بریدههایی از کتاب خویش را باور کن
۵٫۰
(۴)
به یاد (بتهوون) این آهنگ ساز بزرگ که معروف ترین آثار خود را پس از ناشنوا شدن آفرید و خود هرگز آنها را نشنید.
Dexter
میشود شعله بود با یک شعر
میشود شب شکست با یک شمع
میتوان باغ بود با یک سرو
میشود سایه داشت با یک برگ
Dexter
«سالک» شبی نبود که صبحی ز پی نداشت
باید خطر کنیم که شب را سحر کنیم
raziyeh
اگر به شغل خود بیعلاقهایم یا دیدگاه خود را تغییر دهیم یا شغل خود را.
raziyeh
ای خدا روح من آزرد و دریغا دردا
هرچه گوییم بر این غائله پایانی نیست
raziyeh
ای آن که پس از ما به جهان در راهی
پیوسته زکوه عمر خود میکاهی
کوته نبود عمربلنداست، بلند
گرتو نکنی به عمر خود کوتاهی
کوثر
کاش درجامم شراب عشق باد
خانه جانم خراب عشق باد
هرکجا عشق آید و ساکن شود
هرچه ناممکن بود ممکن شود
در جهان هرکارخوب و ماندنیست
ردپای عشق در او دیدنی ست
Dexter
عشقبازی به همین آسانی ست...
که دلی را بخری
بفروشی مهری
شادمانی را حراج کنی
رنجها را تخفیف دهی
مهربانی را ارزانی عالم بکنی
و بپیچی همه را لای حریر احساس
گره عشق به آنها بزنی
Dexter
نازنین
زندگی ساعت دیواری نیست
که اگرهم خوابید
به همین کوتاهی
بتوانی آن را تنظیم کنی
کوک کنی
برسانی خود را به زمان دگران
کامیابی صدفی نیست که آن را موجی
بکشدتا ساحل
و در او مرواریدی باشد
غلطان،
Dexter
قرنها گر چه طلبکار جهانیم ولی
ما بدهکار جهانیم در این قرن چه باید بکنیم
هیچ کس گاری مار را به قطاری تبدیل نکرد
هیچ کس ذوق و اندیشه پرواز نداشت
هیچ کس از سرعبرت به جهان خیره نشد
هیچ کس از سفری تحفه و سوغات نداشت
من در این حیرانم
که چرا قافله علم از این جا نگذشت
یا اگر آمد و رفت
پدرانم سرگرم چه کاری بودند؟
Dexter
ما نبینیم کسی میبیند
ما نفهمیم کسی میفهمد
هیچ کس منتظر مهلت خمیازه مانیست
گلم
هیچ کس منتظر خواب تو نیست
که به پایان برسد
لحظهها میآیند
سالها میگذرند
و تو در قرن خودت میخوانی
Dexter
و بدانند اهل آینده
که افقهای آرزو بازاست
آرزو باز زندگی ساز است
هرکسی را امید پرواز است
نا امیدی جهان برانداز است
عاقبت خاک ما سرافراز است
روزگاری که بخت دمساز است
مرغ این باغ نغمه پرداز است
تو بخوانی به یاد من آن روز
آنچه امروز من سراییدم
Dexter
هنر برنامهریزی عمر به گونهای باشد که از یک سو تصورکنی همیشه خواهی بود و از سویی تصورکنی که فردا نخواهی بود.
Dexter
در هر حرفهای که هستید اجازه ندهید برخی لحظات تاسف بار که برای هر شخص یا ملتی پیش میآید شما را به یاس و ناامیدی بکشاند...) همواره از خود بپرسید: برای یادگیری و خودآموزی چه کردهام؟ برای کشورم چه کردهام؟... زندگی هر پاداشی به تلاش هایمان بدهد یا ندهد هنگامی که به پایان تلاش هایمان و زندگی مان نزدیک میشویم هر کدام باید بتوانیم سرفرازانه و با اطمینان، رضایت و آرامش ا صدای بلند بگوییم: (من آنچه در توان داشتهام انجام داده ام.)
Dexter
زمان و طول جوانی افراد نیز بستگی به حالات، تصورات و جهان بینی گوناگون آنان دارد، بسیاری در عین جوانی و با مشاهده مویی سپید احساس پیری میکنند و درست برعکس خیلیها به علت معرفت، شناخت و حالات روحی خود، شادابی افزایندهای در طول عمر پیدا میکنند.
Dexter
جهد را بسیارکن عمر اندکیست
کار را نیکوگزین فرصت یکیست
کاردانان چون رفو آموختند
پارههای وقت برهم دوختند
عمررا باید رفو با (کار) کرد
وقت کم را با هنربسیارکرد
Dexter
با دل سودایی سرگشتهام
من به دنبال خدا میگشتهام
سدر زمین، در آسمان، در کهکشان
لیک او نزدیکتر از جسم و جان
او به هر فصلی خودش را مینمود
او به دست خود افق را میگشود
او به ما از نورخود تاییده است
عطر خود را بین ما پاشیده است
او بهارآورد بعد از فصل سرد
او نشاط آورد بعد از رنج و درد
سبزه و گل را به ما تقدیم کرد
عشق را در بیبن ما تقسیم کرد
غرق خود بودم به خود پرداختم
من خدا را دیدم و نشناختم
Dexter
من کویرم، من به خشکی زاده ام
دل به سودای شقایق داده ام
من پرم از چشم و پر از دیدنم
من نسیم مژده روییدم
من خود بادم، خود آزادیم
من خود آبم، خود آبادیم
Dexter
هرکجا میرفتم
سه نفر را میدیدم
هرلحظه و در هر اقلیم
عشق،
انسان
و خدا
و پر از برکت بود
هر کجا حرکت بود
و تواناییها پیش دانایی بود
هیچ پیشه بی اندیشه نبود
همه (زحمت ها) تبدیل به (رحمت) شده بود
توشهای برمی داشت
هرکه بذری میکاشت
Dexter
باد میتازد با موسیقی خشم
میزند شلاق برجان و تنم
من نمیریزم لیک
من نمیافتم لیک
بسته برعشق دل خویشتنم
هم اگرباید ریخت
هم اگربایدرفت
هم اگر میروید باد از وطنم
آخرین تن به خزان داده باغ
آخرین سبزدر افتاده به مرگ
آخرین برگ
منم
Dexter
حجم
۱۶۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
حجم
۱۶۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
قیمت:
۲۵,۰۰۰
تومان