بریدههایی از کتاب مقدمه ای بر فارسی نویسی برای کودکان (مجموعه مسائل ادبیات کودکان ۱)
۴٫۸
(۶)
کلمات را هم میتوان شکنجه کرد
همچنان خواهم خواند...
نبوغ، به اعتقاد ما، چیزی جز کوشش مداوم و سرسختانه و پیگیرانه، به اضافهٔ شرایط مناسب نیست. نبوغ همان ایمان است در شرایط؛ ایمان به اینکه باید چنین کاری __ که بهراستی شُدنیاست اما بسیار دشوار است__ بشود.
و ایمان، پدیدآورنده و سازندهٔ بسیاری از شرایط است.
نبوغ، درک مسئولیتی عمیق است که از لحظهٔ پیدایی تا دم مرگ، صاحب خود را رها نمیکند و دست از سر او برنمیدارد.
نبوغ، درکِ نیاز به خدمت کردن است و مفید بودن و تعهد و وظیفهیی را بر عهده گرفتن.
خدمت به کودکان عبادتیاست که هموزن و همسنگ ندارد.
کاربر ۶۸۳۵۲۰
اگر نویسندگانِ جوان و پُرنیروی ما، در آثاری که برای بچّههای کم سن و سال مینویسند، حدِ " واژهفهمیِ" آنها را به شمار آورند و سپس، بهتدریج، واژههای تازه را به یاری واژههای ملموس و آشنا و تصاویرِ آشنا به معنی برسانند، مسلماً به از میان بُردنِ تفاوتهای فرهنگیِ گروههای مختلفِ جامعه و ایجاد وحدتِ ملّی، زبانی، و اعتقادی کمکِ شایانِ توجّهی خواهند کرد.
H.H.
چگونه میتوان دربارهٔ نظراتِ این آدمها و خوب و بَد بودنِ قطعیِ کوکوی بادمجان و قیمهپلو بحث کرد و در عین حال، اوقاتِ عزیزی را، به سودِ استعمار __که همیشه یک ملّتِ وِرّاج را به یک ملّتِ متفکّرِ منطقیاندیش ترجیح میدهد__ تلف نکرد؟)
maryhzd
انسانی که نوشتن برای کودکان را انتخاب کرده است در مرز میان دو ناهموزنی و ناهمسنگی راه میرود. بلغزد، کثیفترین است، و بماند، پاکترین.
اگر ما میخواهیم از جمله کسانی باشیم که شبها، بچّهها با زمزمهٔ ملایم و مهربان قصّهها یا اشعار ما به خواب بروند و فردا، هشیار و آگاه، برخیزند تا در خدمت ستمدیدگان و دردمندان درآیند، و برخیزند تا هزار قیامت بهپا کنند، و برخیزند تا جهان را از نو بسازند و جهانی بسازند قابل زیستن و خوش زیستن __ نه آنگونه که استعمارگران و ستمکاران و راهزنان و مالپرستان و بدکاران و دژخیمان میخواهند__ در این حال، ملازمهٔ نوشتن، رنج بُردن است و درد کشیدن است و خون خوردن و تحمّل کردن و سخت کوشیدن و تا آخرین نفس، عابدِ راستین باقی ماندن...
masoume
نویسندگانِ ویژهٔ کودکان و نوجوانان هدفشان این است که، در وهلهٔ اوّل، کودکان و نوجوانان نوشتههای آنها را بخوانند یا بشنوند و بفهمند و حس کنند، و در مرحلهٔ نهایی، هدفشان این است که به یاریِ این نوشتهها و مفاهیمی که در نهادِ این نوشتهها وجود دارد، به شادی، سلامتِ جسم و روح، بهزیستی، رُشدِ ایمان و اعتقاد، رشد تمایل به مبارزه با طبقاتِ ستمگر و اقشار فاسد، و در جمع، آسایش و خوشبختی کودکان (و نوجوانان) کمک کنند، یا همهٔ اینها را به وجود بیاورند، و یا در به وجود آوردنِ اینها سهمی داشته باشند، و یا کودکان را آنگونه بار آورند که در آینده در خدمتِ اندیشههای ملّی و انسانی و آرمانهای والای بشری باشند...
