بریدههایی از کتاب انسان کامل
۴٫۴
(۱۴۱)
. اولین برنامه قرآن تهذیب نفس و تزکیه نفس است؛ پاکیزه کردن روان از بیماریها، عقدهها، تاریکیها، ناراحتیها، انحرافها و بلکه از مسخشدنهاست.
هدی✌
انسان سالم، غبطه دارد نه حسد. او همیشه درباره خودش فکر میکند که جلو بیفتد. اگر یک انسان همیشه در این فکر باشد که خودش جلو بیفتد، سالم است. این، دلیل بر عیب نیست. اما اگر کسی همیشه در این اندیشه است که دیگری عقب بیفتد بیمار است، مریض است.
هدی✌
سقراط، فیلسوف یونان که او را به اصطلاح تالیتلو پیغمبران حساب میکنند، یکی از بدشکلترین مردم دنیا بود ولی هیچ کس بدشکلی را برای سقراط به عنوان یک انسان عیب نمیگیرد.
هدی✌
شناخت علی یعنی شناخت شخصیت علی نه شخص علی.
هدی✌
اگر ما «انسان کامل» اسلام را نشناسیم، قطعآ نمیتوانیم یک مسلمان تمام و یا کامل باشیم
هدی✌
شناختن انسان کامل یا انسان نمونه از دیدگاه اسلام، از آن نظر برای ما مسلمین واجب است که حکم مدل و الگو و سرمشق را دارد؛
هدی✌
قرآن میفرماید: وَ لا تَکونوا کالَّذینَ نَسُوا اللهَ فَاَنْسیهُمْ اَنْفُسَهُمْ اُولئِک هُمُ الْفاسِقونَ هرکس خدا را فراموش کند، خودش را فراموش کرده است. انسان آن وقت خودش را باز مییابد که خدای خودش را بازیافته باشد. اگر انسان خدایش را فراموش کرد، خودش را فراموش کرده است. قرآن در جهت عکس اگزیستانسیالیسم میگوید. آنها میگویند: انسان اگر توجهش به خدا معطوف شود، «خداآگاه» میشود و «ناخودآگاه». قرآن میفرماید: انسان فقط آن وقت میتواند «خودآگاه» شود که «خداآگاه» شود، و این از آن عالیترین و دقیقترین مسائل انسانی و روانی قرآن است که واقعآ حیرتآور است.
Saied mahdi hosseini
اثر وابستگی به اشیاء این است که خودآگاهی را از انسان میگیرد و این خودش برای انسان یک سقوط است که خودآگاهی را از او نفی میکند و بجای یک موجود خودآگاه یک موجود «خودغافل» و «غیرآگاه» میشود. اگر درباره آن شیء از آن انسان سؤال کنی، دقیقترین اطلاعات را به تو میدهد ولی از خودش بیخبر است.
خصلت دوم این تعلقات این است که انسان از ارزشهای خود و ارزشهای انسانی غافل میشود و همه توجهش معطوف به ارزشهای آن شیء میشود. برای یک آدم پولپرست، آن چیزهایی که ارزش انسانی است ارزش ندارد، اصلا خود او برای خودش ارزش ندارد.
Saied mahdi hosseini
اگر بنا شود از جاده معتدل اسلام خارج شویم، چه فرق میکند که عبادتگرای جامعهگریز باشیم یا جامعهگرای خداگریز؟ در منطق اسلام هیچ فرق نمیکند.
M.T
اینها ارزشهای گوناگونی است که در بشر وجود دارد: عقل، عشق، محبت، عدالت، خدمت، عبادت، آزادی و انواع دیگر ارزشها. حال کدام انسان، انسان کامل است؟ او که فقط عابد محض است؟ او که فقط آزاده محض است؟ او که فقط عاشق محض است؟ او که فقط عاقل محض است؟ نه، هیچ کدام انسان کامل نیست. انسان کامل آن انسانی است که «همه این ارزشها» «در حد اعلی» و «هماهنگ با یکدیگر» در او رشد کرده باشد. علی (ع) چنین انسانی است
M.T
قول حکما: اَلنَّفْسُ وَ الْبَدَنُ یتَعاکسانِ ایجابآ وَ اِعْدادآ بدن در روان اثر میگذارد و روان در بدن، و بدن کار مستقل از روان انجام میدهد و روان هم کار مستقل از تن انجام میدهد. این خودش دلیل بر این است که دستگاه روانی انسان، خود یک دستگاه مستقل است.
