بخواهی یا نخواهی
در قلبم نشستی
حالا انتخاب کن
میخواهی تپشِ حیات باشی
یا گلولهای
Ahmad
اما همهٔ راهها
که با پا پیموده نمیشوند
دستت را به من بده
Ahmad
خیال کرده بودم که تو ماهی و
من نزدیکترین ستارهٔ توام
تو خورشید بودی
ستارگانِ بیشمار را روشن کردی
من در آن میان
گم شدم
(:Ne´gar:)
وقتی به مرگ فکر میکنم
میدانم
باید به زندگی فکر کرد
وقتی به زندگی فکر میکنم
میدانم
باید به تو فکر کنم
وقتی به تو فکر میکنم
نمیدانم
چه کنم
(:Ne´gar:)
سقف ما میتوانست
پاره ابری باشد فقط
تا دلخوش باشیم
وقتی که میبارد
من موی و روی تو را
با نوازشهایم
از قطرههای باران پاک کنم
و تو هرگز
رازِ قطرههای چکیده بر گونههایم را ندانی
این برای شادی من بس بود
Ahmad
دریا با من مهربان نیست
دوستش دارم
به آغوشش رها میکنم خود را
مرا غرق میکند
Ahmad
تولدِ منی
بیسبب نیست که هر چه بیش قدم پیش میگذارم
از من دورتر میشوی
تو لحظهٔ تولد منی
farnaz Pursmaily
ای کاش درخت بودم
زبانم زبانِ سکوت بود
تا سکوتِ تو را میفهمیدم
farnaz Pursmaily
برقص
برقص
تا دنیا از تو یاد بگیرد
زیبا باشد
masoome