بریدههایی از کتاب بانک تهیدستان؛ وامهای کوچک، ابزار مبارزه با فقر جهانی
۴٫۶
(۱۲)
فقر توسط خود فقیران ایجاد نمیشود. ساختار جامعه و سیاستهای درپیشگرفتهشده توسط جامعه است که فقر را به وجود میآورد. ساختار جامعه را آنگونه که ما در بنگلادش تغییر دادهایم تغییر دهید تا ببینید چگونه فقیران زندگی خود را دگرگون خواهند کرد. تجربه گرامین ثابت میکند که با وجود یک سرمایه مالیِ هر چند اندک، فقیران کاملاً قادر خواهند بود تا زندگی خود را بهبود بخشند.
محسن
من، در معنای سادهانگارانهٔ احزاب چپ و راست، یک کاپیتالیست نیستم اما به قدرت اقتصاد بازار آزاد و بهکارگیری ابزارهای سرمایهداری ایمان دارم و معتقدم مکانیزم "مزایای بیکاری " بهترین راه مواجهه با فقر نیست. فقیران دارای توان جسمی کافی، نه به صدقه احتیاج دارند و نه اصلاً آن را میخواهند و کمکهزینههایی همچون "تسهیلات زمان بیکاری " فقط بدبختی آنها را افزایش داده، انگیزه آنها را دزدیده و مهمتر از همه عزتنفس آنها را از بین خواهد برد.
محسن
تقریباً از همان ابتدای تأسیس، گرامین مجادلات بسیاری را در میان سیاستگذاران و متفکران بنگلادش پدید آورد. چپگرایان میگفتند که ما توطئه آمریکاییها برای کاشتن نهال کاپیتالیسم در زمین فقیران هستیم و هدف واقعی ما از بین بردن امید انقلاب، از طریق حذف ناامیدی و خشم در میان فقیران است. یک استاد کمونیست روزی به من گفت: "آنچه شما در واقع انجام میدهید این است که مقدار کمی افیون به افراد فقیر میدهید تا درگیر مسائل سیاسی بزرگتر نشوند. با وامهای ناچیز شما، آنها با آرامش میخوابند و هیچ سر و صدایی نمیکنند و شوق انقلابی آنها از بین میرود. لذا از نظر من، گرامین دشمن انقلاب است. " از طرف دیگر، جناح راست نیز (روحانیون مسلمان محافظهکار) به ما میگفتند که قصد نابود کردن فرهنگ و دینمان را کردهایم.
محسن
امروزه کمتر کسی در این مورد تردید دارد که "بازار آزاد، به نحوی که هماکنون سازمان یافته است، قادر به ارائه راهحل برای تمام امراض اجتماعی نیست. " در سازماندهی کنونیِ بازار آزاد، برای فقیران و سالخوردگان، فرصتهای اقتصادی و دسترسی به سلامت و تحصیلات فراهم نخواهد شد. با وجود این، من بر این باورم که دولت، باید پای خود را از بسیاری فعالیتها بیرون کشیده و تنها به برقراری و اجرای قانون، دفاع ملی و سیاست خارجی اقدام کند و دیگر کارکردهای خود را به یک بخش خصوصی از نوع "گرامینهشده (براساس اصول گرامین) " یا از نوع "انگیخته شده توسط خودآگاهیهای اجتماعی " واگذار کند.
محسن
اما اگر گرامین سود نکند، اگر کارکنان ما انگیزه کافی برای افزایش کارآیی خود نداشته باشند و اگر سخت کار نکنند، ما در نهایت کار خود را از دست خواهیم داد؛ اما در عین حال، گرامین همزمان با اینکه یک بانک انتفاعی است، نقش یک سازمان غیرانتفاعی را نیز بازی میکند. بههمین دلیل، هیچگاه نمیتواند تنها بر مبنای حرص و زیادهخواهی اداره شود. در گرامین، ما همواره سعی میکنیم تا حدی سود به دست آوریم که: ۱- تمام هزینههای خود را پوشش دهیم، ۲- خود را از شوکهای آینده محافظت کنیم ۳- بتوانیم رشدی پایدار داشته باشیم. توجه ما در گرامین، نه به بازده نقدی و آنی سرمایهگذاریهایمان، بلکه به رفاه سهامدارانمان معطوف است.
