بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب رساله درباره نادر فارابی | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب رساله درباره نادر فارابی

بریده‌هایی از کتاب رساله درباره نادر فارابی

نویسنده:مصطفی مستور
انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۵از ۱۰ رأی
۳٫۵
(۱۰)
نادر بارها به شکلی طولانی به مادرش زل می‌زد. در واقع و به تعبیری دقیق‌تر، او نه به مادرش بلکه به چیزی در پیوند با او خیره می‌شد؛ به چنگال‌هایی که مادرش روی میز می‌چید یا پیراهنی که اتو می‌کرد یا بشقابی که می‌شست یا آینه‌ای که دستمال می‌کشید. انگار در هر یک از این چیزها رازی بود که تنها با خیره شدن به آن فاش می‌شد. منتقدان، یکی از زیباترین ترانه‌های او را ترانه‌ای می‌دانند که در آن نادر دوختن دکمهٔ پیراهنی را به دست مادرش توصیف کرده است. در این ترانه او مادرش را در بعدازظهر زمستانی چهارشنبه‌ای تصویر می‌کند که لبهٔ تخت نشسته و پیراهن کهنه اما تمیز پدرش را با نخ و سوزن می‌دوزد. در این ترانه مادرش به مسیحی تشبیه می‌شود که انگار می‌کوشد در تلاشی مقدس بزرگ‌ترین نقص هستی را برطرف سازد.
سپیده
ناصر در یکی از ایستگاه‌های مترو برای نادر اعتراف کرد که تصور می‌کند احمق کاملی است چون فکر می‌کند به شکلی خودآگاه و سازمان‌یافته به زندگی خیره شده است. گفته بود کسانی که تصادفا به زندگی خیره می‌شوند نسبت به احمق‌ها که آگاهانه دست در لانهٔ زنبور می‌کنند به‌مراتب گناه‌شان کمتر است. روشن است منظورش از «لانهٔ زنبور» فقط کتاب خواندن نبود؛ تمام مسیرهایی بود که به خیره شدن به ذات زندگی منتهی می‌شدند. ناصر معتقد بود عامل اصلی این خیره شدن فکر کردن است و چون برخلاف دیدن و شنیدن و خوردن و حرف زدن، فکر کردن را نمی‌توان متوقف کرد، پس باید راهی یافت تا محتوای فکر کردن را چنان تغییر داد که تا حد امکان از توان تخریبی آن کاسته شود. به اعتقاد او این تنها راه برای خروج از چیزی است که او اسمش را گذاشته بود «دانایی مخرب».
سپیده
عادت عجیب نادر اما، که به نوعی تا بزرگ‌سالی هم ادامه داشت، خیلی ساده، این بود که با دیدن هر چیز زیبایی گریه‌اش می‌گرفت. براساس گزارش‌های مکرر همکلاسی‌ها، او بارها با دیدن گل زیبایی در باغچهٔ کوچک مدرسه اشک‌هایش جاری شده بود. نیز، بنابر خبری که دست‌کم دو منبع مستقل آن را تایید کرده‌اند، وقتی نادر فارابی در هفت‌سالگی برای نخستین‌بار چشمش به طوطی سرایدار مدرسه افتاده بود، زیبایی پرنده چنان او را تحت‌تاثیر قرار داد که تا چند دقیقه از شدت گریه نمی‌توانست حرف بزند. مشهور است در عروسی مهناز، دختر همسایه، وقتی مادرش از او پرسیده بود چرا چشم‌هایش خیس است، نادر با بغض گفته بود: «عروس خیلی قشنگه.»
سپیده
اگر قرار است بسیاری از مدارک و منابع تاریخی ــ مثلا تاریخ بیهقی ــ را به صرف اعتماد به راوی آن، ابوالفضل محمد بن حسین بیهقی، بپذیریم، ترجیح می‌دهم خوانندهٔ این گزارش هم با همان منطق محتوای این متن را بپذیرد.
کاربر ۴۰۶۴۴۴۳
روسپی‌گری زن‌ها واضح‌ترین نوع روسپی‌گریه. خیلی ساده، تنها به این دلیل که هر خری این رو می‌فهمه که طرف داره بابت کاری پول می‌گیره که درست نیست. اما مسئلهٔ اصلی به‌نظر من اینه که «اگه پول گرفتن برای انجام کاری که درست نیست» اسمش روسپی‌گری باشه، پس اسم خیلی از کارها روسپی‌گریه و هر چی اون کار زشت‌تر باشه، حتما درجهٔ روسپی‌گری بودنش هم بیشتره... ترجیح می‌دم وقتم رو با آوردن مثال‌ها تلف نکنم اما با یه حساب سرانگشتی می‌شه معلوم کرد که حداقل نود و هشت درصد روسپی‌های درجه‌یک مرد هستند.
Fatemeh
«گمونم صرف دونستن این‌که وجود داریم اون‌قدر وحشتناکه که باید راهی برای فرار از این وحشت و یا دست‌کم کاهش و یا فراموش کردنش پیدا کرد. فکر می‌کنم دو راه خوب برای این کار یکی کاشتن درخته و دیگری دوشیدن شیر گوسفند. راه‌های دیگه‌ای هم البته هست. مثل کار در باغ‌وحش یا سوپرمارکت یا رستوران و چیزهایی از این قبیل.»
Mojiii
وقتی شمع‌ها را فوت می‌کرده احساس کرده به نیم‌عمر زندگی‌اش رسیده است. احساس کرده انگار نیم‌عمرِ اول زندگی‌اش را صرف بالا رفتن از دیوار بلندی، دیوار خیلی بلندی، کرده و بالا رفته و بالا رفته و بالا رفته تا توانسته است منظرهٔ پشت دیوار را ببیند. او به نادر گفته بود با دیدن منظرهٔ پشت دیوار اطمینان پیدا کرده که بدون نگرانی از اتفاقی هولناک یا آسیبی جدی برای بشریت، می‌توان تمام دانش بشر را، تمام دانش مفید بشر را، در هفده صفحه خلاصه کرد و بعد بقیهٔ کتاب‌ها را سوزاند. گفت بااین‌حال در این هفده صفحه قبل از هر چیز باید تکلیف، به تعبیر او، «مسئول جهان» روشن شود.
Mojiii
تا با خرید دو هکتار زمین بقیهٔ زندگی‌اش را، به تعبیر خودش، «وقف معصومیت گیاهان و سادگی چهارپایان کند.»
sosoke
نادر فکر کرد همهٔ این‌ها به خاطر چند گرم فسفر و مغز است. چند گرمی که هیچ ابوعلی سینایی برای داشتنش زحمت نکشیده و هیچ اردکی را نمی‌توان به خاطر نداشتنش مقصر دانست.
sosoke

حجم

۵۸٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۸۴ صفحه

حجم

۵۸٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۸۴ صفحه

قیمت:
۱۸,۰۰۰
۹,۰۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل۱
۲
صفحه بعد