بریدههایی از کتاب خاطرات خفته
۳٫۳
(۱۸)
اغلب از جای خالی آدمها میترسیدم. این خلأ و سرگیجه را وقتی تنها بودم احساس نمیکردم، بلکه درست پس از ملاقات با برخی افراد بود که به سراغم میآمد. برای اطمینان دادن به خودم میگفتم: "حتماً فرصتی برای قال گذاشتنشان دست خواهد داد." نمیدانستی چند نفر از همین آدمها قرار است تو را با خود تا کجاها بکشانند؛ در سراشیبیهای لغزان...
Shirin Rassam
کاش میشد دوباره در همان ساعتها، همان محلها، حالتها و موقعیتهایی زیست که قبلاً زندگی کرده بودیم، ولی خیلی بهتر از بار اول، بدون اشتباهات، اشکالها و اوقات مرده... میشد شبیه پاکنویس کردن یک متن پر از قلمخوردگی...
هر چیز که در جستن آنی،آنی
به لطف برخی از همین سکوتهاست که زندگی میکنیم.
ا.م
کاش میشد دوباره در همان ساعتها، همان محلها، حالتها و موقعیتهایی زیست که قبلاً زندگی کرده بودیم، ولی خیلی بهتر از بار اول، بدون اشتباهات، اشکالها و اوقات مرده... میشد شبیه پاکنویس کردن یک متن پر از قلمخوردگی...
کاربر ۴۲۷۴۸۶۹
حال با گذشت نیمقرن، تکوتوک آدمهایی که بهنوعی نشانه و تاریخ مبدأ مراحل زندگیتان بودهاند، ناپدید شدهاند، وانگهی از خودم میپرسم، چقدر احتمال دارد که آن آدمها بین تصویر محوی که از یک مرد جوان دارند (مردی که حتا اسمش را هم نمیتوانند بگویند) با چیزی که الان هستید، ارتباطی بیابند؟ چند نفرشان؟
fuzzy
هزارانهزار آدم شبیه خودتان، هر روز قدم در هزار راهِ نرفتهای میگذارند که شما در چندراهیهای زندگیتان آنها را در پیش نگرفتید و خیال کردید تنها یک راه بیشتر نیست.
ا.م
همیشه فقط کمی صبر لازم است.
محمدحسین
ژنویو به من گفت، بهراحتی میشود از دست آدمها خلاص شد. در این خوشبینیاش با او همعقیده نبودم.
محمدحسین
؛ از زورِ گوش دادن به آدمها با بذل بیشترین توجه ممکن، گاه دچار یک دلزدگی آنی میشدم و ناگهان میخواستم ارتباط را قطع کنم.
fuzzy
بله، کاملاً یادم بود... من جزئیات زندگی خودم را هم یادم است و آدمهایی که سعی کردهام فراموششان کنم... خیال میکردم میتوانم از پسش بربیایم، اما آنها، بدون اینکه انتظارش را داشته باشم، دهها سال بعد، در ساعتی از شبانهروز و سرِ پیچ یک خیابان، مثل غریقهایی دوباره بر روی آب میآیند.
Bita 1997
حجم
۹۱٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۹۱٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
قیمت:
۱۹,۹۰۰
۹,۹۵۰۵۰%
تومان