بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب حسادت | طاقچه
تصویر جلد کتاب حسادت

بریده‌هایی از کتاب حسادت

۲٫۶
(۱۱)
زیر شخصیت سرد بیرونی‌اش حساسیت فوق‌العاده‌ای را پنهان می‌کند
باران
ما فقط با چیزی زندگی می‌کنیم که عاشقش نیستیم، با آن‌چه که آورده‌ایم تا با ما زندگی کند، فقط برای این‌که عشق غیرقابل تحمل را بکشیم، چه این عشق به یک زن باشد، چه به یک مکان باشد یا به زنی باشد که به یک مکان تجسم بخشیده است.
باران
بعد زبانش برمی‌گشت و می‌گفت: «عزیز ـ عزیزم» و به دنبالش اسم کوچکم را می‌گفت که اگر راوی را هم‌نام نویسندهٔ کتاب بدانیم این می‌شد «مارسل من» یا «مارسل عزیزم.» بعد از آن به هیچ یک از اعضای خانواده‌ام اجازه نمی‌دادم که با «عزیزم» صدا کردن من خاص بودن کلمات شیرینی را که آلبرتین به من می‌گفت بدزدند.
باران
حسادت اغلب اوقات نیازی مشتاق است تا به شکل مستبدانه‌ای بر موضوعات عشق اعمال شود.
باران
جفت شدن عوامل متضاد قانون زندگی‌ست
باران
هر یک از ما مجبور است تا در درون خودش زندگی نیاکانش را زندگی کند
باران
من از حساسیت آدم‌هایی که وانمود می‌کنند خیلی ما را دوست دارند و حتی نمی‌توانند کوچک‌ترین لطفی در حق ما بکنند و ذهنشان سرگردان است و فراموش می‌کنند که نامه‌ای را که اطمینان داشتیم از آن‌ها به ما می‌رسد و کل آینده‌مان به آن بستگی داشت، نمی‌رسانند، تحت تأثیر قرار نمی‌گیرم.»
Minoo Dabiri
او که تمام‌قد روی تختم دراز کشیده بود، با حالتی چنان طبیعی که هیچ هنری نمی‌توانست او را چنان بنمایاند، مرا به یاد شاخه‌های بلند شکوفه‌زده‌ای می‌انداخت که آن‌جا قرار گرفته بودند؛ او هم به نوعی همان بود: استعداد رؤیابافی‌ای را که فقط در نبود او پیدا می‌کردم، در چنین لحظاتی با حضورش نیز به دست می‌آوردم، گویی که او با به خواب رفتنش تبدیل به گیاهی می‌شد. به این شکل خواب او تا حدود زیادی امکان عشق را درک می‌کرد: من فقط می‌توانستم به او فکر کنم، اما دلم برایش تنگ می‌شد، من مالک او نبودم؛ وقتی حضور داشت با او صحبت می‌کردم، اما از خود من آن‌قدری غایب بود که نتوانم به او فکر کنم؛ وقتی خواب بود دیگر مجبور نبودم حرف بزنم، می‌دانستم که دیگر به من نگاه نمی‌کند و دیگر نیازی نیست که در لایهٔ بیرونی خودم زندگی کنم. آلبرتین با بستن چشم‌هایش و از دست دادن هوشیاری‌اش شخصیت‌های مختلف انسانی را یکی پس از دیگری از تن به در می‌کرد، شخصیت‌هایی که از روزی که برای اولین بار با او آشنا شدم مرا با آن‌ها فریفته بود
Mina

حجم

۹۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

حجم

۹۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

قیمت:
۲۷,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد