بریدههایی از کتاب روی ماه خداوند را ببوس
۳٫۷
(۵۲۷)
آیا خداوند وجود داره؟ کسی نمیدونه. کسی نمیتونه به پاسخهای این پرسشها که هر کدام حقیقتی بزرگند نزدیک بشه اما ندانستن به همان اندازه که چیزی رو اثبات نمیکنه نفی هم نمیکنه. ما به این چیزها میتونیم ایمان داشته باشیم یا ایمان نداشته باشیم. همین.
میم.قاف
هر اندازه که به خداوند باور داشته باشی خداوند همون اندازه برای تو وجود داره. هر چه بیشتر به او ایمان بیاری، وجود و حضور او برای تو بیشتر میشه.
میم.قاف
«علی میگه چنین چیزی امکان نداره چون شک فقط یک توّهمه. خداوند هست و بودنش هم ربطی به ما، تردیدهای ما و دانایی ما نداره. گفت اون طرف این شک چیزی نیست تا تو توی اون سقوط کنی. علی گفت شک توهّم حفرهس.»
میم.قاف
منظورم اینه که خداوند برای هر کس همون قدر وجود داره که او به خداوند ایمان داره. این یک رابطهٔ دو طرفهس.
میم.قاف
اگه ابراهیم برای تکمیل ایمانش محتاج معجزهٔ بازسازی قیامت بر زمین بود یا موسی محتاج تجلی خداوند بر طوره، علی (ع) لحظهای در توانایی و اقتدار خداوندش تردید نکرد و همواره میگفت که اگه پردهها بر چیده شوند ذرهای بر ایمان او افزوده نخواهد شد. خداوندِ علی (ع) بیشک بزرگترین خداوندیه که میتونه وجود داشته باشه. ما اگه بتونیم تنها به گوشهای از دامن علی (ع) چنگ بزنیم رستگار شدهایم اما برای کسی که ایمان نداره متأسفانه خداوندی هم وجود نداره.»
میم.قاف
خداوند به موسی گفت از دو موقعیت خندهم میگیره: وقتی من بخوام کاری انجام بشه و تلاش بیهودهٔ دیگران رو میبینم تا جلو انجام اون کار رو بگیرند و وقتی من نخوام کاری انجام بشه و جماعتی رو میبینم که برای انجام اون کار به آب و آتش میزنند.
میم.قاف
شاید خداوند در هیچ جای دیگرِ هستی مثلِ معصومیتِ کودکی، خودش را این گونه آشکار نکرده باشد. من گاهی از شدتِ وضوحِ خداوند در کودکان، پُر از هراس میشوم و دلام شروع میکند به تپیدن. دلام آن قدر بلندبلند میتپد که بُهتزده میدَوَم تا از لای انگشتان کودکان خداوند را برگیرم.
میم.قاف
بدون آن که چشم از بادبادک بردارم نخ را به دستاش میدهم و به او میگویم که نباید نخ را محکم بکشد و یا ناگهانی آن را باز کند. برای او توضیح میدهم که نگه داشتن بادبادک در آن بالا از هوا کردنِ آن سختتر است.
میم.قاف
«گرچه هستی خداوند ربطی به ایمان ما نداره اما احساس این هستی کاملا به میزان ایمان ما مربوطه.»
honey
گرچه هستی خداوند ربطی به ایمان ما نداره اما احساس این هستی کاملا به میزان ایمان ما مربوطه.
کاربر963963
هر اندازه که به خداوند باور داشته باشی خداوند همون اندازه برای تو وجود داره. هر چه بیشتر به او ایمان بیاری، وجود و حضور او برای تو بیشتر میشه.»
کاربر963963
در تجربهٔ خداوند، برخلاف تجربهٔ طبیعت که قانونهاش بعد از آزمایش به دست میآد، اول باید به قانونی ایمان بیاری و بعد اونرو آزمایش کنی.