فام
هرقدر نوشتهیی امکان خوانده شدن و فهمیده شدنش __با توجّه به ویژگیهای خواننده، و با حفظِ تمامیِ مفاهیم و مسائلی که مدِ نظرِ نویسنده است__ بیشتر باشد، آن نوشته، به هدفِ نوشتن نزدیکتر است.
فام
اگر ما میخواهیم از جمله کسانی باشیم که شبها، بچّهها با زمزمهٔ ملایم و مهربان قصّهها یا اشعار ما به خواب بروند و فردا، هشیار و آگاه، برخیزند تا در خدمت ستمدیدگان و دردمندان درآیند، و برخیزند تا هزار قیامت بهپا کنند، و برخیزند تا جهان را از نو بسازند و جهانی بسازند قابل زیستن و خوش زیستن __ نه آنگونه که استعمارگران و ستمکاران و راهزنان و مالپرستان و بدکاران و دژخیمان میخواهند__ در این حال، ملازمهٔ نوشتن، رنج بُردن است و درد کشیدن است و خون خوردن و تحمّل کردن و سخت کوشیدن و تا آخرین نفس، عابدِ راستین باقی ماندن...
mah_s
نوشتنْ ماندگار ساختنِ زبان است برای مدّتی مُعیّن یا نامُعیّن.
•سیب•
در هر پیامی، ناگزیر، بایستی خاصیّتی باشد. فقط دیوانگان، بدون توجّه به نتایجِ زبان، زبان را به کار میگیرند.
•سیب•
بعضی از نویسندگان ما مفاهیمی را __احتمالاً تحت تأثیر غرب__ مطلق فرض میکنند و میکوشند که مثلاً به طفل " صلحطلبی" و " نفرت از جنگ" را بیاموزند؛ بدون اینکه توجّه داشته باشند همهٔ جنگها مردود نیست، و طفل نباید __تحت عنوان صلحطلبی__ شهامت و شجاعت مقابله با مصائب را از دست بدهد.
بسیاری از کتابهایی که از غرب میرسد و ترجمه میشود، دعوت به صلحطلبی، کنار آمدن، سازش، و پذیرش روح رفاقت و دوستی و رد کردن هر نوع جنگ در آنها مستتر است. بدیهیست که این نوع کتابها __تا زمانی که شرقْ به همهٔ خواستهای مشروع خود دست نیافته__ به حال کودکان ما مُضرّ است و آنها را ضعیف و ترسو و تسلیم بار میآورد...)
سیدمجتبی
تساوی رُشد فرهنگی و همسطحیِ نسبیِ فرهنگی یکی از نیازهای بنیادی یک جامعهٔ انقلابیِ مترقی یا در حال ترقیست؛
کاربر ۱۲۳
کودکان " سفیدخوانی" را دوست دارند؛ یعنی هرقدر که سفیدیِ کاغذ در یک متنِ چاپی بیشتر به چشم بخورد، کودک به خواندن رغبت بیشتری نشان میدهد. البته مقصود ما این نیست که همهٔ بچّهها یک کتابچّهیکاملاً سفید را بیشتر از یک قصّهٔ شیرین دوست دارند؛ امّا این مُسلّم است که استفاده از روشِ " نقطه، سرِ خط" کودکان را به خواندن، بیشتر خواندن، و به پایان رساندنِ نوشته تشویق میکند. متنهای پُر و پوشیده که تمام صفحه را، از بالا تا پایین، در بر میگیرد، بههیچوجه مورد توجّه بچّهها واقع نمیشود.
H.H.
روش کار ما برای گفتوگو با بچّهها چند گونه بوده است:
الف) ورود به کتابخانههای ویژهٔ کودکان، بدون خبر قبلی.
ب) ورود به کتابخانههای ویژهٔ کودکان، با اطلاع قبلی و درخواستِ کتبی و دیواری.
پ) ورود به مدرسهها (با و بدون خبر قبلی).
ت) گردآوری بچّههای آشنا و... در خانه.
ث) انتخاب بعضی از بچّهها، بهتنهایی، و گفتوگو با ایشان.
در عین حال، ما دو روش مطالعه را، همزمان، دنبال کردهایم:
الف) خواندنِ اثر با صدای بلند برای بچّهها، و سپس بحث و گفتوگو.
