بریدههایی از کتاب دنیای سوفی
۴٫۰
(۵۷۰)
در زندگی چه چيزی از همه مهمتر است؟
کاربر ۲۰۸۰۵۳۰
آن کس که از درسهای ۳۰۰۰ ساله چيزی نياموزد، در زندگی کاری جز روز را بهشب رساندن نمیکند.
گوته
saraj
آن کس که ذهن خود را بهاين قبيل مسائل مشغول میدارد، در اين مسير با تمامی نسلهای ديگری که پيش از او در جهان زيستهاند همراه است. منشاء عالم، کره زمين و زندگی، مسئلهای مهمتر و حساستر از آن است که مثلاً بدانيم کدام کس بيشترين مدالها را در آخرين بازیهای المپيک نصيب خود کرده است.
Yaser
«همه چيز در جريان دائم است» و اين حرکت، يک حرکت ابدی است. بههمين دليل است که ما نمیتوانيم «دوبار در يک رودخانه واحد آب تنی کنيم» زيرا دفعهی دوم هم رودخانه تغيير کرده است و هم ما
Akbar Aghaii
فرهنگ هند و اروپائی را پيش از هر چيز اعتقاد بهخدايان متعدد مشخص و ممتاز میکند که همان «چند خدائی» يا Polytheisme است. اسمهای خدايان و اصطلاحات و تعبيرات بسيار در مفاهيم مذهبی در سراسر سرزمينهای هند و اروپائی مشابهتها دارند و در همه جا يکديگر را باز میيابند. مثالهائی چند برايت میآورم:
هنديان باستان خدای آسمان را بهنام ديائوس Dyaus ستايش میکردند. در يونانی اين اسم مبدل میشود بهزئوس Zeus، در زبان لاتين میشود ژوپيتر Jupiter (يعنی پدر يوو Jov يا «Père Jov» و در زبانهای قديمی اسکانديناوی میشود تير Tyr). اسمهای دياگوس، زئوس، يوو و تير «روايتهای گويشی» متفاوت از يک اسم واحد و مشترکاند.
Yaser
در مدرسه بهاو آموخته بودند که آفريدگار دنيا را خلق کرده است و بنابراين کوشيد تا در اين بيان تسلائی برای ذهن خود فراهم سازد. اما اين نيز او را کاملاً راضی نمیکرد. خب، درست، آفريدگار دنيا را آفريده است، اما خود او را کی؟ خود او از منشاء هيچ چيز ديگر ساخته نشده است؟ نه، اين هم درست در نمیآمد.
modi o_O ali
يک فيلسوف کسی است که حقيقتا هرگز بهدنيا عادت نمیکند. برای فيلسوف، چه مرد و چه زن، جهان چيزی بيان نشدنی، پر از راز و معما است. بنابراين فيلسوفها و کودکان خردسال در يک خصلت بزرگ با يکديگر شريکاند. میتوان گفت که فيلسوفان در تمامی دوران زندگی خود از پوستی لطيف و ظريف چون کودکان برخوردارند.
کاربر ۱۵۴۲۶۶۴
اما جائی هست که در آن روشنائی در سياهی گم میشود. در واقع تاريکی بهمعنای واقعی وجود ندارد. آنچه هست نبود و فقدان روشنائی است.
رها
خود او وجودی بود که تصادفا در آنجائی که بود زاده شده بود. اما با آگاهی از ريشههای تاريخی خود، میتوانست کمی کمتر صرفا حاصل يک تصادف باشد.
ord.afshin
زندگی و مرگ پشت در پشت بر دو روی سکه ايستاده بودند.
انديشيد که احساس زنده بودن کردن بدون فکر کردن بهاينکه روزی مرگ در خواهد رسيد غيرممکن است؛ و در همان حال بهمرگ انديشيدن، بدون در همان لحظه معجزهی حيرتانگيز زنده بودن را احساس کردن، ميسر نخواهد بود.
fatemeh82
ناگهان دريافت که آدمها، چه در مدرسه و چه در جای ديگر، بهچيزهای صرفا روزمره علاقه نشان میدهند. اما قطعا پرسشهائی اساسیتر و دشوارتر از آنچه در برنامه درسهاست نيز بايد وجود داشته باشد!
کاربر ۱۴۴۸۵۷۷
همچنين آدمهائی پيدا میشوند که بدون آن که بهمذهب خاصی تعلق و پيوستگی داشته باشند میتوانند سير و سلوک عارفانهای ارائه دهند. آنها ناگهان در درون خود چيزی احساس کردهاند که آن را «وجدان کائناتی» يا «احساس ستارهای» نام گذاشتهاند. احساس کردهاند که از زمان کنده شدهاند و دنيا را «در زير زاويهی ابديت» آن تجربه میکنند.
Tina
راداکريشنان، رئيسجمهوری سابق هند روزی گفت: «تو بايد همنوع خودت را چون خودت دوستبداری زيرا خود همنوع خود هستی. اين خيال باطل و توهم تو است که بهتو میباوراند که همنوع تو چيزی غير از خود تو است».
Tina
«بههمان ترتيب که برخی اديان آن کس را که بهيک خدای حاضر در بيرون از وجود شخص خود ايمان و اعتقاد ندارد، بیخدا و لامذهب مینامند، بههمان صورت ما نيز میگوئيم که بیخدا و لامذهب آدمی است که بهخودش ايمان ندارد. بیاعتقادی بهشکوه و عظمت روح خود را ما بیخدائی يا لامذهبی Atheisme نام میدهيم.»
Tina
بهتالس اين تعبير را نيز نسبت دادهاند که گفته است: «همه چيز پر از خدايان است». در اين مورد بهدرست هرگز معلوم نشده است که منظور او چه بوده است. بهاين دليل است که ملاحظه کرده است اين خاک سياه رنگ منشاء همه چيز از گلهای دشتهای گندم گرفته تا حشرات و سوسکهاست؟ او در اين انديشه بوده است که زمين انباشته از «جوانههای زندگی» است که بسيار کوچک و غيرقابل رويتاند.
ftme_bgh
ــ خيلی مهم نيست که بدانيم کی هستيم. اصل اين است که وجود داشته باشيم
hamed
«دو چيز است که قلب مرا مالامال از تحسين و ستايش میکنند و انديشهام را بيش از همه بهخود میکشند و مشغول میدارند: آسمان ستارهگون برفراز سرم و حکم اخلاق در درون وجودم».
hamed
روشن است که اکثريت بزرگ مردمان از زيستن در ميان سايهها رضايت دارند. باور دارند که فقط سايهها وجود دارند و آگاه نيستند که سايهها جز انعکاسها نيستند. و چنين است که ويژگی جاودان روح خود را فراموش میکنند.
ایمان فلاح
... تنها ويژگی برای يک فيلسوف خوب شدن حيرت کردن است...
سوفی حتی لحظهای ترديد نداشت که نويسندهی نامههای ناشناس باز هم با او تماس خواهد گرفت. ولی تا آن زمان بايد زبان در کام کرد.
کاربر ۱۴۴۲۲۲۲
انسان فقط با شکم زندگی نمیکند. البته تمام مردم بهغذا نياز دارند و نيز بهعشق و محبت. اما چيز ديگری هم هست که بهآن نيازمنديم:
اينکه: ما که هستيم و چرا زندگی میکنيم.
hamed
حجم
۵۵۹٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۶۰۷ صفحه
حجم
۵۵۹٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۶۰۷ صفحه
قیمت:
۷۹,۰۰۰
۵۵,۳۰۰۳۰%
تومان