بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سمرقند | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب سمرقند اثر امین معلوف

بریده‌هایی از کتاب سمرقند

۳٫۹
(۲۲)
همه‌ی مسافران عجله دارند که هر چه زودتر و به هر قيمتی شده به مقصد برسند. اما هميشه مقصد در انتهای راه نيست. در هر مرحله‌ای می‌توان به محلی ديدنی رسيد و در هر گامی می‌توان يک روی پنهانی کره‌ی زمين را ديد.
|قافیه باران|
ــ مگر سلطانه‌ها چگونه می‌ميرند؟ با زهر يا خفگی يا در حين زايمان؟ در شکوه و تجمل نمی‌توان از بدبختی‌های بشر گريخت.
صاد
زيباترين ستايشی که از يک قاضی می‌توان کرد، تجليل از خصال او نيست بلکه رفتار درست کسانی است که تحت مسئوليت او قرار دارند.
toka
هنگامی که مغولان شهر را در قرن سيزدهم (هفتم هجری) ويران کردند، محلات مسکونی تبديل به تلی از ويرانه و جنازه گرديد. بنابراين ناچار شدند آن را ترک گويند و کسانی که جان به‌سلامت برده بودند شهر ديگری در جنوب سمرقند اصلی بنا کردند. اکنون شهر قديمی سلجوقيان را لايه‌های مکرر شن پوشانده و جز بيابانی پهناور که اندکی مرتفع‌تر از بقيه‌ی نقاط است، چيزی از آن باقی نمانده است. در زيرزمين گنجينه‌ها و اسرار زيادی نهفته است
|قافیه باران|
در آغاز هر ماجرای عشقی، معمولاً طرفين از طرح سؤالات پيچيده پرهيز می‌کنند از ترس اينکه مبادا بنای سست‌بنيادی که با هزاران احتياط ساخته‌اند فرو بريزد.
|قافیه باران|
يکی از نسخه‌های او که برای به‌کار انداختن مغز پيروانش و بهتر ياد گرفتن دروس به‌کار می‌رفته شناخته شده که مخلوطی است از عسل، گردوی کوبيده و تخم گشنيز.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
در کتاب‌ها افسانه‌ای آمده است که گفتگو از سه يار دبستانی می‌کند که هر کدام به نحوی در آغاز هزاره‌ی دوم اثر گذاشته‌اند: خيام که دنيا را نظاره کرده، نظام‌الملک که بر دنيا حکومت کرده و حسن صباح که آن را به وحشت انداخته. می‌گويند آنان در نيشابور ياران دبستانی بوده‌اند. اين افسانه حقيقت ندارد چون سن نظام سی سال بيش از عمر بوده و حسن تحصيلاتش را در ری و بخشی در زادگاهش قم به انجام رسانده و يقينا هرگز مقيم نيشابور نبوده است.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
من از آن کسانی نيستم که دين و ايمان صرفا در نظرشان مترادف با ترس از روز قيامت است و نماز برايشان چيزی جز خم و راست شدن نيست. عبادت من وقتی است که به يک گل سرخ می‌نگرم، ستارگان را می‌شمارم، از زيبايی آفرينش شگفت‌زده می‌شوم، از مشاهده‌ی انسان که کامل‌ترين و زيباترين مخلوق آفريدگار است، از مغز او که تشنه‌ی آموختن است، از قلب او که تشنه‌ی عشق است، از احساسات او که بيدار و سرشار است لذت می‌برم.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
می‌گويند يکبار گفته‌ای: «من گاهی به مسجد می‌روم چون سايه‌ی آن برای خوابيدن مناسب است.»
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
آيا تو همان بی‌دينی نيستی که بعضی‌ها می‌گويند؟ پاسخ خيام بيشتر شبيه فرياد شخصی است که در تنگنا قرار گرفته باشد: ــ من از تعصب گريزانم، اما هرگز در وحدانيّت آفريدگار شک نکرده‌ام.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎

حجم

۳۱۸٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۳۶۱ صفحه

حجم

۳۱۸٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۳۶۱ صفحه

قیمت:
۱۴۵,۰۰۰
۱۱۶,۰۰۰
۲۰%
تومان