بریدههایی از کتاب بررسی
۴٫۶
(۱۲)
باید توضیح داد که استبداد مذهب چیزی بالاتر از استبداد علم نیست. مذهبی که بر اساس نظام حاکم بر هستی و جامعه و انسان طرح میاندازد، استبداد و جبرش، به اندازهٔ همان نظامها و قانونهاست. میتوانی کنارش بگذاری، ولی ضربهاش را میبینی و صدمهاش را میخوری.
مذهب هنگامی که بر اساس روابط ثابت در جهان، برای انسان طرح میریزد، ناچار همانند علم، سختگیر است، ولی این سختگیری برای آنها که با علم به بهرهها رسیدهاند سخت نیست
f.r
اینها معتقدند که مذهب با آزادی نمیسازد. و مذهب انسان را در چارچوب میگذارد و در قالب استبداد مذهبی شکل میدهد. آنجا که حکومت خدا مطرح است، انسان دهانش باید مهر و موم شود.
اینها خیال میکنند که با مذهب نمیتوان کنار آمد و با آن نمیتوان به حل مسائل جامعهٔ معاصر رفت.
f.r
امروز، همه آزادی میخواهند؛ مخصوصاً روشنفکرانی که بازی شیخ و محتسب و داروغهٔ حافظ را نمیخواهند در تکرار تاریخ ببینند و هی نق میزنند که حکومت اسلامی پشتوانهٔ اجرایی ندارد. گویا برای حکومتهای دیگر، عزراییل ضامن اجراست.
f.r
آنچه طبقات را به وجود میآورد همان تقسیم کار و تخصص و تفاوت استعدادها بود، که در نتیجه، استثمار و طبقات را به گفتهٔ خود حضرات میزایند. و مادام که مسألهٔ تخصص و تقسیم کار وجود دارد، جامعهٔ بدون طبقه متولد نخواهد شد.
شب رو
مسأله این نیست که سرمایه در دست چه کسی است، مسأله این است که از این سرمایهها، در دست هر کسی که باشد تودهٔ محروم چقدر برداشت دارد و با چه درصدی بهرهمند میشود. به حد مفرغ یا حداقل رفاه یا حد کفاف و یا حد بینیازی و غنا.
شب رو
قرآن میگوید، نه توانها و داراییها و نه بهرهها و بازدهیها، هیچ کدام اینها برای انسان نیست، که داراییها و استعدادها تقدیر و اندازهگیری شدهاند، به اختیار ما نیستند تا از آن ما باشند. و بازدهیها هم مربوط به داراییها و سرمایههاست، مربوط به ما نیست. پس آنچه از ماست، نسبت داراییها و بازدهی است. نسبت عمل و سرمایه است، که آن در بینش اسلامی همان سعی است؛ که: «لَیسَ لِلاِْنْسانِ اِلّا ما سَعی»
شب رو
باید توضیح داد که استبداد مذهب چیزی بالاتر از استبداد علم نیست. مذهبی که بر اساس نظام حاکم بر هستی و جامعه و انسان طرح میاندازد، استبداد و جبرش، به اندازهٔ همان نظامها و قانونهاست. میتوانی کنارش بگذاری، ولی ضربهاش را میبینی و صدمهاش را میخوری.
مذهب هنگامی که بر اساس روابط ثابت در جهان، برای انسان طرح میریزد، ناچار همانند علم، سختگیر است، ولی این سختگیری برای آنها که با علم به بهرهها رسیدهاند سخت نیست. هیچ کارگر عاقلی در کارخانهای پیچیده که هر دکمهاش هزارها رابطه را میچرخاند، از مقررات و چراغها و علامتها رنج نمیبرد؛ که اینها راهنمای راه او و چراغ کار او هستند. کسانی که در جنگلها راه گم کردهاند، میدانند که اطاعت از بلد و راهنما هیچ گونه استبدادی را همراه ندارد
کاربر ۲۰۵۴۷۴۴
حجم
۶۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۳
تعداد صفحهها
۱۲۴ صفحه
حجم
۶۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۳
تعداد صفحهها
۱۲۴ صفحه
قیمت:
۱۷,۰۰۰
تومان