بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب انجمن شاعران مرده | صفحه ۱۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب انجمن شاعران مرده

بریده‌هایی از کتاب انجمن شاعران مرده

۴٫۳
(۵۶۹)
قدرت اراده و تصمیم او همیشه تحت سایهٔ تهدید و تنبیه و تقصیرها فرو می‌پاشید
philodendron
اگه می‌خوای یه آتئیست دوآتیشه بار بیاری، اون‌ها رو سفت و سخت بگیر به باد تعلیمات مذهبی.
Parinaz
«هوم‌م. جدی مریضه، ها. پس گمونم باید یه نمره منفی به واتسن بدم. در اون صورت باید به پری هم نمره منفی بدم... و پری رو دوست دارم.» لیست حضور و غیاب را مچاله کرد و پرت کرد گوشه‌ای. پسرها مات‌ومبهوت نگاهش می‌کردند. «بچه‌ها مجبور نیستید این‌جا باشید وقتی دل‌تون نمی‌خواد. هر کی دلش بازی می‌خواد دنبال من راه بیفته.» کیتینگ درجازنان با توپ و جعبه به بغل راه افتاد. پسرها که از روحیهٔ بی‌ثبات و پیش‌بینی‌نشدهٔ او غرق حیرت بودند، بیشترشان دنبال او راه افتادند و با هیجان، بین خودشان شروع به پچ‌پچ کردند.
معین
کیتینگ گفت: «اگر دربارهٔ چیزی اطمینان دارید خودتون رو مجبور کنید تا به اون از دریچهٔ دیگه‌ای نگاه کنید. حتی اگه به نظرتون اشتباه یا احمقانه باشه. وقتی چیزی می‌خونید، فقط به این فکر نکنید که نویسنده چی می‌گه، بلکه زمانی رو صرف کنید و ببینید خودتون چی فکر می‌کنید.
کاربر ۲۷۶۴۰۹۱
«دوستان من بیایید برای جست‌وجوی جهانی تازه، دیر نیست برای تحقق اهداف‌مان تا فراسوی غروب همراه باد رهسپار شویم گرچه کنون مثل گذشته‌ها پاهایمان را یارای رفتن نیست اما زمین و آسمان را می‌پیماییم چرا که ما همین هستیم، همین. با سرشتی همسان و دل‌هایی دلیر که اینک گذر زمان و تقدیر از قدرتش کاسته است اما اراده‌اش آهنین‌تر شده است
💮rosy💮
«دوستان من بیایید برای جست‌وجوی جهانی تازه، دیر نیست برای تحقق اهداف‌مان تا فراسوی غروب همراه باد رهسپار شویم گرچه کنون مثل گذشته‌ها پاهایمان را یارای رفتن نیست اما زمین و آسمان را می‌پیماییم چرا که ما همین هستیم، همین. با سرشتی همسان و دل‌هایی دلیر که اینک گذر زمان و تقدیر از قدرتش کاسته است اما اراده‌اش آهنین‌تر شده است
💮rosy💮
«آه ای خدا! ای هستی! داد از این پرسش‌های تکراری، داد از زنجیرهٔ بی‌پایان بی‌ایمانی، داد از سرزمین‌های آکنده از حماقت و نادانی،... در این میان بگو، چیست مایهٔ امید و دل‌خوشی، ای خدا، ای هستی؟ ندا آمد؛ به این خاطر که تو این‌جایی ـ که زندگی هست و یگانگی ـ که این نمایش در جریان است با قدرت و برتری، شاید که تو شعر خویش را بنگاری...»
AasemOon
در وجود همهٔ ما نیاز بزرگی هست که دوست داره پذیرفته و تأیید شه. اما باید به چیزی که در شما متفاوت و منحصربه‌فرد هست، اعتماد کنید حتی اگر عجیب و غریبه یا بقیه اون رو نمی‌پسندن. به قول فراست: «یک دوراهی در جنگل سر برآورده بود و من جاده‌ای را در پی گرفتم که رد کمتری در آن نمایان بود و این همانی بود که راه را متفاوت می‌ساخت.»
Elaheh
