بریدههایی از کتاب هر روز
۴٫۱
(۱۸۶)
سرسپردگیِ توجیهناپذیر. با ترس ناشی از بودن در کنار شخص نامناسب کنار میآیید؛ چون نمیتوانید با ترس از تنهایی کنار بیایید، امید آلوده به تردید و تردید آغشته به امید.
نیتا
اگر بحث یک نفر دیگر در بین نبود، انتخاب خیلی آسان میشد؛ ولی مگر همیشه همینطور نیست؟ همیشه پای کس دیگری در میان است.
آنا جمشیدی
میخواهم اینها را برای ریانن بگویم؛ چون وقتی اتفاقی میافتد، او دقیقاً همان کسی است که میخواهم ماجرا را برایش تعریف کنم. این سادهترین نشانهٔ عشق است.
آنا جمشیدی
من دربارهٔ فرازونشیبهای امکان حفظکردن یک مادر ثابت در تمام عمر میشنوم و اینکه کسی بیشتر از این آدم نمیتواند تو را عصبانی کند و اینکه امکان ندارد بتوانی کسی را بیشتر از او دوست داشته باشی.
آنا جمشیدی
«باید کمک بگیریم. فردا باید یه مشاور پیدا کنیم که شنبهها کار میکنه و باید ببینیم چیکار میشه کرد. احتمالاً باید دارو بخورم. قطعاً باید با یه دکتر حرف بزنم. من مدتهاست دارم با این حس زندگی میکنم.»
«ولی چرا بهم نگفتی؟»
چرا خودت ندیدی؟ میخواستم در جوابش اینرا بپرسم؛ ولی حالا وقت این حرفها نیست. خودش به آن مرحله خواهد رسید.
آنا جمشیدی
وقتی چیزی نمیخواستم، همهچیز راحتتر بود.
نرسیدن به خواستهها باعث میشود بیرحم شوی.
mahsa
بخشی از روند بزرگشدن این است که یاد بگیرید و مطمئن شوید که دریافت شما از واقعیت صرفاً مبتنی بر ذهنیات خودتان نباشد؛
mahsa
دوستانی هم هستند؛ ولی از آن آدمهایی هستند که وقتتان را با آنها میگذرانید، نه کسانی که بتوانید واقعاً وقتتان را با آنها قسمت کنید.
mahsa
من ایمان را در استقامت انسانهایی میبینم که جهان هستی پشت سر هم سختی جلوی پایشان میگذارد.
mahsa
اینکه بیشتر از یه سال با یکی باشی، ممکنه به این معنی باشه که دوستش داری... ولی ممکنه به این معنی هم باشه که حس میکنی توی تله افتادی.
mahsa
اشتباه است که به بدن به چشم وسیله نگاه کنید؛ بههرحال بدن هم بهاندازهٔ هر ذهنی و هر روحی فعال است. ضمناً هرچه بیشتر کنترلتان را به دستش بدهید، زندگیتان سختتر میشود. من قبلاً در بدن اشخاصی بودهام که به خودشان گرسنگی میدهند و عمداً استفراغ میکنند، یا کسانی که پرخور هستند و همچنین معتادان. همهشان فکر میکنند که کارهایشان باعث بهترشدن زندگیشان خواهد شد؛ ولی بدن، همیشه آنها را شکست میدهد.
mahsa
در زندگی اوقاتی هست که بدنتان اختیار زندگی را در دست میگیرد. زمانهایی در زندگی هست که خواهشهای بدن و نیازهای بدن، راه و روش زندگی را به شما دیکته میکند. خبر هم ندارید که دارید کلید را به دست بدن میدهید؛ ولی رسماً آنرا کف دستش میگذارید و او زندگی را کنترل میکند. سیمکشیاش را دستکاری میکنید و بعد، همان سیمکشی، اختیار زندگی را در دست میگیرد.
mahsa
متوجهم که خواهر و برادر ممکن است در درازمدت بهدردبخور باشند، چون بالاخره کسانی هستند که در رازهای خانوادگی با آنها شریک هستید، همنسلان خودتان هستند، میدانند خاطراتی که از کودکی بهیاد دارید، درست هستند یا نه و کسانی هستند که میتوانند هر لحظه به شما نگاه کنند و شما را همزمان در سنین هشت، هجده و چهلوهشتسالگی ببینند و برایشان مهم نباشد چه کسی هستید. این را درک میکنم.
mahsa
حجم
۲۵۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۷۳ صفحه
حجم
۲۵۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۷۳ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰۷۰%
تومان