بریدههایی از کتاب انجمن شاعران مرده
۴٫۳
(۵۶۹)
«مگر میتوان تو را با روزی تابستانی قیاس کرد؟ چه بسا که تو از تابستان هم دلپذیرتری و دلآرامتر...»
aryan
«اگر دربارهٔ چیزی اطمینان دارید خودتون رو مجبور کنید تا به اون از دریچهٔ دیگهای نگاه کنید.
aryan
«میپرسی؛ چطور به تو عشق میورزم؟ بگذار تا آنها را برایت بشمارم. دوستت دارم از عمق جان...»
aryan
«چگونه عشق ورزیدن را به من میآموزی؟
به خودت بیاموز
که من خود استاد بیچون و چرای عشق ورزیدنم.
باشد که خداوندگار عشق ـ
اگر وجود داشته باشد ـ
عشق ورزیدن را از من
بیاموزد.»
aryan
«و نمیخواهم لحظهٔ مرگ دریابم هرگز زندگی نکردهام.»
aryan
فارغ از همهٔ حرفهایی که دیگران میگن، اندیشه و کلمات چنان قدرتی دارند که میتونن جهان را دگرگون کنند.
aryan
به همهٔ معلمانی
که کلمه را
در کالبد زبان
جاری ساختند
و با کلامشان
نوع دیگر زیستن را آموختند،
نوع دیگر نگریستن را...
negar
کیتینگ گفت: «فکرش رو هم نمیکردم اِنقدر بدبین باشی.» و جرعهای از چایش را سرکشید.
مک آلیستر با زیرکی پاسخ داد: «بدبین نیستم، پسرم. واقعگرا هستم!
سپهر
شروع به خواندن کرد: «رهسپار جنگل شدم به این امید که اندیشمندانه زندگی کنم.»
امین
نوازندهٔ نیانبان در گوشهٔ سکو آهنگ مارش نواخت و چهار حامل پرچم، علامتهایی را که رویشان نوشته شده بود؛ «سنت»، «افتخار»، «انضباط»، «سرافرازی» پایین آوردند
امین
فارغ از همهٔ حرفهایی که دیگران میگن، اندیشه و کلمات چنان قدرتی دارند که میتونن جهان را دگرگون کنند
آرام
اگه میخوای یه آتئیست دوآتیشه بار بیاری، اونها رو سفت و سخت بگیر به باد تعلیمات مذهبی. این همیشه جواب داده
کاربر ۷۹۶۲۹۹۶
«رهسپار جنگل شدم به این امید که اندیشمندانه زندگی کنم. میخواستم زندگیم ژرف و معنادار باشد و تمام عصارهٔ حیات را فرو برم! تا ریشهکن کنم هرآنچه را که زندگیبخش نیست و نمیخواهم لحظهٔ مرگ دریابم زندگی نکردهام.»
ک مثل کتاب…
اگر دربارهٔ چیزی اطمینان دارید خودتون رو مجبور کنید تا به اون از دریچهٔ دیگهای نگاه کنید. حتی اگه به نظرتون اشتباه یا احمقانه باشه. وقتی چیزی میخونید، فقط به این فکر نکنید که نویسنده چی میگه، بلکه زمانی رو صرف کنید و ببینید خودتون چی فکر میکنید.
ک مثل کتاب…
«زنها کلیسای جامعاند، پسرها! در اولین فرصتی که یافتید، یکی از اونها رو برای عبادت انتخاب کنید.»
louisa clark
«نوشیدن عصارهٔ هستی به این معنی نیست که نمک بپاشی روی زخم و خودت رو زجر بدی. جرأت و جسارت حدی داره و احتیاط و حواسجمعی هم اندازهای. آدمی هم عاقله که بدونه کجا باید اونها رو به کار ببنده.»
.....
«اگر دربارهٔ چیزی اطمینان دارید خودتون رو مجبور کنید تا به اون از دریچهٔ دیگهای نگاه کنید. حتی اگه به نظرتون اشتباه یا احمقانه باشه. وقتی چیزی میخونید، فقط به این فکر نکنید که نویسنده چی میگه، بلکه زمانی رو صرف کنید و ببینید خودتون چی فکر میکنید.
پسرها تلاش کنید تا صدای خودتون رو کشف کنید، هرقدر این زمان را به بعد موکول کنید احتمال اینکه اصلاً به اون دست پیدا کنید، کمتر خواهد شد. به قول ثورو، اغلب آدمها عمرشان در سکوت و نومیدی سپری میشه. چرا به این خاموشی تن بدیم؟ خطر کنید و قدم در راههای تازهتر بگذارید. حالا...»
.....
«من اینجا روی میزم ایستادم تا به یاد بیارم باید مدام خودمون رو وادار کنیم به همهچیز از دریچهٔ متفاوتی نگاه کنیم. جهان از اینجا چهرهٔ متفاوتتری داره. اگه باورتون نمیشه، خودتون بیاین و امتحان کنین. همهتون. به نوبت.»
.....
چطور میتونیم خودمون رو از تعصب و غرضورزیها، عادات و تأثیرپذیریها رها کنیم؟ جوانهای نازنین من، پاسخ اینجاست که ما باید مدام در تلاش باشیم تا دیدگاهی نو بیابیم.
.....
«همیشه فکر میکردم آموزش یاد میده که تو جای خودت فکر کنی.»
artemis
حجم
۱۲۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه
حجم
۱۲۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه
قیمت:
۷۰,۰۰۰
۲۱,۰۰۰۷۰%
تومان