بریده‌هایی از کتاب رقص سایه

پلی که میان ایگو و خویشتن وجود دارد، روح نامیده می‌شود. روح، به معنی در هم‌آمیختگی هشیار و ناهشیار است. روح گنجینه‌ای از تصاویری است که به بازتاب زندگی روانی ما می‌پردازد. این تصاویر همگانی و کهن‌الگویی میراث کل بشر هستند. این میراث به صورت همزمانی (synchronicity) و اتفاقات تصادفی معنادار در زندگی روزمره انسان تجربه می‌شود.

ترس از رویارویی با سایه خود منجر به شناسایی افرادی می‌شود که بیشترین شباهت را به سایه‌های ما دارند.

سایه به منزله نوعی هدیه و موهبت است. بدون آن، ایگوی هر انسانی فقط با بخش روشن همانندسازی می‌کند و دیدگاهی تک‌بعدی از خود خواهد داشت؛ در نتیجه توان بالقوه تاریکی که به دنبال شکوفایی توانمندی‌های ماست، در ظلمات ناآگاهی فرو خواهد رفت.

هر گاه هر روز به اندازه نیاز با آن مراوده داشته باشیم، می‌توانیم از قید وبند کمال‌گرایی و بی‌کفایتی که دو مورد از سخت‌ترین ویژگی‌های سایه هستند، رها شویم.

هرگز کل سایه اهلی نخواهد شد، اما می‌توانیم با آن رابطه برقرار کنیم و چانه بزنیم.

هرگز نمی‌توان کل سایه را کشف کرد و فقط بخش‌هایی از آن را که آمادگی پذیرشش را داریم، می‌توانیم شناسایی کنیم. ما هرگز برای پذیرش کل آن آمادگی نداریم.

هرگز کل سایه اهلی نخواهد شد، اما می‌توانیم با آن رابطه برقرار کنیم و چانه بزنیم.

سایه ایگوی ما حاوی صفات مطرود، انکار شده، زندگی‌نشده، حذف‌شده و همچنین کل نیروی شخصیتی ماست. این همان بعدی از شخصیت است که توسط ایگوی هشیار طرد شده است

بُعد منفی سایه به صورت تنفر یا انزجار شدید در دیگران فرافکنی می‌شود. بعد مثبت سایه به صورت ستایش یا غبطه فرافکنی می‌شود.

انسان موجودی است که در هنگام تولد تمام تاریخ فرهنگ بشری، در روان او گنجانده شده است. این حالت‌ها و ویژگی‌های روانی جمعی شامل بسیاری از فضیلت‌ها و رذیلت‌ها می‌شوند. برخی از صفاتی همچون خیر و شر، نور و ظلمت، خوب و بد، عقل و دیوانگی، عشق و ن فرت و بی‌نهایت موضوع متنوع دیگر در قالب کهن‌الگو در روان ما قرار گرفته‌اند

یونگ باور داشت بهداشت جسمی و روانی انسان‌ها وابسته به پذیرش بخش‌های دوست نداشتنیِ وجود آنهاست. هر آنچه را دربارهٔ خویش نپذیریم در تاریکی ناخودآگاهی قدرت می‌گیرد و هر آن ممکن است کل شخصیت و روان را تسخیر کند.

معجزات، توفیق، خواسته عمیق وجودی ما در شرایط سخت و دشوار زندگی است.

فرشته‌ها و بودی سائواها برای کمک به شما گرد آمده‌اند. آنها مجذوب قلب کسانی می‌شوند که در آرزوی بیداری و عشق‌ورزی هستند. آنها فرشته‌های نگهبانی هستند که برای عبور از پلی که به نظر بی‌ثبات و سست‌بنیان می‌رسد، به ما کمک می‌کنند.

فرشته‌ها و بودی سائواها برای کمک به شما گرد آمده‌اند. آنها مجذوب قلب کسانی می‌شوند که در آرزوی بیداری و عشق‌ورزی هستند. آنها فرشته‌های نگهبانی هستند که برای عبور از پلی که به نظر بی‌ثبات و سست‌بنیان می‌رسد، به ما کمک می‌کنند.

تقدیر ما نیز همین است: دستیابی به تمامیت خویش و به اشتراک‌گذاری آن.

آنچه ما به دنبال نادیده انگاشتن آن هستیم، مانع از پیشروی ما می‌شود.

همهٔ ما برای تعامل در جهان بیرون و برای مؤثر بودن تعاملات و روابط اجتماعی‌مان نیازمند استفاده از ماسک یا نقاب هستیم

کهن‌الگوها بخش اعظم محتویات ناخودآگاه جمعی هستند، آنها ظرفیت‌های موروثی‌اند که تداوم بخش رفتارهایی هستند که برای همهٔ انسان‌ها صرف نظر از نژاد و فرهنگ جنبهٔ عام دارند. مثل پرستاری کردن یا پرخاشگری، رشادت و جوانمردی، مادری کردن، استاد بودن و... همان‌طور که غرایز انسان او را به سوی رفتار خاصی هدایت می‌کند، کهن‌الگوها نیز انسان را وامی‌دارند تا اندیشه‌ای همگانی و جهانی داشته باشد.

کهن‌الگوها بخش اعظم محتویات ناخودآگاه جمعی هستند، آنها ظرفیت‌های موروثی‌اند که تداوم بخش رفتارهایی هستند که برای همهٔ انسان‌ها صرف نظر از نژاد و فرهنگ جنبهٔ عام دارند. مثل پرستاری کردن یا پرخاشگری، رشادت و جوانمردی، مادری کردن، استاد بودن و... همان‌طور که غرایز انسان او را به سوی رفتار خاصی هدایت می‌کند، کهن‌الگوها نیز انسان را وامی‌دارند تا اندیشه‌ای همگانی و جهانی داشته باشد.