بریدههایی از کتاب گفتاری در شرح حکمی زیارت آل یاسین
۳٫۶
(۷)
«وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیعْبُدُونِ؛ و جن و انس را نیافریدم مگر برای آنکه مرا عبادت کنند» که میگویند: ِلیعْبُدُونِ همان لِیَعرِفون است یعنی برای عبادت خلق شدیم پس برای به معرفت رسیدن خلق شدیم.
سیّد جواد
امام باقر علیهالسلام میفرمایند: «نحن دلیل الواضح لمن اهتدی». ما دلیل واضح هستیم برای کسی که میخواهد هدایت بشود.
سیّد جواد
یا مَوْلای شَقِی مَنْ خالَفَکمْ وَ سَعِدَ مَنْ اَطاعَکمْ
ای مولای من بدبخت است کسی که مخالفت شما را کرد و سعادتمند است کسی که پیرویتان کرد
فَاشْهَدْ عَلی ما اَشْهَدْتُک عَلَیْهِ وَاَ نَا وَلِی لَک بَری مِنْ عَدُوِّک
پس گواهی ده بر آنچه تو را بر آن گواه گرفتم و من دوست تواءم و بیزارم از دشمنت
فَالْحَقُّ ما رَضیتُموُهُ وَالْباطِلُ ما اَسْخَطْتُموُهُ
حق آنست که شما پسند کردید و باطل همانست که شما بدان خشم کردید
وَالْمَعْروُفُ ما اَمَرْتُمْ بِهِ وَالْمُنْکرُ ما نَهَیْتُمْ عَنْهُ
و کار نیک همان بود که شما بدان دستور دادید و منکر (و کار زشت) همان بود که شما از آن جلوگیری و نهی کردید
سیّد جواد
زیارت آل یاسین
بسم الله الرحمن الرحیم
سَلامٌ عَلی آلِ یسَّ اَلسَّلامُ عَلَیْک یا داعِی اللَّهِ وَ رَبّانِی آیاتِهِ
سلام بر آل یاسین سلام بر تو ای دعوت کننده به خدا و عارف به آیاتش
«کَلِمَةُ لا إلهَ إلّا اللّهُ حِصنی فَمَن دَخَلَ حِصنی اَمِنَ مِن عَذابی بِشُروطِها وَ أنَا مِن شُروطِها؛ کلمه «لا اله الا الله» حصار محکم من است هر کس آن را بگوید، داخل حصار من شده و هر کس داخل شود، از عذاب من در امان است و امّا به شرطی و شروطی که من از شروطش هستم»
سیّد جواد
وَاَنَّ الْمَوْتَ حَقُّ وَاَنَّ ناکراً وَ نَکیراً حَقُّ
و همانا مرگ حق است و ناکر و نکیر (دو فرشته سؤ ال قبر) حق است
وَاَشْهَدُ اَنَّ النَّشْرَ حَقُّ وَالْبَعْثَ حَقُّ
و گواهی دهم که زنده شدن پس از مرگ حق است و برانگیخته شده حق است
وَاَنَّ الصِّراطَ حَقُّ وَالْمِرْصادَ حَقُّ وَالْمیزانَ حَقُّ
و صراط حق است و مرصاد (کمینگاه) حق است و میزان حق است
وَالْحَشْرَ حَقُّ وَالْحِسابَ حَقُّ
و حشر (در قیامت) حق است و حساب حق است
سیّد جواد
السُلام عَلَیکَ تَقرَأُ و تُبَین
«وقتیکه میخواند و تبیین میکند قرآن را» امام صادق علیهالسلام میفرمایند: هر کس از دوستان و شیعیان ما که بمیرد و قرآن را خوب بلد نباشد، در قبرش قرآن به او آموخته شود تا خداوند به سبب آن درجهاش را بالا برد؛ زیرا درجات بهشت بهاندازه شمار آیات قرآن است. پس به قرآنخوان گفته شود: «اِقرَأْ و َارْقَ» بخوان و بالارو. اینکه میگویند صلاة معراج مؤمن است و ظاهر نماز این است که در نماز قرائت میکنی و باطن آن این است که اگر این قرائت، قرائت درستی باشد این نماز اِقرأ وَ ارقَ است یعنی قدمبهقدم با خواندن نماز به سلوک و معراج میرسد به خاطر همین است که وقتی این مراحل را طی میکند کمکم به مقام تشهد میرسد؛ یعنی حقایق عالم را شهود میکند، وقتیکه به تشهد رسید و به دیدار حقایق عالم رسید و نمازش نماز باطن است، خوانده و بالا میرود تا جایی که به دیدار رسیده حالا که به دیدار رسید؛ نوبت سلام کردن میشود.
