بریده‌هایی از کتاب سوراخ دعا را گم کردن؛ چرا هر چیزی که درباره‌ی موفقیت می‌دانیم عمدتاً اشتباه است

اگر دانش خود را با حرفه و مردم اطرافتان تراز کنید، مسیر رو به بالایی ایجاد می‌شود که نه‌تنها منجر به موفقیت شغلی می‌شود، بلکه شادی و رضایت را به ارمغان می‌آورد.

چیزی که یک نفر در جهان می‌تواند یاد بگیرد را تقریبا همه افراد می‌توانند یاد بگیرند، در صورتی که شرایط یادگیری قبلی و فعلی مناسب یادگیری، برایشان فراهم شود».

موفقیت در شکل‌های بسیاری وجود دارد. برخی از موفقیت‌ها فوق‌العاده چشمگیر هستند، برخی ساده و عجیب‌وغریب و بقیه تقریبا پوچ هستند. ما شیفته قله‌های موفقیتی می‌شویم که در رسانه‌ها مشاهده می‌کنیم و فراموش می‌کنیم که تعریف شخصی ما از موفقیت بوده که مهم است و شما می‌توانید به آن دست یابید.

شان آچور «قانون ۲۰ ثانیه» را توصیه می‌کند. امکان شروع‌کردن کارهایی که باید انجام دهید را ۲۰ ثانیه آسان‌تر کنید تا امکان انجام کارهایی را که نباید انجام دهید، ۲۰ ثانیه سخت‌تر کنید.

ارسطو گفت: خداوند «محرکی است که نمی‌توان او را حرکت داد». او چیزهای دیگر را حرکت داد، اما هیچ کس به او نگفت که چگونه حرکت کند. قطعا می‌توانیم از تقلید از این استراتژی بهره ببریم.

مشکل تعادل بین کار و زندگی این است که حد و مرزهای قدیمی، دیگر برای ما قابل استفاده نیستند. نمی‌توانیم به جهان تکیه کنیم تا به ما بگوید چه زمانی متوقف شویم یا مسیرمان را عوض کنیم. اکنون این کار به عهده خودتان است. یعنی نیاز به برنامه دارید، در غیر این صورت همیشه احساس خواهید کرد که به اندازه کافی کار نمی‌کنید.

در جهان امروز که دیگران حدود هر دسته را تعیین می‌کنند، «داشتن همه چیز» امکان‌پذیر نیست. ما عادت داشتیم به جهان اتکا کنیم تا به ما بگوید کِی کارمان انجام شده است، اما اکنون خودتان باید تعادل را ایجاد کنید. در غیر این صورت، عاقبت ممکن است دچار حسرت شماره یک در هنگام مردن شوید؛ نداشتن شجاعت برای زندگی‌کردن زندگی دلخواهتان و زندگی‌کردن زندگی‌ای که دیگران به شما تجویز کرده‌اند.

مطالعات متعددی نشان می‌دهند که خلاقیت از آرامش و نه داشتن استرس و کارکردن بیش از حد ناشی می‌شود.

گاهی اوقات کارکردن بیشتر جواب نمی‌دهد. گاهی اوقات، بیشتر حتی ممکن نیست. گاهی باید آرامش داشته باشیم و از کاری لذت ببریم و شاید کمی دیوانه‌وار رفتار کنیم تا بهترین خودمان باشیم.

سطح شادی شما در طول زندگی نسبتا ثابت است. ازدواج‌کردن شما را خوشحال‌تر می‌کند، اما در عرض چند سال، بیشتر افراد به سطح رضایت پیشین خود بر می‌گردند. اگر همسرتان فوت کند، به‌طور متوسط به‌مدت هفت سال غمگین‌تر خواهید بود، اما پس از آن، دوباره به حالت اول باز می‌گردید. با این حال، موارد کمی وجود دارد که می‌تواند تاثیری دائمی بر اینکه هر چند وقت یک‌بار لبخند می‌زنید داشته باشد، مثل مبتلاشدن به یک بیماری جدی یا طلاق‌گرفتن یا ازدست‌دادن شغلتان.

«تنها جایی که موفقیت قبل از کار می‌آید در دیکشنری است».

جمله معروف ریچارد فِینمن: «اولین اصل این است که نباید خودتان را گمراه کنید و خود شما کسی هستید که راحت‌تر از همه گول می‌خورد».

مطالعات نشان می‌دهد که صرف زمان برای یادداشت‌کردن تفکرات خوب، اینکه چقدر جایزالخطا هستید و چگونه می‌توان مشکلات را بدون تبدیل آنها به فاجعه‌های احساسی دید، احساس بهتری به افراد می‌دهد و خودشفقت‌ورزی را افزایش می‌دهد. مراقبه و ذهن‌آگاهی نیز جواب‌بخش است. برای گرفتن نتایج بهتر آنها را ترکیب کنید.

افراد خودشفقت‌ورز به این دلیل، خودشان را سرزنش نمی‌کنند که ترس کمتری از شکست دارند و همین امر منجر به تنبلی کمتر و سرسختی بیشتر می‌شود.

خودشفقت‌ورزی به شما اجازه می‌دهد تا مسائل را ببینید و در مورد آنها کاری انجام دهید. تحقیقات نشان می‌دهد که داشتن رویکرد بخشش، به شما اجازه می‌دهد که در برابر مشکلات مسئولیت‌پذیری بیشتری داشته باشید و در عین حال، کمتر اجازه دهید ناراحتتان کنند.

آلبرت اِلیس، روان‌شناس معروف گفته است: «عزت نفس بزرگ‌ترین بیماری بشر شناخته شده؛ زیرا مشروط است.». افرادی که خودشفقت‌ورزی دارند، نیازی نمی‌بینند که دائما خودشان را اثبات کنند و تحقیقات نشان می‌دهد که کمتر احتمال دارد احساس «بازنده‌بودن» داشته باشند.

ما به خوش‌بینی و اعتماد به نفس برای ادامه‌دادن و متقاعدکردن دیگران برای قبول دلایلمان نیاز داریم، اما نگرانی و بدبینی به ما کمک می‌کند، مشکلات را ببینیم تا بتوانیم آنها را بهبود بخشیم. بله، خوش‌بینی احساس بسیار بهتری ایجاد می‌کند، اما هر دو لازم هستند.

«هر چیزی که با آن مواجه می‌شوید را نمی‌توانید تغییر دهید، اما تا با چیزی مواجه نشوید، نمی‌توانید تغییرش دهید».

گوش‌دادن به ایده‌های دیگران باعث افزایش قدرت مغز می‌شود. مطالعه‌ای نشان داد که تعاملات اجتماعی واقعا می‌تواند ما را باهوش‌تر کند. اما نکته اینجاست: برای تقویت شناختی، شما باید از دیدگاه و چشم‌انداز دیگران هم آگاهی پیدا کنید و اگر توجه نکنید، نمی‌توانید این کار را انجام دهید.

اعتماد بسیار شکننده است -آسان از دست می‌رود و به‌دست‌آوردن دوباره آن سخت است.