بریدههایی از کتاب بشنو از نی
۴٫۸
(۱۶)
راستی که قدرت و نیروی این تکیه گاه دیگر حتی در برابر شکستها از پا نمینشیند؛ چون (برای تو) مهم درست رفتن و با او رفتن است. و آنها که این گونه شروع میکنند با شروعشان رسیدهاند و پیروزی و شکستشان یکی است و سود و زیانشان برابر. همیشه سود، همیشه بهرهمند.
نون صات
اِلهی أَفَبِلِسانی هذا الکال أَشْکرُک؛ خدای من! که مرا از شرک جدا کردی، من چگونه و با چه زبانی تو را شکر کنم. با زبانم این کند کوتاه؟ أَمْ بِغایةِ جُهْدی فی عَمَلی أُرضیک؛ یا با کارها و عملم تو را خشنود کنم و به رضوان تو برسم. زبان من در برابر شکر تو چه ارزش دارد و کارهای من را در برابر دادههای تو چه جایگاهی خواهد داشت.
خدای من! این سخاوت توست که آرزوی مرا گسترده و این پذیرش توست که کارهای من را قبول کرده است.
Ahmad
وَ کیفَ نَسْتَکثِرُ أَعْمالَنا نُقابِلُ بِها کرَمَک بَلُ کیفَ یضیقُ عَلَی المُذْنِبین ما وَسِعَهُم مِنْ رَحْمَتِک یا واسِعَ الْمَغْفِرَةِ یا باسِطَ الْیدَینِ بَالرَّحْمَةِ؛
چگونه زیاد بشماریم کارهایی را که در برابر کرم تو میآوریم، اصلاً چگونه تنگ میشود آن رحمت گستردهٔ تو بر گناهکارها. ای گسترده آمرزش و ای گشوده دستها به محبت و رحمت.
شرمنده از آنیم که در روز مکافات
اندر خور عفو تو نکردیم گناهی
فَوَعِزَّتِک یا سَیدی لَوْ نَهَرتَنی ما بَرِحْتُ مِنْ بابِک؛ به عزت تو، ای بزرگ من، که اگر مرا از این درگاه برانی یک گام برنمی دارم. آخر به کجا بروم. من از آن تنگناها آمدهام. من از آن محدودهها هجرت کردهام.
Ahmad
فَتَجاوَز یا رَبِّ عَنْ قَبیحِ ما عِنْدَنا بِجَمیلِ ما عِنْدَک؛ پس اکنون که این را یافتهایم و به این شناختها رسیدهایم، از بدیهای ما به وسیلهٔ خوبیهایی که در نزد خود توست در گذر و از آنچه ما فساد به بار آوردهایم کفاره بده.
کدام جهل و بیخبری است که دهش تو آن را در بر نمیگیرد. کدام زمانی است که از صبر و حلم تو درازتر باشد.
تو با دهش خویش ما را به آگاهی میرسانی و با حلم خویش ما را در زمان میسازی و به تدریج آماده میکنی.
وَ ما قَدْرُ أَعْمالِنا فی جَنْبِ نِعَمِک؛ هیچ گاه کارهای ما به اندازه دادههای تو نبود، ولی همیشه بخشیدی، پس چگونه گناههای خویش را در برابر بخشش تو بزرگ بشماریم.
Ahmad
فَما نَدْری ما نَشْکرُ أَجَمیل ما تَنْشُرُ أَمْ قَبیحَ ما تَسْتُرُ؛
نمیدانم از چه سپاس بگذارم، آیا از خوبیهایی که تو نشر میدهی و بخشش میکنی و یا از بدیهایی که تو میپوشانی و ستر میکنی، یا از بزرگ نعمتهایی که ما را به آن آزمودی و بر ما بخشودی، یا از زیاد حادثهها و بحرانهایی که از آن نجات دادی و از آن ما را بهرهمند نمودی.
راستی که تو خوبی با آن همه خوبی که منتشر کردی و این همه بدی که پوشاندی و این همه نعمت که به آزمایش بخشیدی و این همه بحران و حادثه که ما را سرفراز، از آن نجات دادی.