کاربر963963
ندانستن به همان اندازه که چیزی رو اثبات نمیکنه نفی هم نمیکنه.
کاربر963963
اما من نمیخواهم نباشم. نمیخواهم آمده باشم و رفته باشم و هیچ غلطی نکرده باشم. نمیخواهم مثل بیشتر آدمها که میآیند و میروند و هیچ غلطی نمیکنند، در تاریخ بیخاصیت باشم. نمیخواهم عضو خنثای تاریخ بشریت باشم.
کاربر963963
گویی عشق چنان غریب بر پارسا تابیده بود که با خطکشهای او اندازه نمیشد و به همین سبب او قادر نبود آن را در کنار بقیهٔ چیزها در آن کتاب دستنویساش بچیند. همچنان که یونس، تو نمیتوانی معنای خداوند را در کنار بقیهٔ معناهای زندگیات بچینی. وقتی خداوند در معصومیتِ کودکانْ مثل برفِ زمستانی میدرخشد تو کجایی یونس؟ واقعآ تو کجایی؟ شاید خداوند در هیچ جای دیگرِ هستی مثلِ معصومیتِ کودکی، خودش را این گونه آشکار نکرده باشد. من گاهی از شدتِ وضوحِ خداوند در کودکان، پُر از هراس میشوم و دلام شروع میکند به تپیدن. دلام آن قدر بلندبلند میتپد که بُهتزده میدَوَم تا از لای انگشتان کودکان خداوند را برگیرم. کجایی یونس؟ صدای مرا میشنوی؟
sosoke
او خودکشی کرد چون دَرکاش کوتاهتر از ارتفاع عشق بود
sosoke
گفتی زمستانشدهای و من دلام بهحالات سوخت
sosoke
یکی داره تو چشات غرق میشه.
sosoke
خودت گفتی یه شب خواب دیدی تو و مونس رفتهاید توی دشت و اون جا صدای خدا رو شنیدهاید که گفته بود دارید دنبال چی میگردید؟ و تو گفته بودی دنبالِ تو، داریم دنبال تو میگردیم. بعد اون صدا گفته بود برای پیدا کردن من که نمیخواد این همه راه بیایید توی دشت و بیابان. گفته بود من توی سفره خالی شماهستم. توی چروکهای صورت عزیز. توی سرفههای مادربزرگ. توی شیارهای پیشونی پدربزرگ. توی نالههای زنی که داره وضع حمل میکنه. توی پینههای دست آدمهای بدبخت و فقیر
sosoke
خداوند برای هر کس همون قدر وجود داره که او به خداوند ایمان داره. این یک رابطهٔ دو طرفهس. خداوندِ بعضیها نمیتونه حتی یک شغل ساده برای مؤمنش دست و پا کنه یا زکام سادهای رو بهبود بده چون مؤمنِ به چنین خداوندی توقعش از خداوندش از این مقدار بیشتر نیست. خداوندِ آن شبانی که با موسی مجادله میکرد البته با خداوندِ موسی و ابراهیم همسنگ نیست و خداوند ابراهیمی که از شدت ایمان در آتش میره یا تیغ بر گلوی فرزندش میکشه البته که از خداوند آن شبان بزرگتر و قویتره اما حتی چنین خداوندی هم در برابر خداوند علی (ع) به طرز غریبی کوچیکه. اگه ابراهیم برای تکمیل ایمانش محتاج معجزهٔ بازسازی قیامت بر زمین بود یا موسی محتاج تجلی خداوند بر طوره، علی (ع) لحظهای در توانایی و اقتدار خداوندش تردید نکرد و همواره میگفت که اگه پردهها بر چیده شوند ذرهای بر ایمان او افزوده نخواهد شد. خداوندِ علی (ع) بیشک بزرگترین خداوندیه که میتونه وجود داشته باشه
sosoke
حجم
۹۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۱۴ صفحه
حجم
۹۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۱۴ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۰,۰۰۰۵۰%
تومان