محسن
در نظر اکثر سیاستگذاران و اقتصاددانان، مهمترین راه بهرهمند کردن فقیران از ثروتهای شخصی و عمومی، دریافت مالیات از بنگاههای بازار و تخصیص این مالیات به فقیران است؛ اما من معتقدم که این ایده چندان عملی نیست. آنچه همواره در واقعیت رخ میدهد آن است که مالیاتها فقط صَرف دیوانسالاری دولتی میشود. این دیوانسالاریهای دولتی، از آنجاکه هیچگاه به دنبال سود نیستند، از انگیزه کمی برای افزایش کارایی خود برخوردارند و ازآنجاکه نمیتوانند خدمات اجتماعی را به دلیل بروز اعتراضات و شلوغیهای عمومی قطع کنند، سال به سال بزرگتر، کورتر و ناکارآمدتر میشوند.
محسن
در ایالاتمتحده، بهخوبی قابل مشاهده بود که چگونه بازار، افراد را آزاد گذاشته و به آنها اجازه میدهد تا در تصمیمگیریهای شخصی، آزادانه عمل کنند؛ اما از نظر من، یکی از معایب نظام بازار این است که بازار، همواره همهچیزها را به سمت قدرتمندان سوق میدهد درحالیکه فقیران نیز باید قادر باشند از مزایای این سیستم منتفع شوند و بهره خود را از آن افزایش دهند.
محسن
در همان سالها، وقتی از روستاهای بنگلادش بازدید میکردم، وامگیرندگانی را میدیدم که نه تنها توانسته بودند خط فقر را پشت سر گذارند، بلکه بسیار نیز از آن دور شده بودند. من وامگیرندگانی را میدیدم که اقساط "هفتگی " آنها به بیش از ۵۰۰ تاکا (۱۲ دلار) رسیده بود درحالیکه ده سال پیش، کل وام دریافتی آنها در یک سال معادل ۵۰۰ تاکا بود. به عبارت دیگر، تنها در عرض ۱۰ سال، قدرت آنها در گرفتن وام، سرمایهگذاری و بازپرداخت وام، بیش از ۵۰ برابر افزایش یافته بود.
محسن
تا سال ۱۹۹۴، ما بهطور کامل از فجایع سالهای ابتدایی دهه ۱۹۹۰ رهایی یافتیم و توانستیم در این سال، به بهترین سال مالی خود دست یابیم. همچنین در همین سال، دیگر از سازمانهای کمککننده و خیریه کمکی دریافت نکردیم و عملکرد بانک را بر مبنای سود و زیان تجاری قرار دادیم. دو سال بعد و در آوریل سال ۱۹۹۶، توانستیم مبلغ یک میلیارد دلار به ۲ میلیون نفر وامگیرندهٔ گرامین پرداخت کنیم. حقیقتاً لحظهٔ هیجانآوری بود. پروژهای که با وامی ۲۷ دلاری و از جیب خودم شروع شده بود، اکنون به یک میلیارد دلار رسیده بود. دو سال بعد، ما توانستیم وام خود را به دو میلیارد دلار افزایش دهیم.
محسن
بارها به ما گفته شده است که در صورت وقوع یک بلای طبیعی دیگر در بنگلادش، گرامین فرو خواهد پاشید؛ اما من معتقدم که پس از وقوع هر بلای طبیعی، گرامین و وامگیرندگان آن، خود را از طریق نوسازی و توانمندسازی، حتی قویتر از قبل احیا خواهند کرد. صحت این قضیه، بارها برای من به اثبات رسیده است.
