بریده‌هایی از کتاب این راهش نیست

مطالعات نشان می‌دهند اعتمادبه‌نفس کاذب میزان کارایی شما را بالا برده و باعث می‌شود کارهایی را انتخاب کنید که چالش بیشتری دارند؛ و همین مسئله باعث می‌شود شما در محل کارتان بدرخشید. احتمال ترفیع‌گرفتن افرادی که اعتمادبه‌نفس بالایی دارند بسیار بیشتر از افرادی است که کار بیشتری انجام داده‌اند.

تا کنون به این فکر کردید که افراد خوشتیپ افراد موفق‌تری هستند؟ بله هستند. زنان زیبا ۴% درآمد بیشتر و مردان خوشتیپ ۳% بیشتر از آنها درآمد کسب می‌کنند. ممکن است زیاد به‌نظر نیاید ولی برای کارمندی که در حد متوسط قرار دارد در کل طول دورۀ کاری‌اش چیزی بالغ بر ۲۳۰۰۰۰ دلار می‌شود. درعین‌حال زنانی که نسبت به دیگران از جذابیت کمتری برخوردارند ۳% درآمد کمتری دارند و مردانی که در همین شرایط‌ هستند ۲۲% پول کمتری با خود به خانه می‌برند. نکته اینجاست که: پول فراوانی که افراد زیبا به‌دست می‌آورند فقط به این خاطر نیست که ما از نگاه‌کردن به آنها لذت می‌بریم؛ تحقیقات نشان می‌دهند علت این است که ظاهر زیبا باعث شده این افراد اعتمادبه‌نفس بالاتری داشته باشند. و اعتمادبه‌نفس بیشتر برابر است با مزایا و دستاوردهای بیشتر.

یکی از مطالعات انجام‌شده تحت ‌عنوان «عزت‌نفس و میزان درآمد» نشان داد وقتی صحبت از میزان پول و درآمدی که شما به‌دست می‌آورید در میان باشد اهمیت میزان اعتمادبه‌نفس شما حداقل به‌اندازۀ میزان هوش شماست.

در بین افرادی که عملکرد بالایی دارند هیچ‌گونه کمبودی از نظر اعتمادبه‌نفس وجود ندارد. نیکولا تسلا، مخترع معروف سیستم برق‌رسانی که خانه‌های شما را روشن کرده است، همیشه به‌جای نوشتن نام خود در امضاهایش از حروف «GI.» استفاده می‌کرد. (که مخفف عبارت Great Inventor به معنای مخترع بزرگ بود) تواضع از ویژگی‌های برجستۀ او نبود.

افراد موفق اعتمادبه‌نفس بالایی دارند؛ و هرچقدر بیشتر موفق شوند معمولاً اعتمادبه‌نفس بیشتری هم خواهند داشت. مارشال گلداسمیت، یکی از بهترین رهبران تجاری بر اساس آمار هفته‌نامۀ خبری و بین‌المللی اکونومیست، گفت: افراد موفق مدام خود را نسبت به افراد شبیه به خود می‌سنجند. من از بیش از ۵۰۰۰۰ نفر از کسانی که در برنامۀ آموزشی‌ام شرکت کرده بودند خواستم خودشان را از لحاظ عملکردی با همتایان حرفه‌ای خود بسنجند: ۸۰ تا ۸۵ درصد از آنها خودشان را جزو ۲۰% برتر گروه همتایان خود می‌دانستند که حدود ۷۰% از این افراد هم خودشان را جزو ۱۰% برتر می‌دانستند. این اعداد در میان افراد حرفه‌ای که جایگاه اجتماعی بالایی داشتند جالب‌تر هم می‌شد؛ افرادی مثل پزشک‌ها، خلبان‌ها و سرمایه‌گذاران.

گاهی تفاوت بین برد و باخت می‌تواند فقط وانمودکردن به داشتن اعتمادبه‌نفس باشد.

