بریده‌هایی از کتاب مهارت های زندگی زناشویی

ارتباط صمیمانه می‌تواند یکی از لذت‌بخش‌ترین تجارب انسانی و همچنین یکی از بزرگ‌ترین منابع درد و رنج باشد.

کارول تاوریس (۱۹۸۲) بعد از جمع‌بندی مطالعات مهم در مورد خشم نتیجه گرفت افرادی که خشمشان را بروز می‌دهند، به جای اینکه از میزان آن کاسته شود، بیشتر عصبانی می‌شوند

اگر توجه به همسرتان خیلی دشوار است، چه بسا علامت خطری باشد که از ارتباط یا موضوعاتی خاص اجتناب می‌کنید.

اصل ساده‌ای را در نظر بگیرید: وقتی عصبانی هستید، هرگز گذشته را مطرح نکنید. خشم به‌جای اینکه از گذشته به‌عنوان منبعی از روشنگری استفاده کند، آن‌را به مثابه یک چماق به‌کار می‌برد.

۱. ارتباط چشمی برقرار کنید. ۲. به همسرتان نزدیک‌تر شوید یا کمی به جلو متمایل شوید. ۳. به نشانهٔ تأیید سرتان را تکان دهید یا با «بله» یا «آهان» جواب دهید. ۴. در قبال آنچه گفته شده است، لبخند بزنید یا همدلی نشان دهید. ۵. گشاده‌رو باشید، روبه‌روی همسرتان قرار بگیرید، دستانتان نه باز باشد و نه دست به سینه بنشینید. ۶. فعالانه از هرگونه حواس‌پرتی اجتناب کنید. صدای رادیو را کم کنید، مجله را کنار بگذارید، و غیره.

تعیین نیازها یعنی از قبل برنامه‌ریزی کنید که چطور آنچه را می‌خواهید درخواست کنید، تا به‌جای اینکه منفعل یا پرخاشگر باشید، قاطعانه رفتار

اگر تنها می‌خواهید یک نکته از این فصل بیاموزید، شرح و بسط دادن را بیاموزید. شما می‌توانید تفسیرتان را با عباراتی این‌چنینی شروع کنید: «درک من از حرف‌های تو این است که… به عبارت دیگر،… اجازه بده اصل مطلب را بگویم… خوب، پس تو احساس می‌کنی که… اگر منظورت را به درستی درک کرده باشم… منظورت این است که… تو داری می‌گویی که…»

خشم مزمن آدم‌ها را خشک و به‌شدت دفاعی می‌کند و تأثیر بلندمدت آن، فقدان همدلی و صمیمیت است.

گاهی موقعیتی باعث می‌شود دچار نوعی احساس شوید، اما بیان اینکه این احساس چیست، دشوار است. در این موارد، با سؤالی ساده شروع کنید: «آیا این احساس خوب است یا بد؟»

گوش کردن تمجید از همسرتان است چون می‌گوید: «من به تو اهمیت می‌دهم. می‌خواهم بدانم چه فکر و احساس و نیازی داری.»

خشم و عصبانیت مکرر همان تأثیری را در ارتباط دارد که بریدگی‌ها روی پوست دارند. خشم زخم‌هایی احساسی به‌وجود می‌آورد که با هر صدمهٔ جدید عمیق‌تر می‌شود.

کافی نیست که فقط دهانتان را ببندید و گوش‌هایتان را باز کنید. مغزتان نیز باید فعالانه در فرایند گوش کردن مشارکت کند. درواقع چیزی به‌عنوان شنوندهٔ منفعل وجود ندارد. گفتگو مسیری دوطرفه و فرایندی مشترک است، حتی وقتی تنها یک طرف همهٔ حرف‌ها را می‌زند. برای گوش کردن فعال، باید شرح و بسط دهید، شفاف‌سازی کنید و بازخورد بدهید.

به عنوان مثال، ممکن است به جای اینکه بگویید «این دفعه گند زدی»، بگویید: «به نظرم شاید اشتباه کرده باشی.» یا به جای «اگر ترکم کنی می‌میرم»، بگویید: «احساس خوبی نسبت به رفتنت ندارم.»

به عنوان مثال، ممکن است به جای اینکه بگویید «این دفعه گند زدی»، بگویید: «به نظرم شاید اشتباه کرده باشی.» یا به جای «اگر ترکم کنی می‌میرم»، بگویید: «احساس خوبی نسبت به رفتنت ندارم.»

اما گوش کردن مهم‌ترین مهارت ارتباطی است که باعث صمیمیت می‌شود و آن‌را حفظ می‌کند. وقتی خوب گوش کنید، احساس همسرتان را بهتر درک می‌کنید، با او هماهنگ‌تر می‌شوید،

این کتاب برای زوج‌هایی که مشکل سوء مصرف مواد مخدر دارند، مناسب نیست. چون مشکل مواد مخدر هر مهارت جدیدی را که در اینجا می‌آموزید، بی‌اثر خواهد کرد. از این رو، ابتدا باید این مشکل برطرف شود.