استغفار یعنی اینکه بگوییم: خدایا تو از باب غفرانت با من برخورد کن؛ اما توبه برای وقتی است که کسی گناهی کند. استغفار فقط برای گناه نیست شامل همهٔ عبادات است. انسان حتی باید از عباداتش هم استغفار کند و وقتی انسان، انسان کامل را میبیند و ادراک میکند او را باآنهمه حسنات و عصمت و پاکی و بدون هیچ کم و کاستی میبیند و میبیند که او در حین استغفار است حقیقت استغفار و صفت غفار بودن خدا برایش برملا میشود.
«وَلَایةُ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی» و «کَلِمَةُ لا إلهَ إلّا اللّهُ حِصنی فَمَن دَخَلَ حِصنی اَمِنَ مِن عَذابی بِشُروطِها وَ أنَا مِن شُروطِها»، از این دو روایت میفهمیم که حقیقت لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ همان ولایت است و کسی که به مقام و حقیقت ولایت دست پیدا نکند دارای نوعی شرک است که لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ را نفهمیده و خدای دیگری را گرفته است. بدون ولایت توحید به معنای کامل شکل نمیگیرد.
f_altaha
در مناجات شعبانیه آمده است که « اِلهی هَب لی کَمالَ الاِنقِطاعِ اِلیکَ وَ اَنِر اَبصارَ قُلوبِنا بِضِیآءِ نَظَرِها اِلَیک؛ خدایا کمال جدایی از مخلوقات را، برای رسیدن کامل به خودت به من ارزانی کن» و تولد حضرت بقیهالله هم در شعبان است. شاید معنیاش این است که وقتی او را ببینی «کَمالَ الاِنقِطاعِ اِلیکَ» بر تو صورت میگیرد و میشوی میثم تمار که وقتی علی را میدید دیگر هیچچیز نداشت که ببیند و هر چه به او میگفتی فقط میگفت علی علی علی. پس داعی الی الله کسی میتواند باشد که خودش دارندهٔ آن صفتها باشد.
f_altaha
خدا را نمیتوان دید اما حضرت حجت را که میتوان دید.
آب جیحون را اگر نتوان کشید
هم ز قدر تشنگی نتوان برید
او تشنگی ما را رفع میکند احساس غربت نمیکنیم بلکه احساس قربت میکنیم. ما تا روز ظهور غریب هستیم روز ظهور از غربت درمیآییم و به قربت میرسیم چون حضرت حجت داعی الله است به نمایندگی آمده است
f_altaha
مقدم المأمول یعنی تو غایتی برای انسان، تو آرزویی و آن طلب درونی انسانی، انسانی که بتواند این کمالات را پیدا کند در قوس صعود و نزول قرار بگیرد برای این است که به تو برسد. به مقام انسان کامل، به مقام منا اهلالبیتی برسد. به تعبیر زیارت عاشورا به مقام معیت برسد و در این مقاماتی که در زیارت عاشورا آمده است به مقام وجیه بالحسین برسد. با انسان کامل وجه پیدا کند
Mortaza Hussein
ویژگیهای ظهور حضرت بقیةالله (روحی لمقدمه الفداه) این است که حضرت ظاهر و باطن را یکی میکند.