«رهسپار جنگل شدم به این امید که اندیشمندانه زندگی کنم. می‌خواستم زندگی‌م ژرف و معنادار باشد و تمام عصارهٔ حیات را فرو برم! تا ریشه‌کن کنم هرآن‌چه را که زندگی‌بخش نیست و نمی‌خواهم لحظهٔ مرگ دریابم زندگی نکرده‌ام.»
راضیه بهرامی
«احتمالاً دانشگاه ذوق شاعرانه‌تون رو کور خواهد کرد. تجربهٔ کسالت‌آور ساعت‌ها تجزیه‌وتحلیل و نقد این بلا رو سر شما خواهد آورد. البته دانشگاه گونه‌های دیگه‌ای از ادبیات رو هم براتون فاش خواهد کرد. بسیاری از آثار برتر و سحرانگیز ادبی رو با شما آشنا خواهد کرد که باید با دل‌وجان اون رو جذب کنید. بعضی از اون‌ها هم به معنی واقعی کلمه چرند و مزخرف‌ان و مثل بلا و طاعون باید ازشون دوری کنید.»
راضیه بهرامی
تو شعر می‌خونی چون عضوی از نژاد بشر هستی چون نژاد بشر، سرشار از شور و عشق و احساسه! پزشکی، قانون، بانک‌داری، این چیزها برای حفظ و ادامهٔ بقای زندگی لازم‌ان. اما شعر، ادبیات، عشق و زیبایی چی؟ این‌ها چیزهایی‌ان که ما به خاطرش زنده‌ایم و نفس می‌کشیم!
حامد
رفقا، در وجود همهٔ ما نیاز بزرگی هست که دوست داره پذیرفته و تأیید شه. اما باید به چیزی که در شما متفاوت و منحصربه‌فرد هست، اعتماد کنید حتی اگر عجیب و غریبه یا بقیه اون رو نمی‌پسندن. به قول فراست: «یک دوراهی در جنگل سر برآورده بود و من جاده‌ای را در پی گرفتم که رد کمتری در آن نمایان بود و این همانی بود که راه را متفاوت می‌ساخت.»
مهدیس 🌙
چهره و تمام جوارحش از هر حسی خالی شده بود. حس می‌کرد بدل به پوستهٔ ترد و شکننده‌ای شده است که زیر بارش و سنگینیِ برف به‌زودی خرد خواهد شد.
"هلاله"
«لبخندش شیرینی شگرفی‌ست و چشمانش تلألؤِ پُردرخشش آفتابی‌ست زندگی بی‌نقص است و خرسندی از آن من است گر فقط بدانم او زنده است.»
"هلاله"
هرگز نخواهم دانست چطور، که گرچه جانم از او دور است عشقم هر لحظه بیشتر جان می‌گیرد.»
"هلاله"
«زن‌ها کلیسای جامع‌اند، پسرها! در اولین فرصتی که یافتید، یکی از اون‌ها رو برای عبادت انتخاب کنید.»
"هلاله"
«پس اگه می‌خوای یه آتئیست دوآتیشه بار بیاری، اون‌ها رو سفت و سخت بگیر به باد تعلیمات مذهبی. این همیشه جواب داده.»
"هلاله"
«یک دوراهی در جنگل سر برآورده بود و من جاده‌ای را در پی گرفتم که رد کمتری در آن نمایان بود و این همانی بود که راه را متفاوت می‌ساخت.»
"هلاله"
رفقا، در وجود همهٔ ما نیاز بزرگی هست که دوست داره پذیرفته و تأیید شه. اما باید به چیزی که در شما متفاوت و منحصربه‌فرد هست، اعتماد کنید حتی اگر عجیب و غریبه یا بقیه اون رو نمی‌پسندن.
"هلاله"
«وقتی کوچیک بودم، فکر می‌کردم همهٔ پدر و مادرها به شکلی اتومات بچه‌هاشون رو دوست دارن. این حرفی بود که معلم‌هامون می‌زدن. چیزی بود که تو کتاب‌ها خونده بودم، چیزی که باورش کرده بودم. خب، با این حقیقت مواجه شدم که پدر و مادرم عاشق برادرم هستند بدون این‌که علاقه‌ای به من داشته باشند.»
"هلاله"

حجم

۱۲۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۸۴ صفحه

حجم

۱۲۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۸۴ صفحه

قیمت:
۷۰,۰۰۰
۲۱,۰۰۰
۷۰%
تومان