مردم میگذرونن. مردم یه کشورو میسازن. فقط یه چیزو نمیفهمم، چطور کسی میتونه بگه که دولت میتونه از ما حمایت کنه، وقتی ماییم که از دولت حمایت میکنیم.
Vahid
در اقتصادِ برنامهریزیشده و کنترلشده هیچ چیز تازهای وجود ندارد.
Vahid
یک غربی میانِ روسها که میافتد اغلب فکر میکند همهشان دیوانهاند.
Vahid
وقتی سرمایهدار از بین برود، چهکسی تولید را مدیریت خواهد کرد؟ دولت. و دولت چیست؟ مجموعهای از کارگرانِ زحمتکش.
اینجا بود که نخستین شک در جانِ ایمانِ کمونیستیِ من افتاد.
Vahid
از آنجا که پیشرفتِ علوم و ابداعات اجازه میدهد بیشتر از میزانِ مصرفمان تولید کنیم، هیچکس نباید از هیچچیزِ مادّیای محروم بماند.
Vahid
هیچکس که ارادهٔ کسِ دیگری بتواند حیاتِ او را سلب کند، آزاد نیست.
Vahid
امریکاییها هنوز دارند بهایِ آزادیِ فردی را میپردازند، آزادیای که به معنی مسئولیتپذیریِ فردی و ناامنی است.
Vahid
منافع اقتصادی درهمآمیخته و گرهخورده هستند، بدهکار بستانکار هم هست، تولیدکننده مصرفکننده نیز هم. شرکتِ بیمه گندم میکارد، کشاورز محصولش را در هیئتِ تجارت پیشفروش میکند. همهچیز سرآخر به خودش بازمیگردد؛ هیچکس نمیتواند سر از امور درآورد و هر تصویرِ شستهرفته و منظمی که از این آشفتهبازار ارائه دهید نادرست خواهد بود.
Vahid
هیچ طرح و برنامه، هیچ قصد، هیچ سیاستِ ثابتی هیچکجا وجود نداشته؛ این آنارشی است، این هرجومرج است. این فردگرایی است. این چیزی بود که آمریکایِ ما را در کمتر از یک قرن ساخت.
Vahid
ویژگیِ تاریخ امریکا این است که بهنظر میرسد هر رخدادی تصادفی روی داده است. هیچچیز برنامهریزی شده یا عمدی بهنظر نمیرسد. دیگر کشورها سیاستهایی را در پیش میگیرند و پیگیرشان میشوند؛ تاریخِ آنها را تصادمِ این سیاستها با دیگر سیاستهایِ برنامهریزیشده در جاهایِ دیگر شکل میدهد. اما امریکا بهنوعی از بیراهه پیش میرود.
Vahid