بریدههایی از کتاب ناطور دشت (ناتور دشت)
۳٫۴
(۴۱۳)
اگر کاری را زیادی خوب انجام بدهی، بعد از مدتی دیگر حواست بهش نیست، میافتی به ادااطوار آن کار. آنوقت دیگر خوب نیست.
Elentari
لازم است عوض این فیلم خود متن را بخوانم. مشکل من این است که باید همیشه همهچیز را خودم بخوانم. اگر بازیگری بازیاش کند، بهزور گوش میکنم. مدام نگران اینم که مبادا بازیگر جایی از کار را الکی و اغراقآمیز پیش ببرد.
Elentari
آدمی که سقوط میکنه هیچوقت صدای گرومپِ اُفتادنشو نمیشنوه و به سقوطش ادامه میده. و این سقوط بیشتر و بیشتر کِش میآد برا آدمی که تو زندگیش دنبال چیزی میگرده که محیط اطرافش نمیتونه بهش بده یا فِک میکنه که محیط اطرافش نمیتونه بهش بده. واسه همین دیگه بیخیالِ همه چی میشه و قبل از اینکه گَشتنو شروع کنه دیگه دنبالش نمیگرده!
Mary gholami
ای مُردهشورتان را ببرند با این بازیتان. هی بازی... بازی... مرگِ بازی! اصلاً بازیِ چی؟! اگر طرف آقازادهها وایستاده باشی، خب آره، آنوقت این داستانِ بازی را قبول دارم. ولی اگر طرف دیگر وایستاده باشی، طرفی که آقازادهها نیستند، یعنی طرف آدمهای تهصفی، آنوقت بازی چه معنییی دارد؟ هیچی. اصلاً بازییی در کار نیست.
Vahid&Maryam
فقط آدمای تحصیلکرده و درسخونده هستن که میتونن این تجربههای باارزشو به دنیای خودشون عرضه کنن.
AS4438
«هیچوقت به هیچکی هیچی نگو. اگه بگی، دیگه گفتی و رهاش کردی. اونوقت دلت براش تنگ میشه.»
نسیم رحیمی
«گوش کن پسر! هرچی میخوای به خودم بگی بگو، ولی به اعتقاداتم توهین نکن که بد میبینی...»
نسیم رحیمی
«آره پسرجون زندگی بازیه. یه بازی که باید براساس قواعدش پیش بری.»
نسیم رحیمی
باور کن هر چقدر مدرسه گرانتر، دلهدزدش هم بیشتر.
نسیم رحیمی
دخترها همین هستند دیگر. مهم نیست قیافهشان چطور است یا حتا عقلشان میرسد یا نه، چون هر بار که کار خوبی میکنند، نصفهنیمه عاشقشان میشوی و آنوقت حسابی گیج میزنی. دخترها! خدای من! دخترها راحت میتوانند دیوانهات کنند. خیلی راحت.
deniro
سال پیش با خودم قرار گذاشتم دورویرِ دخترهایی که حسابی اذیتم کرده بودند نپلکم و مسخرهبازی درنیاورم. اما باز هم زدم زیر قرارم؛ همان هفتهای که با خودم عهد کرده بودم. کل همان شب را با دختر ادااطواری لوسی به اسم آنی لویس شرمن گذراندم. من رَدَدیشتان بلد نبودم. تو رَدَدیشتان حسابی خنگ و بیدستوپا بودم.
deniro
وای زن! عاشق زنهام. جدی میگویم. نه نه! منظورم این نیست که اهل آن کارها هستم یا همچین چیزی. البته بدم هم نمیآید ولی... میخواهم بگویم ازشان خوشم میآید. همیشه چمدانشان را ول میکنند وسط راهروی قطار.
deniro
آدم بیسوادی هستم ولی کتاب زیاد میخوانم.
deniro
«هیچوقت به هیچکی هیچی نگو. اگه بگی، دیگه گفتی و رهاش کردی. اونوقت دلت براش تنگ میشه.
Octopos
"نشانهٔ یک فرد نابالغ این است که میخواهد به دلیلی، شرافتمندانه بمیرد. و نشانهٔ یک فرد بالغ این است که میخواهد به دلیلی، با تواضع زندگی کند."
GoLnAz
رفته هالیوود و خودش را به گند کشیده. این سینما دیگر چه مزخرفی است... واقعاً ازش متنفرم... اسمش را هم نیاور.
shariaty
مهم این بود که وقتی دارم از جایی میروم، مطمئن باشم که جدی جدی دارم میروم. چون اگر حساش نکنی، حتا از خداحافظی هم دردناکتر است.
mahdisaii
"نشانهٔ یک فرد نابالغ این است که میخواهد به دلیلی، شرافتمندانه بمیرد. و نشانهٔ یک فرد بالغ این است که میخواهد به دلیلی، با تواضع زندگی کند
insta: m.roosta.109
آدمها هیچ وقت حرفت را باور نمیکنند.
ali osso
ای مُردهشورتان را ببرند با این بازیتان. هی بازی... بازی... مرگِ بازی! اصلاً بازیِ چی؟! اگر طرف آقازادهها وایستاده باشی، خب آره، آنوقت این داستانِ بازی را قبول دارم. ولی اگر طرف دیگر وایستاده باشی، طرفی که آقازادهها نیستند، یعنی طرف آدمهای تهصفی، آنوقت بازی چه معنییی دارد؟ هیچی. اصلاً بازییی در کار نیست.
M. abolhasani
حجم
۴۰۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۲۲ صفحه
حجم
۴۰۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۲۲ صفحه
قیمت:
۶۰,۰۰۰
۱۸,۰۰۰۷۰%
تومان