بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب به من گفتند تنها بیا | طاقچه
تصویر جلد کتاب به من گفتند تنها بیا

بریده‌هایی از کتاب به من گفتند تنها بیا

نویسنده:سعاد مخنت
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۷از ۹۶ رأی
۳٫۷
(۹۶)
اما حق با ابویوسف بود، برنامهٔ تلویزیونی در آلمان نداشتم. در کشور من اگر بخواهید به عنوان یک مهاجر مسلمان یا حتی فرزند یک مهاجر، بالا بروید، باید تابع باشید و دستاوردهای اروپایی را ستایش کنید. اگر با صدای بلند از دولت انتقاد کنید یا سؤالات جدی در هر زمینه‌ای از سیاست خارجی تا اسلام‌هراسی مطرح کنید، عواقب شدیدی در انتظارتان خواهد بود.
روح الله
مذهب، مردم را افراطی نمی‌کند؛ مردم، مذهب را افراطی می‌کنند.
Mary gholami
«غربی‌ها آخرین کسانی هستند که می‌توانند در مورد حقوق بشر حرف بزنند. نگاه کن با من و بقیه چه کردند. آن‌ها مسئولیت عواقب کارهایشان را نمی‌پذیرند. استاد اتهام‌زنی و انتقاد هستند اما به خودشان نگاه نمی‌کنند و مسئولیت خود را در قبال نقض حقوق بشر به عهده نمی‌گیرند.»
ambranov
دموکراسی یعنی اکثریت پیروز می‌شود و حق کنترل اقلیت را به دست می‌آورد
ائمه
به من نگاه کرد، چشمان قهوه‌ای‌اش از تعجب گشاد شد. پرسید: «برای چه کسی مهم است که حقیقت چیست؟ واقعاً فکر می‌کنید برای کسی مهم است که حقیقت چیست؟ چقدر ساده‌اید؟ فکر می‌کنید زندگی عراقی‌ها برای آمریکایی‌ها مهم است؟ فکر می‌کنید دانستن این واقعیت که ما هیچ ربطی به ۱۱ سپتامبر یا سلاح کشتار جمعی نداریم، فرقی به حال آمریکا دارد؟»
ambranov
مذهب، مردم را افراطی نمی‌کند؛ مردم، مذهب را افراطی می‌کنند.
y_k
آنجا چندین وبگاه طرفداران القاعده و انجمن اینترنتی راه انداختند
bookman:)
مذهب، مردم را افراطی نمی‌کند؛ مردم، مذهب را افراطی می‌کنند. اخیراً برای حج عمره به مکه رفته بودم، لزومی نداشت خانم‌ها در حین زیارت صورتشان را بپوشانند و از آقایان جدا نبودند. چطور خانم‌ها را مجبور به پوشاندن صورتشان و جداشدن از مردها می‌کنیم، درحالی‌که در مقدس‌ترین مکان اسلام این اتفاق نمی‌افتد؟ منفعت‌طلبان، ایدئولوژی خودشان را به نام اسلام تبلیغ می‌کنند و این به‌شدت خطرناک است.
bookman:)
شنیدم که شیخ در یک بطری را باز کرد و چیزی را اسپری کرد گفت: «انگار رنگت پریده، شاید هوا زیاد خوب نیست.» عطر گل رز و مشک، خودرو را پر کرد. باورم نمی شد، من نگران بودم که زنده می‌مانم یا نه، آن‌وقت این مردک به خودش عطر می‌زد. از محله‌های حاشیهٔ کراچی می‌گذشتیم و شب تاریک و تاریک‌تر می‌شد. بالأخره دستیار فرمانده که کنار راننده نشسته بود، سرش را برگرداند و به انگلیسی گفت: «نگران نباش، این دفعه نمی‌دزدیمت. فقط شیخ می‌خواهد به یک ضیافت باربیکیو دعوتت کند. بهترین جا خارج از شهر است.»
f.m
عنوانش «تاریخ و اهداف حقیقی شیعه» بود و روحانیون شیعه را در عراق و ایران نشان می‌داد که آشکارا به عایشه، یکی از همسران حضرت محمد، و برخی از اصحاب آن حضرت توهین می‌کردند. معلوم نبود صداها دستکاری شده یا نه، اما بر اساس صدایی که روی تصویر مردها بود، آن‌ها عایشه را یک فاحشه معرفی کردند. عصبانیت از عایشه ریشه در اختلافات قدیمی شیعه و سنی داشت.
bookman:)