محسن
اما در همان سال ۱۹۹۱، ناگهان مجموعهای از اتفاقات ناگوار باعث شد این سال به یکی از سختترین سالهای ما تبدیل شود. اولین اتفاق ناگوار هنگامی بود که دولت منتخب جدید تصمیم گرفت تمامیِ وامهای زیر ۵۰۰۰ تاکا (در آن زمان حدوداً برابر با ۱۲۵ دلار) از بانکهای دولتی را ببخشد. در آن زمان، تقریباً ۱۰۰ درصد وامهای اعطاءشده از جانب بانکهای دولتی، به زمینداران یعنی قشر ثروتمندتر روستاها تعلق گرفته بود؛ اما از آنجا که اکثر وامهای ما نیز زیر ۵۰۰۰ تاکا بود، بسیاری از وامگیرندگان گرامین بهاشتباه فکر میکردند که وامهای آنها نیز بخشیده شده است. واقعاً مشکل بود که به آنان توضیح دهیم چرا وامهای افراد مرفه روستای آنها بخشیده شده، اما بازپرداخت وامهای آنها به قوت خود باقی مانده است. در آن برهه زمانی، ما به هیچ طریق نمیتوانستیم به این تصمیم دولت جامه عمل بپوشانیم. گرامین هیچ بهرهای از یارانههای دولتی نمیبرد و بخشیدن تمام وامهای زیر ۱۲۵ دلار به منزله پایان کار ما بود.
محسن
این نتایج خیرهکننده، یک بار دیگر به ما ثابت کرد که چنانچه به وامگیرندگان گرامین فرصتی توأم با احترام متقابل داده شود، آنها خواهند توانست به سرعت استعدادهای خود را نشان دهند.
محسن
سال ۱۹۹۲، قریب به ۴۰۰ نفر از وامگیرندگان گرامین در مجامع اتحادیههای بنگلادش انتخاب شدند و در سال ۱۹۹۶ نیز وامگیرندگان گرامین باعث شدند برای اولین بار، زنان نسبت به مردان مشارکت بیشتری در انتخابات ملی نشان دهند که همین امر، موجبات حذف یکی از احزاب سیاسی آن زمان را که گامهایی علیه حقوق زنان در پارلمان برداشته بود فراهم آورد. علاوه بر این در سال ۱۹۹۷، بیش از ۱۷۵۰ نفر از اعضای گرامین (۱۴۸۵ نفر زن و ۲۶۸ نفر مرد) به همراه ۱۵۷۰ نفر از اعضای خانوادههای وامگیرندگان، به عضویت ادارات محلی درآمدند. در همان سال، دو نفر از مردان وامگیرنده و ۵۷ نفر از اعضای خانوادههای وابسته به گرامین نیز بهعنوان رؤسای هیئتهای محلی بنگلادش انتخاب شدند. این کاندیداهای موفق، ۶ درصد از کل نمایندگان هیئتهای محلی کشور را تشکیل میدادند.
محسن
در دسامبر ۱۹۹۰، دولت نظامی بنگلادش که ده سال بر این کشور حاکم بود، طی یک قیام مردمی سرنگون شد و احزاب سیاسی بنگلادش (که سالیان زیادی برای بازگشت کشور به دموکراسی به مبارزه پرداخته بودند) بر سر دولتی موقت به سرپرستی دیوان عالی کشور توافق کردند. دولت موقت، در فوریه سال بعد، انتخاباتی آرام ترتیب داد که منجر به پیروزی "خالده ضیاء بیگم " و حزب ناسیونالیست وی شد
محسن
شرایط در اروپا به آرامی در حال تغییر است. تعداد روشنفکران و اندیشمندان اجتماعی که دیگر دولت را به دیدهٔ ناجی فقیران نمیبینند و در عوض، توجه خود را به بخش بازار معطوف کردهاند، رو به ازدیاد است. یکی از این افراد، خانم "رسالیند کپیسارف " یک لهستانیِ فارغالتحصیل از دانشگاه آکسفورد و دانشکدهٔ کسبوکار وارتان است که سمت اجرایی بالایی نیز در بانک سرمایهگذاری "جی.پی.مورگان " داشته است. خانم "رسالیند "، هیچگاه وامی کمتر از ۱۰۰ میلیون دلار به کسی نداده بود تا اینکه، هنگام پرواز از لندن به ورشو، داستان بانک گرامین را که در مجله "فایننشال تایمز " به چاپ رسیده بود خواند و فوراً دریافت که وام خرد همان چیزی است که لهستان بدان نیاز دارد.
