بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب رفته، عزیزم، رفته | طاقچه
تصویر جلد کتاب رفته، عزیزم، رفته

بریده‌هایی از کتاب رفته، عزیزم، رفته

نویسنده:دنیس لهان
انتشارات:نشر نیماژ
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۱از ۱۱۱ رأی
۴٫۱
(۱۱۱)
ما ثروتمندترین و پیشرفته‌ترین تمدن در طول تاریخ هستیم و نمی‌تونیم از نابود شدن یه بچه توی یه وان حموم توسط سه‌تا روانی جلوگیری کنیم. چرا؟»
alireza
اون تا مدت‌ها خیلی می‌ترسی
Motahareh.S
در این کشور روزانه گم شدن صدوبیست‌وسه کودک گزارش می‌شود. از این میان، بخش زیادی مربوط به ربوده شدن توسط یکی از والدین است که از دیگری جدا شده
min
طبق تجربه‌هایی که با زنان داشتم، اگر مدتی با یک زن صمیمی شوید، معمولاً اولین چیزی که در او نادیده خواهید گرفت زیبایی‌اش است.
samira
مهم نیست که کسی ظاهر خود را چقدر خوب ساخته باشد، چون به هر حال باطنش پدیدار خواهد شد.
حــــ♡ـــــدیث
پل را دیدیم که پشت لکسوس آر ایکس ۳۰۰
Motahareh.S
تجاوز یه تخلف لحظه‌ای‌یه. آدم رو از درون می‌سوزونه و اون لحظه‌ای که داره اتفاق می‌افته آدم رو تبدیل می‌کنه به هیچ؛
Mitra
«حرف‌های اون مادرها رو شنیدی. نحوهٔ برخوردش با ناپدید شدن دخترش رو دیدی. شرط می‌بندم که هر روز آماندا رو اذیت می‌کرده، منظورم خشونت و تجاوز نیست، بلکه با بی‌عاطفگی نسبت بهش، این کار رو می‌کرده. اون داشت مثل آرسنیک بچه رو از درون نابود می‌کرد. آره هلن دقیقاً مثل آرسنیک عمل می‌کنه.»
Mitra
«گاهی اوقات. آدم می‌تونه توی مغزش فرو کنه که یکی رفته، اما توی قلب آدم هیچ‌وقت کاملاً... همه‌چیز حل نمی‌شه.»
Negin
حتی اگه زندگی من خوب باشه، باز هم دنیا هنوز یه جای مزخرف و پر از آدم‌های شیطان‌صفته. می‌فهمی؟
anis maysami
بوی هوای بیرون که از پنجره داخل می‌آمد، مرا به یاد دوران نوجوانی‌ام انداخت، روزهای طولانی و آسانی که به شب‌هایی طولانی و آسان ختم می‌شدند.
Roya
هنگامی که اکثر مردم دنیا بیدار هستند آن‌ها خواب‌اند و هنگامی‌که اکثر مردم خواب‌اند آن‌ها بیدارند
.
اما هنوز هم هر روز در لحظاتی به انجی نگاه می‌کنم و از درد شیرینِ چشم دوختن به او، سوزشی کشنده در قفسهٔ سینهٔ خود حس می‌کنم. با لبخند گفت: «چی؟» به‌آرامی گفتم: «هیچی.» به من زل زد و گفت: «من هم دوستت دارم.» «واقعاً؟» «آره، واقعاً.»
elham1395
سکوت مرگ که با خود یک قطعیت نیز به همراه دارد؛ سکوتی است که می‌دانید باید به آن عادت کنید؛ اما سکوت ناشی از گم شدن یک کودک چیزی نیست که دل‌تان بخواهد به آن عادت کنید؛ از قبول آن خودداری می‌کنید و به همین دلیل در مقابل‌تان فریاد سر می‌دهد. سکوت مرگ می‌گوید، بدرود. سکوت گمشده می‌گوید، مرا پیدا کن.
mahboob
انجی گفت: «آخرین باری که خوابیدین کی بوده؟» لبخند محوی زد و گفت: «اگه چرت زدن‌های کوتاهم رو حساب نکنم، چند روزی می‌شه که نخوابیدم.»
رابرت
تمام شب رو گریه می‌کرد. فکر کنم به خاطر این گریه می‌کرد که شاید بتونه غم خودش رو کمتر کنه
رابرت
«گاهی اوقات. آدم می‌تونه توی مغزش فرو کنه که یکی رفته، اما توی قلب آدم هیچ‌وقت کاملاً... همه‌چیز حل نمی‌شه.»
مریم طباطبایی
مدرسه‌ها هیچ کاری انجام نمی‌ده.» من گفتم: «عمومی‌ها نمی‌دن.» «عمومی؟ به احمق‌هایی که این روزها از مدارس خصوصی خارج می‌شن، یه نگاه بنداز. تا حالا با یکی از اون عوضی‌ها حرف زدی؟ ازشون بپرسی اخلاق چیه، می‌گن یه مفهوم. ازشون بپرسی نجابت چیه، می‌گن یه کلمه. به تمام این بچه‌پول‌دارها نگاه کن که به خاطر فروش مواد مخدر با معتادهای پارک مرکزی درگیر می‌شن. مدرسه‌ها هیچ کاری انجام نمی‌دن چون والدین هیچ کاری انجام نمی‌دن، چون والدین اون‌ها هم هیچ کاری انجام ندادن و هیچ‌کس هیچ کاری انجام نمی‌ده،
samira
انجی گفت: «پس این‌جا بودنش منطقی‌یه.» بروسارد که چشمانش بر روی آینه ثابت مانده بودند، گفت: «برای چی؟»
محدثه
به این فکر کردم که چرا باید به یک بچهٔ هشت‌ساله اجازه داده شود به اندازه‌ای در این دنیا زندگی کند که مجبور شود چنین اتفاقات وحشتناکی را در آن تجربه کند. به مجسمهٔ مسیح نگاه کردم که بالای پرستشگاه طلایی دستان خود را کامل باز کرده بود. به‌آرامی‌گفتم: «یه بچهٔ هشت‌ساله. این رو توضیح بده.» نمی‌تونم. نمی‌تونی یا نمی‌خوای؟ جوابی داده نشد. خدا همیشه می‌تواند ساکت بماند.
Mitra

حجم

۳۸۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۵۳۶ صفحه

حجم

۳۸۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۵۳۶ صفحه

قیمت:
۸۰,۰۰۰
۲۴,۰۰۰
۷۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲۳صفحه بعد