یا حَبیبَ مَنْ تَحَبَّبَ اِلَیک وَ یا قُرَّةَ عَینِ مَنْ لاذَ بِک وَ انْقَطَعَ اِلَیک؛ ای آن که صادقانه دوست کسی هستی، که خودش را به دوستی تو بسته. و ای تو نور چشم کسی که از غیر تو رمیده و به تو پناه آورده و پس از قطعها و بریدنها، این جدایی را پذیرفته و نه تنها آزاد شده که به سوی تو رو آورده، نه آن که بیخیال و ولنگار شده باشد، که: انقطع الیک؛ آزاد شده و بریده، اما به سوی تو.
Ahmad
أَللّهُمَّ إِنّی أَجِدُ سُبُلَ الْمَطالِب...
و در این گفتن تو با خودت ذکر و یادآوری داری و با او تشکر و سپاس، و برای دیگران درس و تعلیم.
خدایا! من میبینم و مییابم که راههای خواستههایی که به سوی تو کشیده شدهاند، چقدر وسیع است و میبینم که چشمههای امیدی که به تو راه یافته چقدر سرشار است، در حالی که امیدهای دیگر خشکیده و خواستههای دیگر به بنبست نشسته.
میبینم که کمک خواستن از لطف تو، برای آنها که به تو امید بستهاند، آزاد است و درهای دعا و خواستن از تو، برای آنها که به فریاد رسیدهاند، باز است. میتوانند از تو بخواهند و از تو بگیرند، پس از آن که از دیگران با یک دنیا امید شکست خوردند، تو درها را نمیبندی که چرا رفتی. و تو دست خودت را عقب نمیکشی، که برو، برو از همانها بگیر.
وقتی درها بسته میشود و امیدها میشکند، خانهٔ تو باز است و کمک تو آزاد. و نه تنها آزاد که تو در انتظار خواستنشان هستی.
میدانم که تو منتظر امیدوارها هستی و در جایگاه اجابت نشستهای که به آنها کمک کنی و تو در کمین گرفتارها هستی که از آنها دستگیری کنی.
Ahmad
اگر تو نبودی که من تو را نمیشناختم؛ لولا أَنْتَ لَمْ أدْرِ ما أَنْت. اگر آب نخورده بودم که من عطش را احساس نمیکردم.
با این دید، تمام اضطراب و شور تو، به امن و نور میرسد و از ترسها و حیرتها و وحشتها جدا میشوی.
تو تنهای حیرانی را نمیبینی که به پا ایستاده و میخواهد، بلکه او را میبینی که این تنها را از تنهاییش جدا کرده و از بیرون رمانده تا به خویش برساند.
تو پیش از خواستهٔ خودت و دعای خودت، خواستهٔ او و دعوت او را میبینی.
آخر او که نیاز شکم مرا و نفت و سماور و چای امروز مرا از میلیونها سال پیش تهیه کرده، آیا نیاز دل من و روح من را از من دریغ میدارد؟
با این دید تو به امن میرسی و به جای وحشت و اضطراب به سپاس و حمد میرسی.
Ahmad
تویی که توجه نداری و نظامها و راهها و خطرها و پرتگاهها را نمیشناسی و راهها و بیراههها را نمیدانی، هیچگاه نمیمانی و حیرتی نخواهی داشت. حیرت از آن لحظه آغاز میشود که تو به این همه آگاه میشوی و تنهایی را احساس میکنی و اینجاست که این مرحله را در این جملهها میبینی؛
مِنْ أَینَ لِی الْخَیرُ یا رَبِّ وَ لایوجَدُ إِلّا مِنْ عِنْدِک.
مِنْ أَینَ لِی النَّجاةُ وَ لاتُسْتَطاعُ اِلّا بِک.
لا الَّذی أَحْسَنَ اسْتَغْنی عَنْ عَوْنِک وَ رَحْمَتِک.
وَ لا الَّذی أَساءَ وَ اجَتَرَءَ عَلَیکَ وَ لَمْیرْضِک خَرَجَ عَنْ قُدْرَتِک...
یارَبِّ، یارَبِّ، یارَبِّ...
Ahmad
حجم
۱۰۰٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۴
تعداد صفحهها
۱۴۷ صفحه
حجم
۱۰۰٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۴
تعداد صفحهها
۱۴۷ صفحه
قیمت:
۱۸,۰۰۰
تومان