بریدههایی از کتاب روی ماه خداوند را ببوس
۳٫۷
(۵۲۷)
شرایط اقدام به قتل یا خودکشی زمانی به وجود میآید که فرد امکان گریز از وضعیت ناهنجار و دشواری را که در آن گرفتار شده است ناممکن بداند. موقعیت بحرانی میتواند معضلی باشد که شخص از حل آن ناتوان است یا گمان میکند که ناتوان است. در چنین شرایطی ذهن او برای رهایی از بحران و در واقع برای حل مسئله دو راهحل غیرطبیعی را ممکن است انتخاب کند. در راهحل اول او میکوشد تا صورت مسئله را پاک کند. در این حالت اگر مانعِ انسانی وجود داشته باشد معمولا قتل رخ میدهد. در راهحل دوم، سوژه بنا بر دلایلی نمیتواند صورت مسئله را پاک کند. در چنین موقعیتی او اقدام به محوکردن حلکنندهٔ مسئله میگیرد. در این وضعیت پدیدهٔ خودکشی رخ میدهد.
Pep
چه قدر آدم! از این همه شلوغی کلافه شدهام.
Pep
یکی از بیخاصیتترین سؤالهای تمام عمرم را از او میکنم: «چه خبر؟»
Mary gholami
رادیو، تلویزیون، روزنامه و ماهواره تنها کارشون اینه که اگه نه بمبباران، اما مثل باران اطلاعات پراکنده و اغلب بیخاصیت رو سر شما بریزند. این که در بازار بورس فلان جا چه تغییری رخ داده یا تلسکوپ هابل اخیرآ از دورترین نقاط فضا چی شکار کرده یا این که در اثر سقوط هواپیمایی در نبراسکا شصت و پنج نفر کشته شدهاند یا حتی زارعی دانمارکی گربهٔ عجیبی رو توی اصطبل مزرعهش پیدا کرده که در برابر نور خورشید سبز و در سایه به رنگ خاکستری درمیآد، چه فایدهای برای ما داره؟ واقعآ دانستن این که زنی سه قلو زاییده یا مردی دو کودکش رو توی وان حمام خفه کرده چه اهمیتی داره؟»
Pariya
«از طرف من روی ماهِ خداوند رو ببوس!»
Amirhossein F
ای پسر عمران! هر گاه بندهای مرا بخواند، آن چنان به سخن او گوش میسپرم که گویی بندهای جز او ندارم اما شگفتا که بندهام همه را چنان میخواند که گویی همه خدای اویند جز من.
سارا
من گاهی از شدتِ وضوحِ خداوند در کودکان، پُر از هراس میشوم و دلام شروع میکند به تپیدن. دلام آن قدر بلندبلند میتپد که بُهتزده میدَوَم تا از لای انگشتان کودکان خداوند را برگیرم.
|قافیه باران|
وای یونس، کشتن عشقی به خاطر عشق دیگه خیلی سخته. چرا من رو به این جا کشوندی؟
ــسیّدحجّتـــ
مردهشو همهٔ دنیا و آدمهای کثافتش رو ببره.
ــسیّدحجّتـــ
گفت بخاری رو خاموش کن و قرصت رو بخور. گفتم هوا سرده، بخاری رو خاموش نمیکنم اما تو فقط یک کلمه، فقط یک کلمه به من بگو که دوستم داری اون وقت اگه بخواهی صدتا قرص هم میخورم. اون قدر قرص خوابآور میخورم که تا صد سال دیگه، تا هزار سال دیگه هم بیدار نشم. میدونی چی گفت؟ گفت "برو گم شو." گفت "میخوام سر به تنت نباشه".
مهدی بهنام
به هر حال همه، هیچ چیز نیستند مگر مجموعهای از رفتار.
معصومه
سادهترین سؤالها برای من معماهای پیچیدهای شدهاند.
معصومه
شک کردن مرحله خوبی در زندگیه اما ایستگاه خیلی بدیه.
معصومه
این که در اعماق اقیانوسها جانداری باشه یا نباشه، این که فضا متناهی باشه یا نباشه و یا این که در سیارهٔ دیگهای به غیر از زمین حیات وجود داشته باشه یا نه، ذرهای در زندگی من تأثیر نداره. اما بود و نبود خداوند برای من مهمه. اگه خداوندی وجود داشته باشه، مرگ پایان همه چیز نخواهد بود و در این شرایط اگه من همهٔ عمرم رو با فرض نبود او زندگی کنم دست به ریسک بزرگ و خطرناکی زدهام. من این خطر رو با تمام پوست و گوشت و استخوانم حس میکنم
معصومه
«همیشه توی خودش فرو رفته. میگه دلایل زیادی داره که ثابت میکنه او نباید وجود داشته باشه و به همین خاطر همیشه از این که وجود داره شگفتزده است. دنبال دلیل موجهی برای بودنش میگرده.»
معصومه
کتاب چاپ سنگی کوچکی را از کیفاش بیرون میآورد و شروع میکند به خواندنِ یکی از مکالمات خداوند و موسی:
ای پسر عمران! هر گاه بندهای مرا بخواند، آن چنان به سخن او گوش میسپرم که گویی بندهای جز او ندارم اما شگفتا که بندهام همه را چنان میخواند که گویی همه خدای اویند جز من.
Yasna
گرچه هستی خداوند ربطی به ایمان ما نداره اما احساس این هستی کاملا به میزان ایمان ما مربوطه.
مصطفی پندار
گرچه هستی خداوند ربطی به ایمان ما نداره اما احساس این هستی کاملا به میزان ایمان ما مربوطه.
مصطفی پندار
گرچه هستی خداوند ربطی به ایمان ما نداره اما احساس این هستی کاملا به میزان ایمان ما مربوطه.
مصطفی پندار
خداوند به موسی گفت از دو موقعیت خندهم میگیره: وقتی من بخوام کاری انجام بشه و تلاش بیهودهٔ دیگران رو میبینم تا جلو انجام اون کار رو بگیرند و وقتی من نخوام کاری انجام بشه و جماعتی رو میبینم که برای انجام اون کار به آب و آتش میزنند.
F.saha
حجم
۹۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۱۴ صفحه
حجم
۹۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۱۴ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۰,۰۰۰۵۰%
تومان