بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب روی ماه خداوند را ببوس | صفحه ۱۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب روی ماه خداوند را ببوس

بریده‌هایی از کتاب روی ماه خداوند را ببوس

نویسنده:مصطفی مستور
انتشارات:نشر مرکز
امتیاز:
۳.۷از ۵۲۷ رأی
۳٫۷
(۵۲۷)
«منظورت اینه که عقل‌م رو از دست داده‌ام؟ همیشه همین طوره. هر کس بخواد یک قدم از خرافات و منقولات فاصله بگیره یا انگ دیوونه می‌خوره، یا مارک ملحد، یا مُهرِ روشنفکر. اتفاقآ هیچ وقت تا این حد سرِ حال نبوده‌ام.»
Mdh
هر گاه بنده‌ای مرا بخواند، آن چنان به سخن او گوش می‌سپرم که گویی بنده‌ای جز او ندارم اما شگفتا که بنده‌ام همه را چنان می‌خواند که گویی همه خدای اویند جز من.
Mdh
ای پسر عمران! هر گاه بنده‌ای مرا بخواند، آن چنان به سخن او گوش می‌سپرم که گویی بنده‌ای جز او ندارم اما شگفتا که بنده‌ام همه را چنان می‌خواند که گویی همه خدای اویند جز من.
ziba
باران خبر دانایی انسان رو آشفته می‌کنه و وقتی آگاهی کسی آشفته شد خود او هم درمانده می‌شه. دانایی پریشان از جهل بدتره چون به هر حال در ندانستن آرامشی هست که در دانستن نیست. مثلا شما اگه بدونید دچار نوعی بیماری هستید که تا چند ماه دیگه می‌میرید، چه احساسی خواهید داشت؟ کسانی احتمالا حتی مایلند پولی پرداخت کنند تا چیزهایی رو ندونند.»
khorasani
خب، من این طور فکر می‌کنم یا بهتره بگم این طور فرض می‌کنم که خداوند منشأ زندگیه و اگه کسی از این سرچشمه جداشد ذره‌ای از زندگی در او نیست
Fatemeh Najjar
هر انتخابِ درست شتاب شما رو بیش‌تر می‌کنه تا اون‌جا که با سرعت نور هم می‌تونید پیش برید. در مقابل، هر انتخاب بد از سرعت شما کم می‌کنه.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
ای پسر عمران! هر گاه بنده‌ای مرا بخواند، آن چنان به سخن او گوش می‌سپرم که گویی بنده‌ای جز او ندارم اما شگفتا که بنده‌ام همه را چنان می‌خواند که گویی همه خدای اویند جز من.
sss
باران خبر دانایی انسان رو آشفته می‌کنه و وقتی آگاهی کسی آشفته شد خود او هم درمانده می‌شه. دانایی پریشان از جهل بدتره چون به هر حال در ندانستن آرامشی هست که در دانستن نیست. مثلا شما اگه بدونید دچار نوعی بیماری هستید که تا چند ماه دیگه می‌میرید، چه احساسی خواهید داشت؟ کسانی احتمالا حتی مایلند پولی پرداخت کنند تا چیزهایی رو ندونند.»
میرزا ابراهیم
ای پسر عمران! هر گاه بنده‌ای مرا بخواند، آن چنان به سخن او گوش می‌سپرم که گویی بنده‌ای جز او ندارم اما شگفتا که بنده‌ام همه را چنان می‌خواند که گویی همه خدای اویند جز من.
میرزا ابراهیم
گاهی چیزهایی در زندگی ما اتفاق می‌افته که نمی‌تونیم از وقوع‌شون جلوگیری کنیم. می‌فهمی؟ نمی‌تونیم! نتوانستن در این جور وقت‌ها تنها توضیحی یه که می‌شه داد.»
میرزا ابراهیم
نگه داشتن بادبادک در آن بالا از هوا کردنِ آن سخت‌تر است.
phoenix
توی فکرهای اون فیلسوف بی‌چاره که می‌خواد من رو ثابت کنه اما نمی‌تونه.
phoenix
شک کردن مرحله خوبی در زندگیه اما ایستگاه خیلی بدیه