در حالت عادی کاسپاروف می‌توانست در چشمان رقیب خود نگاه کند و حس او را از چشمانش بخواند. آیا او می‌خواهد فریبش دهد؟ ولی عضلات ‌دیپ‌پلو هرگز منقبض نمی‌شد. او حتی نمی‌توانست عضلاتش را منقبض کند. در هر حال موفق شد اعتماد‌به‌نفس کاسپاروف را متزلزل کند. گاهی تفاوت بین برد و باخت می‌تواند فقط وانمودکردن به داشتن اعتمادبه‌نفس باشد.

حرکت غیرقابل‌توضیح مهرۀ رخ در بازی اول چه؟ آن حرکت به‌خاطر یک ایراد نرم‌افزاری بود. یک خطا در کدها. شرکت آی‌بی‌‌ام کامپیوتر را برای چنین مواقعی به‌گونه‌ای طراحی کرده بود که در مقابل خرابی به‌صورت خودایمن عمل کند. کامپیوتر برای اینکه در هر مشکل فنی‌ای که برایش پیش می‌آید وقت زیادی را از دست ندهد حرکاتی کاملاً تصادفی انجام می‌داد. و این تنها کاری بود که انجام داد. البته کاسپاروف اطلاعی از این موضوع نداشت. او فقط حرکت را می‌دید و فکر می‌کرد که ماشین می‌داند چه کاری دارد انجام می‌دهد، در صورتی که نمی‌دانست. همین مسئله ذهن او را به خود مشغول کرده بود. او حرکت تصادفی کامپیوتر را به‌حساب هوشمندی و اعتماد‌به‌نفس زیاد او گذاشته بود و فکر کرده بود که کامپیوتر از او باهوش‌تر است. ازدست‌دادن اعتمادبه‌نفس کاسپاروف موجب نابودی او شد.

مطالعات نشان می‌دهند قدردانی عامل بهترشدن روابط ما و تعیین‌کنندۀ رضایت از رابطه است. قدردانی فقط به روابط دوستی کمک نمی‌کند بلکه روابط کاری را هم بهبود می‌بخشد. یکی از مطالعات نشان داد با‌وجودی‌که ما مرتب از خانواده‌مان تشکر می‌کنیم فقط ۱۵% افراد در محل کار از دیگران قدردانی می‌کنند. ۳۵% از افرادی که موردبررسی قرار گرفتند گفتند رئیسشان هرگز از آنها تشکر نکرده است.

وقت‌گذاشتن برای داشتن حس قدردانی نسبت به آنچه که دارید سازگاری هدونیک را بی‌اثر می‌کند. بهترین راه برای این کار چیست؟ از اطرافیان خود تشکر کنید. روابط شما کلید شادی شما هستند؛ و تشکر‌کردن از دیگران حس خوشبخت‌بودن را در شما تجدید و احیا می‌کند.

اگر تا این حد ساده است و فقط لازم است برای تشکر از دیگران وقت بگذاریم پس چرا همۀ ما آن را انجام نمی‌دهیم؟ محققین علت این امر را «سازگاری هدونیک» می‌نامند؛ و من آن را «ندانستنِ قدر چیزهایی که داریم» می‌نامم. وقتی شما تازه وارد خانۀ جدید خود می‌شوید فکر می‌کنید این اتفاق بزرگ‌ترین اتفاقی است که تابه‌حال برایتان افتاده است. یک سال بعد، احساس می‌کنید که دلتان یک خانۀ بهتر می‌خواهد. لذت چیزهای جدید هرگز دوام زیادی ندارد. و این درمورد همه‌چیز صدق می‌کند.

به ‌خاطر داشته باشید که اولین گام برای شبکه‌سازی حفظ روابطی است که درحال‌حاضر دارید. چطور این کار را انجام دهید؟ طبق یکی از تحقیقات در مجلۀ شناخت و احساس، قدردانی و حق‌شناسی یکی از عواملی‌ست که باعث می‌شود مردم بیشتر دلشان بخواهد وقتشان را با شما بگذرانند. قدردانی عاملی قدرتمند برای شادی، و پایه و اساس یک رابطۀ طولانی‌مدت است.

چه بخواهید و چه نخواهید شبکۀ ارتباطی شما روی شما تأثیر می‌گذارد؛ پس مطمئن شوید در یک شبکۀ خوب قرار دارید.

اگر شما همیشه در حال بده‌بستان نباشید هرگز به‌اندازه‌ای که می‌توانید پیشرفت کنید پیشرفت نخواهید کرد. از افرادی که بهتر از شما هستند کمک بگیرید، کلوچه‌های خود را با افرادی که پایین‌تر از شما هستند قسمت کنید و از این طریق مثل یک ملخ تا فاصله‌های دور بپرید.

گفتیم «خودتان را در محیط مناسب قرار دهید» و در اینجا می‌گوییم «خودتان را در نقش مناسب قرار دهید». افرادی که به‌صورت ذاتی افرادی خوش‌صحبت و سخنور هستند نباید به‌دنبال تحقیقات آزمایشگاهی باشند و کسانی هم که شیفتۀ کتاب‌خواندن هستند ممکن است دلشان بخواهد دیگر به شغل خود به‌عنوان فروشنده ادامه ندهند.

راه‌های علمی زیادی وجود دارد که ما می‌توانیم برای ایجاد حس شادی در خودمان از آنها استفاده کنیم ولی آنچه قدردانی را متمایز می‌کند این است که باعث ایجاد خوشحالی در هر دو طرف رابطه می‌شود.

چقدر قدردانی‌های خالصانه کم انجام می‌شود.

در هر موفقیتی که تابه‌حال در طول زندگی‌تان داشته‌اید چند نفر به شما کمک کرده‌اند که آن را تحقق ببخشید؟ خانواده، دوستان، معلم‌ها، مربیان؟ چند نفر وقتی که نیاز داشتید با شما همکاری کردند، شما را راهنمایی کردند، به شما دلداری دادند و یا امید و انگیزه به شما دادند؟ هیچ‌یک از ما نمی‌توانیم همۀ این کارها را خودمان به‌تنهایی انجام دهیم، حتی نیوتون. آیا برای قدردانی خالصانه از آنها وقت گذاشته‌اید؟ البته که نه. سر شما شلوغ است. وقتی جوان هستیم بابت چیزهایی که می‌گیریم قدردانی نمی‌کنیم. گاهی تا چند سال بعد هم متوجه اهمیت کمکی که دیگران به ما کرده‌اند نمی‌شویم؛ و تشکر از دیگران-یک تشکر واقعی-ممکن است پس از گذشت چند سال مسخره به‌نظر برسد؛ ولی ما اغلب بابت به‌زبان‌نیاوردن این حرف‌ها احساس پشیمانی می‌کنیم، مخصوصاً زمانی که دیگر امکان انجام این کار وجود ندارد.

مهم‌ترین چیزی که باعث می‌شود دیگران بخواهند در درازمدت با شما دوست بمانند چیست؟ عاملی کوچک به نام قدردانی.

جنگیدن فقط زمانی کارایی دارد که شما از هر نظر بزرگ‌ترین و قدرتمندترین فرد باشید و اطمینان داشته باشید که همیشه در آن موقعیت خواهید ماند. (که احتمال آن بسیار کمتر از چیزی است که ما فکرش را می‌کنیم.) وقتی احساس کردید جنگیدن تنها راه‌حل است معمولاً بهتر است فقط محل را ترک کنید. جنگیدن برای آن دسته از افرادی که کار آنها به «جنگ» ربط دارد-مثل مراجع قانونی-اصلاً کارایی ندارد و برای شما هم نخواهد داشت. بهترین نتیجه را می‌توانید از طریق حس دوستی، گوش‌کردن و سؤال‌پرسیدن به‌دست بیاورید.