محسن
در کشورهای توسعهیافته، بزرگترین مشکل من، وجود نظام رفاه اجتماعی است. در این کشورها، بارها و بارها ما با این مشکل مواجه بودهایم که مستمریبگیران رفاه اجتماعی، همانند زنان پشت پرده در روستاهای بنگلادش، از آغاز یک کسبوکار واهمه داشتهاند. بسیاری از آنها مقدارِ مستمریِ رفاهیِ خود را که در نتیجهٔ آغاز یک کسبوکار جدید از دست خواهند داد محاسبه میکنند و به این نتیجه میرسند که کار و تلاش، ارزش این همه ریسک را ندارد.
محسن
برنامه وام خرد در اروپا نیز موفق بوده است؛ هم در میان کشورهای ثروتمند اروپای غربی که به نرخ بالای بیکاری دچارند و هم در میان کشورهای فقیرتر اروپای شرقی که در حال اصلاح ساختار اقتصادی کمونیستی خود هستند. من در کمیسیونهای مجلس آلمان و تلویزیون فرانسه در مورد وام خرد صحبت کردهام و از انگلستان نیز نشان افتخار دریافت کردهام، ولی همچنان بسیاری از مردم این کشورها از عملی کردن برنامههای مشابهِ گرامین میهراسند.
محسن
الکس کانتس، بهعنوان یک کارآموز در سال ۱۹۸۸ به بنگلادش آمد. او در سال ۱۹۹۶، کتابی با عنوان "به ما وام بده " نوشت که در آن، به مقایسهٔ تأثیر گرامین بر یک روستای بنگلادشی و تأثیر صندوق تمام گردشی (FCF) بر فقیران آمریکایی پرداخت. با توجه به اینکه او هم زبان انگلیسی و هم زبان بنگالی را سلیس صحبت میکرد، قادر بود تا خود را کاملاً در زندگی وامگیرندگانِ هر دو فرهنگ غوطهور سازد. او داستانهای بسیار جالبی در مورد اثرات وام خرد بر زندگی زنان جمعآوری کرد بهطوریکه پیشنویس کتابش به بیش از ۶۰۰ صفحه رسیده بود؛ اما با تصمیم ناشر کتاب، ناگزیر شد تا آن را به ۳۵۰ صفحه کاهش دهد. با وجود این، این کتاب جذابترین کتاب داستانی است که من تا به حال خواندهام.
محسن
برنامه FCF نسبتاً موفق پیش میرفت، ولی عوامل بازدارندهای نیز وجود داشت. در طول اجرای این برنامه، من شخصا شاهد بودم که چگونه قوانین "رفاه اجتماعیِ " ایالاتمتحده، سبب عدم انگیزهٔ مستمریبگیران رفاه اجتماعی برای کارکردن میشد. از نظر من، این مستمریبگیران، به نوعی زندانیان مجازی بودند؛ آن هم از سوی کسانی که قصد کمک به آنها را داشتند. این افراد، اگر حتی یک دلار بهدست میآوردند، فوراً باید به مراجع ذیصلاح گزارش میدادند تا از چک بعدی رفاه آنها کسر میشد. علاوه بر این، آنها اجازه نداشتند از هیچ مؤسسهای پول قرض بگیرند. در واقع، تحت قوانین ایالت "ایلینویز "، برنامههای وام خرد مانند FCF، هرگز اجازه نداشتند به این مستمریبگیران پول قرض دهند و سازمان WSEP مجبور بود تا با مراجع قانونی مذاکره کند تا از این قاعده مستثنی شود
محسن
من مجبور شدم برای آنها، دوباره همان دلایلی را بازگو کنم که برای بانکداران بنگلادشی توضیح داده بودم: "مردم فقیر، بسیار خلاق هستند. آنها میدانند که چگونه درآمد کسب کنند و چگونه زندگی خود را تغییر دهند. آنچه آنها به آن نیاز دارند، تنها فراهم شدن یک فرصت است. وام خرد، این فرصت را به آنها میدهد. درست است که جامعهٔ بنگلادشی با جامعهٔ آمریکایی متفاوتاند و هزاران مایل از هم فاصله دارند، ولی من هیچ تفاوتی بین مردم فقیر بنگلادش و مردم فقیر شیکاگو نمیبینم. در هر دو جامعه، علل و عواقب فقر، کاملا شبیه به هم هستند. "
محسن
حجم
۲۴۸٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
حجم
۲۴۸٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
قیمت:
۳۰,۰۰۰
۱۵,۰۰۰۵۰%
تومان