phoenix
«نه فقط روزنامه، بلکه معتقدم هر چیز دیگه‌ای که بخواد اطلاعات پراکنده و دسته‌بندی نشده رو یک جا به مخاطب‌ش منتقل کنه، مضره. رادیو، تلویزیون، روزنامه و ماهواره تنها کارشون اینه که اگه نه بمب‌باران، اما مثل باران اطلاعات پراکنده و اغلب بی‌خاصیت رو سر شما بریزند. این که در بازار بورس فلان جا چه تغییری رخ داده یا تلسکوپ هابل اخیرآ از دورترین نقاط فضا چی شکار کرده یا این که در اثر سقوط هواپیمایی در نبراسکا شصت و پنج نفر کشته شده‌اند یا حتی زارعی دانمارکی گربهٔ عجیبی رو توی اصطبل مزرعه‌ش پیدا کرده که در برابر نور خورشید سبز و در سایه به رنگ خاکستری درمی‌آد، چه فایده‌ای برای ما داره؟ واقعآ دانستن این که زنی سه قلو زاییده یا مردی دو کودک‌ش رو توی وان حمام خفه کرده چه اهمیتی داره؟»
phoenix
بود و نبود خداوند برای من مهمه. اگه خداوندی وجود داشته باشه، مرگ پایان همه چیز نخواهد بود و در این شرایط اگه من همهٔ عمرم رو با فرض نبود او زندگی کنم دست به ریسک بزرگ و خطرناکی زده‌ام. من این خطر رو با تمام پوست و گوشت و استخوان‌م حس می‌کنم.»
ya zamene aho
ندانستن به همان اندازه که چیزی رو اثبات نمی‌کنه نفی هم نمی‌کنه
اِف خِ
و اون جا صدای خدا رو شنیده‌اید که گفته بود دارید دنبال چی می‌گردید؟ و تو گفته بودی دنبالِ تو، داریم دنبال تو می‌گردیم. بعد اون صدا گفته بود برای پیدا کردن من که نمی‌خواد این همه راه بیایید توی دشت و بیابان. گفته بود من توی سفره خالی شماهستم. توی چروک‌های صورت عزیز. توی سرفه‌های مادربزرگ. توی شیارهای پیشونی پدربزرگ. توی ناله‌های زنی که داره وضع حمل می‌کنه. توی پینه‌های دست آدم‌های بدبخت و فقیر. توی آرزوها
شمع
باران خبر دانایی انسان رو آشفته می‌کنه و وقتی آگاهی کسی آشفته شد خود او هم درمانده می‌شه. دانایی پریشان از جهل بدتره چون به هر حال در ندانستن آرامشی هست که در دانستن نیست.
aedesa
من نمی‌خواهم نباشم. نمی‌خواهم آمده باشم و رفته باشم و هیچ غلطی نکرده باشم. نمی‌خواهم مثل بیش‌تر آدم‌ها که می‌آیند و می‌روند و هیچ غلطی نمی‌کنند، در تاریخ بی‌خاصیت باشم. نمی‌خواهم عضو خنثای تاریخ بشریت باشم.
feri
خوش‌بختانه هستی اون قدر سخاوت داره که دائم یک فرصت و یک شانس دیگه به شما می‌ده تا دوباره از صفر شروع کنید. اما اگه شما در برابر موقعیتی خوب رو انتخاب کنید راه اندکی وضوح پیدا می‌کنه. در موقعیت بعدی احتمالا با شرایط پیچیده‌تری مواجه خواهید شد که باز هم باید انتخاب کنید. این انتخاب‌ها مثل دالانی هزار تو همیشه در مقابل شما قرار دارن. با هر انتخاب سرعت شما بیش‌تر و بیش‌تر می‌شه. هر انتخابِ درست شتاب شما رو بیش‌تر می‌کنه تا اون‌جا که با سرعت نور هم می‌تونید پیش برید. در مقابل، هر انتخاب بد از سرعت شما کم می‌کنه
mah

حجم

۹۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۱۴ صفحه

حجم

۹۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۱۴ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۰,۰۰۰
۵۰%
تومان