بریده‌های کتاب ابوالمشاغل (داستان یک زندگی، جلد دوم)
کتاب ابوالمشاغل (داستان یک زندگی، جلد دوم) اثر نادر ابراهیمی

کتاب ابوالمشاغل (داستان یک زندگی، جلد دوم)

امتیاز:
۴.۲از ۷۵ رأیخواندن نظرات
خداوندا! اگر داشتن، ذلیلِ داشتنم می‌کند ندارم کُن اگر کاشتن، اسیر چیدنم می‌کند بیکارم کُن اگر اندیشهٔ خیانت به یاران بر سرم افتاد بر سر دارم کُن اگر به لحظهٔ غفلتی درافتادم پیش از سقوط، هشیارم کُن اگر رنج بیماران، لحظه‌یی از دلم بیرون رفت سخت و بی‌ترحّم، بیمارم کُن خداوندا! خوارم کُن امّا مردم‌آزارم مَکُن!
Amin
… بیا تصمیم بگیریم، تصمیم خیلی جدّی، که سه روز، فقط سه روزْ دروغ نگوییم؛ هیچ نوع دروغی نگوییم، به هیچ عنوان، به هیچ صورت، به هیچ دلیل و بهانه، به هیچکس… فکر می‌کنم بعد از این سه روز، خیلی چیزها دُرُست بشود، و یا کاملاً خراب. یعنی مسلماً دیگر چیزی به این صورت نیمه‌ویرانِ تهدیدکنندهٔ عذاب‌دهنده، باقی نخواهد ماند…
Amin
توسعه‌دهندگانِ فساد و فحشاء، در سراسر جهان، همیشه، تحصیل‌کرده‌ها بوده‌اند و هستند، نه روستاییانِ بی‌سواد و کارگرانِ کمْ‌سواد.
fr
در روزگار ما. این ابداً مهم نیست که دیگران، ما را چگونه قضاوت می‌کنند. مهم این است که ما، در خلوتی سرشار از خلوص، خویشتن را چگونه قضاوت می‌کنیم.
غوطہ‌ور🪐🌱🌊
آرزوها، سربازانِ سپاهِ زندگی ما هستند. ما برای رسیدن به پیروزی، فوج‌فوج از خوبترین و محبوب‌ترین سربازان‌مان را در تمامی جبهه‌ها از دست می‌دهیم: دلاوران را، مؤمنان را، پاکبازان را، و شاید آنها را که اگر می‌ماندند می‌توانستند جهان را عوض کنند…
plato
اگر این چرخ، بعد از من و تو، خواهد چرخید__ که بی‌شک خواهد چرخید بگذار دلیلی یا دلائلی برای خوبْ چرخیدنْ در اختیارش بگذاریم.
plato
عزیز من! زندگی، بدونِ روزهای بَد نمی‌شود؛ بدونِ روزهای اشک و درد و خشم و غم. امّا، روزهای بَد، همچون برگهای پاییزی، باور کُن که شتابانْ فرو می‌ریزند، و زیرِ پای تو__ اگر بخواهی__ استخوان می‌شکنند؛ و درخت، استوار و مُقاوم، بر جای می‌مانَد… عزیز من! برگهای پاییزی، بی‌شک، در تداوم بخشیدن به مفهوم درخت، و مفهوم بخشیدن به تداومِ درخت، سهمی از یادنرفتنی دارند…
fr
ما می‌خواهیم کسی با ما باشد که «ما» نباشد، دستگیرندهٔ ما باشد و دستگیرنده‌اش باشیم، هشداردهندهٔ به ما باشد و هشداردهندهٔ به او باشیم، بیدار کنندهٔ ما و بیدار کننده‌اش… رفیقی که تو را دائماً تأیید می‌کند یا تحسین، اسیر است نه رفیق.
Amin
نکتهٔ خاص و گرانبها در دوستی شگفت‌انگیز ما این است که هیچکداممان، در طول این سالهای بلندِ پُرخاطره، خود را مختصری هم تغییر ندادیم تا شبیه دیگری کنیم. برای حفظِ دوستی، حذفِ شخصیّت نکردیم و به همْ باجِ «هر چه بخواهی، همان درست است» ندادیم. محمود، محمودْ باقی ماند__ با جملگیِ خصلت‌هایش، و منْ من ماندم. ما هر دو تغییر کردیم، فراوان، امّا هرگز شبیهِ هم نشدیم. این رازِ بزرگ و محور اساسی دوستی ما بود. یکی در دیگری مستحیل نشد. یکی نسخهٔ بدل دیگری نشد. و یکی نکوشید که در راهِ تکدّی دوستی، خویشتنِ خویش فرو بگذارد…
Amin
تا به پایان برسد قصّهٔ این درد بزرگ جان ما هم به لبِ تشنهٔ ما آمده است
plato

حجم

۴۷۳٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۶۵

تعداد صفحه‌ها

۲۱۸ صفحه

حجم

۴۷۳٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۶۵

تعداد صفحه‌ها

۲۱۸ صفحه

قیمت:
۸۲,۵۰۰
۴۱,۲۵۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۶۴صفحه بعد