بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب نور پنهان | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب نور پنهان

بریده‌هایی از کتاب نور پنهان

نویسنده:مایکل کانلی
امتیاز:
۴.۲از ۴۷ رأی
۴٫۲
(۴۷)
من به نظریهٔ گلولهٔ واحد اعتقاد دارم. آدم ممکن است بارها عاشق شود، ولی فقط یک گلوله هست که نام او بر کنارهٔ آن حک شده است. و اگر آن‌قدر خوش‌اقبال باشد که آن گلوله به او اصابت کند، زخمش هرگز التیام نخواهد یافت.
Fatemeh Ka
اون یارو گفته بود هر کسی که سعی داره با هیولاهای جامعهٔ ما بجنگه، باید کاملاً مطمئن بشه که خودش هیولا نمی‌شه.
نیکو👷‍♀️
بدبینی همیشه چیز بدی نیست. به آدم کمک می‌کند حواسش جمع باشد و گاه همین حواس‌جمعی آدم را نجات می‌دهد.
نیکو👷‍♀️
جوری که شنیده‌م، روش اون‌ها اینه که اول می‌زنن و بعد، به کتاب قانون نگاه می‌کنن.»
نیکو👷‍♀️
«انتقام شیرینه، مگه نه؟ درست مثل شربت کلوچه.»
محمدحسین
سلامت و نجات در جزئیات است.
محمدحسین
به آخرین سطری که یادداشت کرده بودم، نگاه کردم. صرفاً یادآوری یک ضرب‌المثل قدیمی بود که تقریباً به درد هر تحقیقاتی می‌خورد. برو دنبال پول، احمق. این راه همیشه به حقیقت منتهی می‌شود.
محمدحسین
دنیا فقط اگر خودمان بخواهیم، دنیای شگفت‌انگیزی می‌شود.
محمدحسین
در عشق و فراق، شب همیشه مقدس است.
محمدحسین
در مسیر بیرون‌آمدن از مؤسسهٔ کرایهٔ خودرو، تابلویی دیدم که مسیر جادهٔ بهشت را نشان می‌داد. در دل گفتم هر کسی به یک چنین تابلویی نیاز دارد. ای کاش به همین راحتی بود.
محمدحسین
هر کسی که سعی داره با هیولاهای جامعهٔ ما بجنگه، باید کاملاً مطمئن بشه که خودش هیولا نمی‌شه.
محمدحسین
هر چهره‌ای یک ویژگی مغناطیسی دارد، چیزی که توجه آدم را جلب می‌کند. یک بینی، یک جای زخم، یا چانهٔ شکافته.
محمدحسین
کاری از دستم بر نمی‌آمد. صورتم می‌سوخت. نه از درد و حتی دیگر نه از خشم و شرمساری. حالا دیگر فقط درماندگی محض بود که مرا می‌سوزاند.
محمدحسین
بدبینی همیشه چیز بدی نیست. به آدم کمک می‌کند حواسش جمع باشد و گاه همین حواس‌جمعی آدم را نجات می‌دهد.
محمدحسین
«این منصفانه نیست، هری. زندگی منصفانه نیست.»
محمدحسین
من اینجام. گمونم من هم حبس ابد بدون حق تخفیف بهم خورده.
محمدحسین
قبل و بعد از او با زنان دیگری آشنا شده بودم، ولی زخمی که او بر جا گذاشته بود، همیشه تازه بود.
محمدحسین
این جماعت هیچ قانونی رو نمی‌شناسن. هر قانونی هم داشتن، یازده سپتامبر دوهزارویک بی‌خیالش شدن. دنیا عوض شد، اف‌بی‌آی هم عوض شد. مملکت هم نشست عقب و گذاشت این اتفاق بیفته. وقتی مردم حواسشون به جنگ تو افغانستان بود، این‌ها داشتن قوانین رو عوض می‌کردن.
محمدحسین
می‌دانستم که با او بودن به معنای روز و شب تلاش‌کردن برای نگه‌داشتن آن لبخند بود. و مطمئن نبودم این کار از من ساخته باشد.
محمدحسین
حس می‌کردم دارم به یک چیزی می‌رسم. مانند وقتی که یک بچه نمی‌تواند چیزی را در تاریکی ببیند، ولی به‌هرحال، مطمئن است که آن چیز در آنجا هست.
محمدحسین

حجم

۳۶۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۴۱۶ صفحه

حجم

۳۶۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۴۱۶ صفحه

قیمت:
۱۹,۹۰۰
تومان