zahra
ما بهسوی انسان کامل درحرکت هستیم تمام اجزاء عالم در این حرکت که به سمت تقرب میکند بنا به نظریهٔ محکم جناب صدرا رحمة الله علیه همه موجودات عالم دارند تقرب پیدا میکنند به سمت تقرب الی الله و به سمت قربت و نزدیکی به خداوند و برای اینکه به خداوند نزدیک بشویم باید به اشرف مخلوقات خداوند به خلیفةالله اعظم نزدیکترین مرتبه به خدا برسیم که این میشود حقیقت انسان کامل.
zahra
ولایت اهلبیت و مقام ولایت انسان کامل در ذرهذره اجزاء عالم قرارگرفته است و هیچ موجودی نیست مگر تحت این ولایت باشد
zahra
عرفا وقتی میخواهند حرکت را تعریف کنند حرکت را با حب تعریف میکنند. میگویند حرکت ناشی از جذبهٔ محبوب است. ولایت هم تحقق جذبهٔ محبوب است. دلی که ولایت در آن قرار گرفت یعنی جذبهٔ محبوب قرار گرفته است و حرکت میکند و حیات دارد. موجودی که حیات ندارد حرکت هم ندارد. شرط حیات حرکت است و وقتی ولایت در دل کسی قرار گرفت آن دل اهل حرکت است.
zahra
بقیهالله است؛ یعنی باقی ظهور خدا، نه اینکه خدا نتوانسته ظهور کامل کند بلکه توان درک آن را نداشتیم؛ ولی وقتی حضرت بقیهالله میآید ظاهر و باطن را یکی میکند یعنی باقی ظهور خدا. «فی ارضه» یعنی خدا بقیهای ندارد. مایی که در ملک زمین هستیم و جسمانی هستیم به این بقیهالله نیاز داریم. ما نمیتوانیم ظهور را درک کنیم. حال حضرت حجت بر جسم ناقص زمینی هم ظهور کامل خدا را برملا میکند. پس بنابراین خدا در آخر زمان ظهور دارد و آنکسی که در آخرالزمان ظهور را درک میکند معرفتش هم کامل میشود
zahra
شیخ صدوق از امام صادق نقل میکند و هدی للمتقین الذین یؤمنون بالغیب، هدی للمتقین یعنی کسی که شیعه حضرت علی باشد. کسی حب امیرالمؤمنین در آن نیست یعنی هدایت قرآن در آن نیست. مدام در تردید و بی هدایتی است
f_altaha
ما مرگ را نباید نقطهٔ مقابل حیات بگیریم، مرگ همیشه همراه حیات است و کمال حیات است.
میگویم کمال مزرعه برداشت آن است نه کاشت آن؛ کما اینکه کمال حیات هم مرگ آن است و مرگ نقطه مقابل حیات نیست به همین دلیل است «که کلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ؛ هر نَفْسی چشنده مرگ است»، میگویند انسان مرگ را میبلعد و مطابق ذائقه و مزاج انسان است. روح انسانی تمایل دارد به اینکه مرگ را بچشد و نکته اینکه خود مرگ هم مخلوق خدا است. وقتی میگوید ذائقه الموت. یعنی موت را میچشد. موت یک مخلوق و یکچیزی است که وجود دارد و نفس آن را طلب میکند. از جنس عدم نیست. خودش مخلوق است و خدا خلقش کرده است، مخلوق در عالم ماده است یا عالم غیرمادی؟ میگوییم مرگ مربوط به عالم ماده است در عالم ماورای ماده مرگ نیست پس هرچه در عالم ماده است حرکت میکند. یعنی آن به آن درحرکت است و تغییر میکند و این مرکب کمال پیدا میکند.
f_altaha
حجم
۶۳۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۲۵ صفحه
حجم
۶۳۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۲۵ صفحه
قیمت:
۶,۰۰۰
تومان