M.T
امروز ثابت شده است که تکبر واقعآ بیماری است، واقعآ اختلال روحی و روانی است. ولی آیا میشود یک دارو برای تکبر در داروخانه پیدا کرد؟
M.T
دعا برای انسان، هم مطلوب است و هم وسیله، یعنی دعا همیشه برای استجابت نیست؛ اگر استجابت هم نشود، استجابت شده است. دعا خودش مطلوب است.
f.r
علی (ع) در دعای کمیل میفرماید: اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِی الذُّنوبَ الَّتی تَحْبِسُ الدُّعاءَ خدایا آن گناهانی را که سبب میشود دعا کردن من حبس شود و درد دعا کردن و مناجات کردن از من گرفته شود بیامرز.
f.r
طبق نظر اسلام، انسان یک حقیقتی است که نفخه الهی در او دمیده شده و از دنیای دیگری آمده است و با اشیائی که در طبیعت وجود دارد تجانس کامل ندارد. انسان در این دنیا یک نوع احساس غربت و احساس بیگانگی و عدم تجانس با همه موجودهای عالم میکند، چون همه فانی و متغیر و غیرقابل دلبستگی هستند ولی در انسان دغدغه جاودانگی وجود دارد. این درد همان است که انسان را به عبادت و پرستش خدا و راز و نیاز و به خدا و به اصل خود نزدیک شدن میکشاند.
f.r
آن کسی که گفته است: «دشمن جان من است عقل من و هوش من» و از ناراحتیهای ناشی از عقل و هوش این گونه شکایت میکند، معلوم میشود ناراحتیها و بدبختیهای ناشی از جهل و نادانی را حس نکرده است و الّا هرگز چنین حرفی را نمیزد.
f.r
هرکسی که صاحبْدرد است، به هر اندازه که در عالم درد دارد و دردی را احساس میکند که دیگران احساس نمیکنند، به همین نسبت از دیگران بیدارتر و آگاهتر است. بیدردی مساوی است با لَختی، بیحسی، بیشعوری، بیادراکی، و احساس درد مساوی است با آگاهی و بیداری و شعور و ادراک. انسان اگر امرش دایر باشد که راحت باشد و درد را احساس نکند، یعنی جاهل و لَخت و بیدرد باشد، و یا هوشیار باشد و درد را در خود احساس کند (کدام را انتخاب میکند؟) آیا انسان ترجیح میدهد که هوشیار و آگاه باشد ولی درد را احساس کند، یا بیهوش و کودن و احمق باشد و درد را احساس نکند؟ ناراحتی هوشیار و آگاه ترجیح دارد بر راحتی و آسایش جاهل و بیخبر و لَخت و بیحس.
f.r
مولوی در اینجا چقدر شیرین میگوید:
حسرت و زاری که در بیماری است
وقت بیماری همه بیداری است
پس بدان این اصل را ای اصلجو
هرکه را درد است، او برده است بو
هرکه او بیدارتر، پردردتر
هرکه او آگاهتر، رخ زردتر
f.r
درد در عین اینکه انسان را ناراحت میکند، موجب آگاهی و بیداری برای انسان است. حتی همین دردهای جسمانی (یعنی دردهای مشترک انسان و حیوان) شما را آگاه و بیدار میکند.
f.r
فرق انسان و غیر انسان در این است که انسان صاحبدرد است، یک سلسله دردها دارد ولی غیر انسان ـ حال میخواهد حیوان باشد یا انسانهای یک سر و دو گوشی که بهرهای از روح انسانیت ندارند ـ صاحبْ درد نیستند.
f.r
حجم
۲۹۹٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۳
تعداد صفحهها
۳۲۹ صفحه
حجم
۲۹۹٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۳
تعداد صفحهها
۳۲۹ صفحه
قیمت:
۴۳,۰۰۰
۱۷,۲۰۰۶۰%
تومان