شاخص سوم، علم و معرفت است. در نظام نبوی، پایهٔ همه چیز، دانستن، شناختن، آگاهی و بیداریست. کورکورانه کسی را به سمتی حرکت نمیدهند؛ مردم را با آگاهی و معرفت، با قدرتِ تشخیص، به نیروی فعال نه نیروی منفعل بدل میکنند.
مشعل
شاخص دوم، قسط و عدل است. اساس کار بر عدالت و قسط و رساندن هر حقی به حقدار است، بدون هیچ ملاحظه.
مشعل
نظامی که پیغمبر ساخت، شاخصهای گوناگونی دارد. هفت شاخص در بین این شاخصها از همه مهمتر و برجستهتر است:
اول، شاخصِ ایمان و معنویت. انگیزهٔ حقیقی، موتور پیشبَرندهٔ حقیقی در نظام نبوی، آن ایمانیست که از سرچشمهٔ دل مردم و فکر مردم میجوشد و دست و بازو و پا و وجود آنها را در جهت صحیح به حرکت درمیآورد. پس شاخص اول، شاخص تقویت ایمان، دمیدن روح ایمان و معنویت و دادن اعتقاد درست و اندیشهٔ درست به افراد است، که این را از مکه پیغمبر شروع کرد، در مدینه پرچمش را با قدرت بالا برد.
مشعل
یک جملهٔ دیگر امیرالمؤمنین دارد در همین زمینه، میفرماید که «لا تَمنَعَنَّکُم رِعایَةُ الحَقِّ لِاَحَدٍ عَن اِقامَةِ الحَقِّ عَلَیهِ» یعنی اگر یک کسی هست که رعایت حق او بر شما لازم است، انسان مؤمنی است، انسان مجاهد فیسبیلالله است، زحمات زیادی دارد، جبهه بوده، کارهای بزرگی کرده؛ خب حق او بر شما واجب است. شما که مدیرید، مسئولید، این حقی که بر شما واجب است، اگر یک جایی این شخص تخطی کرد و حقی را ضایع کرد، نباید آن حقِ واجبِ او مانع بشود، از اینکه حق را از او در این موردی که تخطی کرده بگیرید؛ یعنی مسائل را از هم جدا کنید. یعنی یک کسیست که آدم خوبیست، شخص باارزشیست، سابقهٔ خوبی دارد، اینقدر هم برای اسلام، برای کشور زحمت کشیده؛ خیلی خب، حق او مقبول، محفوظ، مخلص او هم هستیم؛ اما اینجا اگر تخطی کرد، رعایت آن حق نباید موجب بشود که این حقکُشیای که انجام داده است، تخلفی که انجام داده، نادیده گرفته بشود. این، منطق امیرالمؤمنین است.
hiba