاتامی ژاپنی (ابعاد حدوداً سه در شش پا) بود. وقتی آن را نگاه می‌کردم توجهم به بخشی از آن جلب شد. " اگر یک کشور بتواند با تسلیحات هسته‌ای بر دنیا تسلط یابد، باید به آن به‌عنوان شیطان یا تجسم شرارت نگریسته شود. "
saqqa
جامعه معاصر پر از پریشانی، آشفتگی و تناقض است؛ بنابراین هرکدام از ما باید ذهن خودمان را آرام و روحیه صلح‌طلب را زنده نگه‌داریم. ما باید علاقه‌مان به دیگران را منتقل کنیم بدون اینکه افراد متفاوت را کنار بگذاریم. ما باید با ریشه کن کردن اشتباهاتمان در زندگی روزانه‌مان از خشونت دوری کنیم حتی از کلام خشن.
hooman
بسیاری از آن‌هایی که در ابتدا نجات یافتند در شکنجه‌های بیماری‌های پس از بمب اتمی کشته شدند. تقریباً تمامی بازماندگان در نگرانی زندگی می‌کنند زیرا می‌دانند در هر زمان ممکن است با اختلالات مواجه گردند.
hooman

حجم

۱۶۸٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۵۸ صفحه

حجم

۱۶۸٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۵۸ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان