بریدههایی از کتاب آدُلف
۴٫۲
(۷۴)
سرنوشت تا مدتی می شود نبرد کرد، اما سرانجام همیشه تسلیم آن می شویم. قوانین جامعه از خواستههای انسانها قدرتمندترند؛ شدیدترین احساسات در برابر شرایط گریزناپذیر رنگ می بازند. بیهوده می کوشیم لجوجانه به ندای قلبمان گوش کنیم؛ محکومیم دیر یا زود از عقل اطاعت کنیم.
mahsa
شرایط اهمیت زیادی ندارند، خصلت فرد مهم است؛ انسان بیهوده با اشیاء و افراد قطع رابطه می کند؛ اما با خودش نمیتواند قطع رابطه کند. موقعیت را تغییر می دهیم اما در هر موقعیت دیگر، عذابی را که امید داشتیم از آن رها شویم، با خود حمل می کنیم؛ و از آن جا که با تغییر مکان نمیتوان خود را اصلاح کرد، سرانجام متوجه می شویم که فقط توانستهایم به پشیمانی هایمان و به رنج هایمان اضافه کنیم.
Mitir
ما انسانها موجودات بی ثباتی هستیم؛ احساساتی را که تظاهر به آن می کنیم دست آخر به راستی احساس می کنیم. نیمی از ناراحتیهایی را که پنهان می کردم رفته رفته فراموش کردم. شوخیهای دائم اندوهم را از بین برد و اطمینانهای مهرآمیزی که به النور می دادم احساسی دلپذیر در قلبم ایجاد کرد که بی شباهت به عشق نبود.
Mitir
به محض این که رازی میان دو عاشق به وجود آید، به محض این که یکی فکرش را از دیگری پنهان کند، جذابیت عشق از میان می رود و سعادت ویران می شود. خشم، بی انصافی، حتی شیطنت، قابل گذشتند؛ اما پنهان کاری عنصری بیگانه وارد عشق می کند که ماهیت آن را تغییر می دهد و پلاسیده اش می کند.
Mitir
می توانستیم سکوت کنیم، اما نمیتوانستیم آنچه را گفته شده بود فراموش کنیم. حرفهایی هست که مدتها به زبان نمیآوریم، اما چون به زبان آمد، دیگر مکرر در مکرر آنها را تکرار می کنیم.
Mitir
می توانستیم سکوت کنیم، اما نمیتوانستیم آنچه را گفته شده بود فراموش کنیم. حرفهایی هست که مدتها به زبان نمیآوریم، اما چون به زبان آمد، دیگر مکرر در مکرر آنها را تکرار می کنیم.
Mitir
عشق با سحر و جادو گذشتهای به وجود می آورد که ما را احاطه می کند. به عبارت دیگر کاری می کند احساس کنیم با فردی که همین اندکی پیش برایمان پاک بیگانه بود، سالها زیسته ایم. عشق نقطهای فروزان است و بس، با این حال به نظر می آید می تواند کل زمان را تسخیر کند. تا همین چند روز پیش اصلاً عشقی وجود نداشت، چندی دیگر نیز عشقی وجود نخواهد داشت؛ اما تا زمانی که هست، پرتویش را بر روی گذشته و بر روی آیندهای که پس از عشق فراخواهد رسید، می تاباند.
Mitir
لازمه عادت کردن به نوع بشر، و تمام ظاهرسازی اش، خویشتن پرستی اش، و منافع شخصی اش، زمان است.
Mitir
دوست داشتن زمانی که دیگر دوستتان ندارند بدبختی بزرگی است؛ اما از آن بدتر این است که وقتی شما دیگر احساس عشقی نمیکنید با عشقی شورانگیز دوستتان داشته باشند
forooghsoodani
موقعیت را تغییر می دهیم اما در هر موقعیت دیگر، عذابی را که امید داشتیم از آن رها شویم، با خود حمل می کنیم
sama65
حجم
۹۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
حجم
۹۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
قیمت:
۶۸,۰۰۰
۴۷,۶۰۰۳۰%
تومان