پدر برگشت
و سالهاست
که اسمش
سر کوچه ایستاده
|قافیه باران|
تنهایی عجیب به من میآید
amid :)
آواز هزار سرزمین را
به یک زبان میخواند
پرنده
مادربزرگ علی💝
شکستن، همیشه بد نیست
این را وقتی فهمیدم
که دیگر شیشهی هیچ پنجره ای
با هیچ توپی نشکست.
مادربزرگ علی💝
ای کاش!
خانهی ما
نزدیک آسمان بود
gilda
پدر برگشت
و سالهاست
که اسمش
سر کوچه ایستاده
-Dny.͜.
ای کاش!
خانهی ما
نزدیک آسمان بود
min
توی این عکس خندیده ایم!
من
تو
بهار
و
درخت گیلاس وسط حیاط
امسال هم بهار آمد
اما نمیدانم چرا هرچه خندیدیم
این درخت شکوفه نداد
mobina
آواز هزار سرزمین را
به یک زبان میخواند
پرنده
gilda
سالها گذشته
و معلوم نیست
پشت هیکل این شهر
چه بلایی سر خورشید و باغ و پرتقالش آمده است.
یاش