بریدههایی از کتاب ناطور دشت (ناتور دشت)
۳٫۴
(۴۱۳)
مطلبی بود دربارهٔ هورمونها. توضیح میداد که اگر هورمونهایتان سرجاشان باشد سرووضعتان چطور است. ولی من اصلاً شبیه توصیفاتش نبودم. درست عین آدمی بودم که اوضاع هورمونهاش بدجور بههم ریخته. همین یکهو نگرانم کرد. بعد مطلب دیگری خواندم که میگفت از کجا بفهمیم سرطان داریم؟ نوشته بود اگر توی دهانت زخمی داشتی که زود خوب نشد، ممکن است نشانهای از سرطان باشد. دو هفته بود بالای لبم زخمی شده بود. با خودم گفتم حتماً سرطان گرفتهام. مجله عجب حالم را سر جاش آورد!
Alireza Aziz
آدمبزرگها را دیدی؟ وقتی خوابند و دهانشان باز میشود چقدر مسخرهاند؟ ولی بچهها نه. به بچهها میآید.
حتا اگر آب دهانشان ریخته باشد رو سروصورت و بالشتشان، باز هم بهشان میآید.
Alireza Aziz
فقط کافی بود چیزی بگویی که کسی ازش سردرنیاورد، آنوقت هر کاری بخواهی برات انجام میدهند.
Alireza Aziz
سرپیشخدمت را صدا کردم و بهش گفتم به والنیسا بگوید اگر دوست دارد بیاید سرِمیز من که باهم چیزی بزنیم. گفت حتماً پیغامم را میرساند ولی معلوم بود که نمیرساند. آدمها معمولاً هیچوقت پیغامت را نمیرسانند.
Alireza Aziz
میگفت یکشبه میشود اینکاره شد، کافی است زمینهاش را داشته باشی. حسابی میترساندمان. همیشه منتظر بودم خودم تبدیل به یکی از اینکارهها بشوم. خندهدارش این بود که خیال میکردم خودش هم اینکاره است.
Alireza Aziz
اگر جنگ دیگری در کار باشد، میروم روی بمب میشینم که باهاش پرتم کنند. به خدا خودم داوطلبانه این کار را میکنم.
Alireza Aziz
سالی مدام میگفت یارو را میشناسد. همیشه یک یارویی را میشناسد! هرجا ببریش یارویی پیدا میشود که سالی بشناسدش.
Alireza Aziz
اگر پیانست بودم، تو کمد خانهام پیانو میزدم.
Alireza Aziz
جملهبندی را داری؟ اینقدر خوب که حالت را بههم میزند! خودم هم نمیدانم یعنی چی، ولی همین است دیگر.
Alireza Aziz
خب در کل خوب نیست یکی آمار مسواکنزدنت را داشته باشد.
Alireza Aziz
پرسید: «کتابِ خوبیه؟»
«این جملهش که خیلی خوبه.» وقتی حوصلهام بکشد، میتوانم بدجنسِ خوبی باشم
Alireza Aziz
اگر کاری را زیادی خوب انجام بدهی، بعد از مدتی دیگر حواست بهش نیست، میافتی به ادااطوار آن کار. آنوقت دیگر خوب نیست.
فاطمه افشار
آدمها همیشه فکر میکنند هرچه میگویند درستِ درست است. برام مهم نیست. فقط گاهی دیگر اینقدر تکرار میکنند که کفری میشوم.
فاطمه افشار
لازم نیست حتماً آدم بدی باشی تا کسی رو ناراحت کنی. گاهی میتونی آدم خوبی باشی و دیگرونو ناراحت کنی.
Missy
تازه اونجاس که متوجه میشی اولین آدمی نیستی که گیج و مستأصل و وحشتزدهس. حتا اولین آدمی نیستی که حالت از رفتار آدمای دیگه بههم میخوره. تو اصلاً تو این مورد تنها نیستی.
کاربر ۱۴۴۸۲۲۷
"نشانهٔ یک فرد نابالغ این است که میخواهد به دلیلی، شرافتمندانه بمیرد. و نشانهٔ یک فرد بالغ این است که میخواهد به دلیلی، با تواضع زندگی کند."
کاربر ۱۴۴۸۲۲۷
«میدونم مُرده! خیال میکنی حواسم نیست؟ ولی هنوزم میتونم دوسِش داشته باشم، نمیتونم؟ چون یکی مُرده دلیل نمیشه که دیگه دوسش نداشته باشی... مخصوصاً اگه هزار بار از جماعتِ زنده بهتر باشه.»
کاربر ۱۴۴۸۲۲۷
"نشانهٔ یک فرد نابالغ این است که میخواهد به دلیلی، شرافتمندانه بمیرد. و نشانهٔ یک فرد بالغ این است که میخواهد به دلیلی، با تواضع زندگی کند."
مریآنژ
هیچوقت، هیچکس عوض نمیشد. فقط تویی که عوض میشوی. منظورم فقط پیرترشدن و این حرفها نیست. پیر هم که نشوی، هیچوقت عین قبلات نیستی.
R.ali.H
«آره پسرجون زندگی بازیه. یه بازی که باید براساس قواعدش پیش بری.»
R.ali.H
حجم
۴۰۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۲۲ صفحه
حجم
۴۰۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۲۲ صفحه
قیمت:
۶۰,۰۰۰
۱۸,۰۰۰۷۰%
تومان