«غربی‌ها آخرین کسانی هستند که می‌توانند در مورد حقوق بشر حرف بزنند. نگاه کن با من و بقیه چه کردند. آن‌ها مسئولیت عواقب کارهایشان را نمی‌پذیرند. استاد اتهام‌زنی و انتقاد هستند اما به خودشان نگاه نمی‌کنند و مسئولیت خود را در قبال نقض حقوق بشر به عهده نمی‌گیرند.»
bookman:)
مادربزرگ همیشه می‌گفت: «در اسلام، هرگز زنان را دست کم نگیر.»
y_k
«غربی‌ها آخرین کسانی هستند که می‌توانند در مورد حقوق بشر حرف بزنند. نگاه کن با من و بقیه چه کردند. آن‌ها مسئولیت عواقب کارهایشان را نمی‌پذیرند. استاد اتهام‌زنی و انتقاد هستند اما به خودشان نگاه نمی‌کنند و مسئولیت خود را در قبال نقض حقوق بشر به عهده نمی‌گیرند.»
melika
ارث بردم و البته اشتیاق کشف‌کردن را. چرا اینقدر از ما متنفر هستند؟ این سؤالی است که همیشه انگیزهٔ من برای حرکت بود و در هر کشوری در گوشم صدا می‌کرد. از زمان حملات ۱۱ سپتامبر دنیا را گشته بودم، تا جواب سؤالاتم را پیدا کنم. امیدوار بودم آگاهی و ادراک، مردم را به جلوگیری از گسترش نفرت و قتل سوق دهد. اما بعضی از غربی‌ها متوجه خطر نشدند و برای همهٔ دنیا یک نسخهٔ استاندارد پیچیدند؛ تو گویی راه ما مسیر درست است، تنها مسیر است. این بهانهٔ خوبی به دست داعش داد. در همین حین، در قلب دموکراسی ما، زندان‌های مخفی، شکنجه‌ها و نظارت‌های گسترهٔ دولت، همهٔ ارزش‌هایی را نقض کرد که خودمان در دموکراسی تعریف کرده بودیم
انتشارات طلوع ققنوس
سونیا اعتقاد داشت، افرادی مثل عبدالحمید اباعود به‌خاطر اسلام به دام داعش نمی‌افتند، بلکه علت اصلی مشکلات خانوادگی و نژادپرستی‌ای است که در اروپا با آن روبه‌رو می‌شوند.
bookman:)
مذهب، مردم را افراطی نمی‌کند؛ مردم، مذهب را افراطی می‌کنند
ب. قاسمی
حرف‌های عبسی و آنچه در زرقا دیدم، تهدید یک جنگ حماسی میان سنی و شیعه را در سراسر جهان اسلام تقویت می‌کرد که تقریباً مرزهای عراق را درنوردیده بود. جنگ، جعبهٔ پاندورایی بود که محتویاتش هویت همهٔ مسلمانان جهان را دگرگون کرد. دیگر کسی نمی‌پرسید عرب هستی یا ایرانی؟ در عوض می‌پرسید سنی هستی یا شیعه؟
ف_حسنپوردکان
در سیستم‌های دموکراسی نظیر ایالات متحده هر شهروند مسئول اقدامات دولتش است. نمی‌توان گفت مردم این کشورها در قبال کاری که به نام آن‌ها انجام می‌شود، بی‌تقصیر هستند.
ف_حسنپوردکان
یکی از سربازان آمریکایی از زندان‌های مخفی، عکس‌های یهویی و وحشتناکی منتشر کرد. انگار احساس کرده بود تعطیلات را در سرزمین عجایب می‌گذراند، جایی که در آن خبری از انسانیت و اخلاق نیست. رفتارهای وحشیانهٔ آمریکایی‌ها لو رفته بود و در طول چند ماه، دنیا شکنجه و تحقیر زندانیان عراقی در ابوغریب و زندان‌های دیگر را به چشم دید. رسوایی‌های آمریکا این احساس را در من تقویت کرد که غرب و بخصوص ایالات متحده برتری اخلاقی ندارد؛ با افتخار خاک کشور دیگری را اشغال کرده و حالا با مصونیتی که داشت، به قول رهبرانش «در سایه» دست به هر عملی می‌زند.
ف_حسنپوردکان
از او پرسیدم: «چرا سنی و شیعه به‌خاطر اتفاقات صدها سال پیش هنوز همدیگر را متهم می‌کنند و می‌کشند؟» به‌آرامی گفت: «سیاست» و لبخند زد. «اما شما نباید راجع به این مسئله با هرکسی بحث کنید. ممکن است بعضی افراد ذهنیت انتقادی و فلسفی شما را اشتباه برداشت کنند و آن را یک خصومت شخصی تلقی کنند.»
ف_حسنپوردکان

حجم

۴۲۴٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۳۸ صفحه

حجم

۴۲۴٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۳۸ صفحه

قیمت:
۶۵,۰۰۰
۱۹,۵۰۰
۷۰%
تومان