بریدههایی از کتاب دنیای سوفی
۴٫۰
(۵۷۰)
... ضرورت داشته است تا در لحظهای معين چيزی از عدم پديد آيد...
♡
آن کس که از درسهای ۳۰۰۰ ساله چيزی نياموزد، در زندگی کاری جز روز را بهشب رساندن نمیکند.
گوته
ahmad reza
آدم شايد میتواند دوستان خود را انتخاب کند، اما خودش را نمیتواند. حتی نمیتواند انتخاب کند که يک انسان خلق شود.
يک انسان، چيست؟
hamed
فلسفه حقيقتا چيزی نيست که بتوانند آن را فراگيرند، بلکه فقط شايد بتوانند فراگيرند که چگونه بهروش و طريقهی فلسفی فکر و انديشه کنند.
Ahmad
«نوواليس Novalis» که يکی از اين نابغههای رمانتيک است اعلام کرد که «جهان رؤيا میشود و رؤيا جهان میشود» او رمانی نوشت بهنام «هاينريش فن اوفتردينگن» که بهدليل مرگ نويسنده در ۱۸۰۱ ناتمام ماند ليکن شهرتی بسيار بههمرساند. داستان کتاب اين است که هاينريش جوان بهجستجوی يک «گلآبی» میرود که يک شب آن را در خواب ديده است و از آن پس آرزوئی جز بازيافتن اين گل در عالم بيداری ندارد. «کالريج Coleridge» شاعر رمانتيک انگليسی همين ايده را در اين سطور بيان کرده است:
«اگر در خواب باشيد: و اگر در اين خواب رؤيائی ببينيد؛ و اگر در اين رؤيا، بهآسمانها رويد و گلی زيبا و شگفتانگيز بچينيد؛ و اگر وقتی بيدار شديد، آن گل را در دست خود بيابيد؛ آه، در اين حالت چه خواهيد گفت؟»
Ahmad
افلاطون میانديشيد که تمامی پديدههای طبيعی فقط سايههای شکلها يا مثالهای ابدی هستند. با وجود اين، روشن است که اکثريت بزرگ مردمان از زيستن در ميان سايهها رضايت دارند. باور دارند که فقط سايهها وجود دارند و آگاه نيستند که سايهها جز انعکاسها نيستند.
Farzad.Ghanouni
يک فيلسوف هر چه از خود سؤال کند باز هم بهکفايت نمیرسد.
م.ظ.دهدزی
ــ میتوان در اين مطلب که او بهتراشيدن شيشه میپرداخت، چيزی نمادی (سمبوليک) ديد. فيلسوف، از اين طريق میخواست بهمردمان بياموزد تا دنيا را بهگونهای ديگر بنگرند. در دل فلسفهی او، اين ايده وجود دارد که دنيا را بايد از «زاويهی ابديت» ديد.
م.ظ.دهدزی
شکسپير خود پيش از آن نوشته بود: «ما از همان تار و پودی هستيم که رؤياهای ما را بافتهاند و رؤيا زندگی حقير ما را در محاصره دارد...»
م.ظ.دهدزی
با اين همه پشيمان شد که اين چند کلمه بیجا را در اين کليسای قديمی فرياد زده است. اما میترسيد و آدم وقتی میترسد با مرتکب شدن حرکتی که نبايد بکند؛ خود را آرام میکند.
م.ظ.دهدزی
تفاوت بزرگ يک معلم مدرسه و يک فيلسوف واقعی آن است که معلم مدرسه گمان میکند خيلی چيزها میداند که میخواهد بهضرب و زور بهشاگردانش بياموزد، حال آن که يک فيلسوف میکوشد تا بهاتفاق شاگردان خود برای پرسشهائی که از خود میکنند، پاسخهائی پيدا کند.
-با نام.
آدمها، چه در مدرسه و چه در جای ديگر، بهچيزهای صرفا روزمره علاقه نشان میدهند. اما قطعا پرسشهائی اساسیتر و دشوارتر از آنچه در برنامه درسهاست نيز بايد وجود داشته باشد!
🌱ehsan
«آدمها خدايان را بهصورت خود آفريدهاند؛ برآن باورند که خدايان اندامی دارند و مانند ما لباس میپوشند و چون ما سخن میگويند. مردمان حبشه میگويند که خدايانشان سيهچهره و پهن بينیاند، تراکيهایها مدعیاند که چشمان خدايانشان آبی رنگ است و موهايشان حنائی؛ و اگر گاوان وحشی، اسبها و شيرها نيز نقاشی بلد بودند لابد خدايان خود را در شکل و شمايل گاو نر، اسب يا شير نمايش میدادند!»
دانور🌱
آن کس که از درسهای ۳۰۰۰ ساله چيزی نياموزد، در زندگی کاری جز روز را بهشب رساندن نمیکند.
گوته
Victoria
خيلیها نيز خواندن را برمیگزينند. اما همه چيز وابسته است بهآن چيزی که میخوانند.
B.A.H.A.R
زن بايد احترام خود را بهدست آورد، يعنی آن را تسخير کند. بايد هويت خود را با مرد پيوند ندهد. زيرا تنها مرد نيست که بر زن ستم روا میدارد؛ خود زن نيز با تقبل نکردن مسئوليت زندگی شخص خودش، بر خود ستم میکند.
marjan
تفاوت بزرگ يک معلم مدرسه و يک فيلسوف واقعی آن است که معلم مدرسه گمان میکند خيلی چيزها میداند که میخواهد بهضرب و زور بهشاگردانش بياموزد، حال آن که يک فيلسوف میکوشد تا بهاتفاق شاگردان خود برای پرسشهائی که از خود میکنند، پاسخهائی پيدا کند.
friend moon :)
آری، سوفی عزيز، مسائلی هست که بايد ذهن تمامی مردمان را بهخود مشغول دارد. و درست همين مسائل است که موضوع درس مرا تشکيل میدهد.
در زندگی چه چيزی از همه مهمتر است؟ برای کسی که بهاندازه کفايت رفع گرسنگی نمیکند اين چيز مهم، مواد غذائی خواهد بود. برای کسی که در سرماست، حرارت است. و برای کسی که از تنهائی رنج میبرد، البته همنشينی با ديگر مردمان.
اما، فراتر از اين ضرورتهای اوليه، آيا باز هم چيزی هست که تمامی مردم بهآن نياز داشته باشند؟ فلاسفه گمان دارند که آری. میگويند که انسان فقط با شکم زندگی نمیکند. البته تمام مردم بهغذا نياز دارند و نيز بهعشق و محبت. اما چيز ديگری هم هست که بهآن نيازمنديم:
اينکه: ما که هستيم و چرا زندگی میکنيم.
ویدا
وقتی میپذيرفت که زندگیاش ممکن است روزی پايان يابد، اين احساس که چه بخت و اقبال فوقالعادهای داشته است که زنده و در عالم حيات است، نيز در او بيدار میشد.
booklover
آدم شايد میتواند دوستان خود را انتخاب کند، اما خودش را نمیتواند. حتی نمیتواند انتخاب کند که يک انسان خلق شود.
☆Fereshteh☆
حجم
۵۵۹٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۶۰۷ صفحه
حجم
۵۵۹٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۶۰۷ صفحه
قیمت:
۷۹,۰۰۰
۵۵,۳۰۰۳۰%
تومان