ب) واگذاری اثر به یکی دو تن از بچّهها برای بلندخوانی و بحث... که البته باید روش سومی را هم بیفزاییم:
پ) واگذاری اثر به معلمان، مربیان، و پدران و مادران تا اثر را، روز یا شب، در فرصت و موقعیتِ مناسب، برای بچّهها بخوانند و با ایشان دربارهٔ اثر گفتوگو کنند و نتایج حاصل را در اختیار ما بگذارند.
H.H.
کودکان، در دورانِ نخستینِ مطالعه، کلمات را معمولاً با توجّه به شکل آنها میخوانند نه عطف به آشناییهای قبلی با واژهها. به همین دلیل باید کوشید که تا حدِ ممکن از واژههایی استفاده شود که " شکل"، تلفّظِ نسبتاً صحیح را پیشنهاد کند.
maryhzd
واژه یک موجودِ زندهٔ تاریخیست. روزگاری به دنیا آمده، شناخته شده، زندگی کرده، کاربُردهای متفاوتی یافته، طرد شده، بازنشسته شده، تشویق شده، خانه عوض کرده، از پیِ برکناریْ مجدداً به کار دعوت شده، پیشرفت کرده، سرکوب شده، و یا تغییر موقعیّت و مقام داده است.
همچنان خواهم خواند...
یک نکتهٔ دردناک و تأسفانگیز وجود دارد؛ و آن این است که اغلب کسانی که فارسی نوشتن نمیدانند و مینویسند، اصولاً آگاه نیستند که فارسی نوشتن نمیدانند تا برای فراگرفتن آن کوشش کنند. آنها جداً و صمیمانه باور دارند که " نوشتن" همان عملّیست که خودشان مرتکب میشوند. بنابراین، خود را نیازمند یاد گرفتن هم نمیدانند؛ و به اینگونه، علیرغم همهٔ کوششی که ما برای یاد گرفتن میکنیم، آنها " یادنگرفتهٔ نویسا" باقی میمانند...
همچنان خواهم خواند...
نویسنده، تا لحظهیی که اثرش را پشت ویترین کتابفروشیها ببیند و بهراستی آسودهخاطر شود، حق ندارد آن را تنها و بیسرپرست بگذارد. این فرزندِ تازهپا را به جامعه تحویل بده، آنگاه به راه خود برو! هر لحظه بلایی در کمین است و خطری در راه.
کاربر ۶۸۳۵۲۰
در صورتی که ما با متخصّص تعلیم و تربیت __ که مورد اعتماد هم باشد__ آشنایی نداشته باشیم، ضرورتِ قطعی دارد که با کمک آشنایان به جستوجو برخیزیم و چنین کسی را بیابیم و مسألهٔ خود را با او در میان بگذاریم و از او بخواهیم که، به خاطر بچّهها، متن ما را با دقت و حوصله بخواند و نقایص آن را از نظر تربیتی به ما گوشزد کند.
بشری
اکنون که اثر ما از ایستگاه منقّدان خودی گذشته، ظریفکاریهای مربوط به موسیقیِ کلام را با مکرر خواندن متن __ با صدای بلند__ میتوان انجام داد؛ البته اگر اثر، قبلاً و خود به خود، به این موسیقی دست نیافته باشد.
در لابهلای این مراحل، پاکْ نوشتنهای مکرر و سرشار از دقت و موشکافی واقعاً میتواند اثر را صیقل بدهد و به شفافیتی خیرهکننده برساند. در این مراحل، بهخصوص از نظرِ نشانهگذاری، باید که حوصلهٔ فراوانی به کار رود، و در زمینهٔ " حذفِ زائد" نیز باید قدمهای بلند اصلی برداشته شود.
درمجموع، این بازکاریها، قبل از هر چیز، به خود نویسنده میآموزد که چگونه میتواند، با " صبوری بیحسابِ" خود، به پیروزیهای چشمگیری در راهِ ارسال پیامهای انسانی خود دست یابد.
بهار اسکینی
حجم
۱۴۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۰۸ صفحه
حجم
۱۴۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۰۸ صفحه
قیمت:
۷۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد