بریدههایی از کتاب بانک تهیدستان؛ وامهای کوچک، ابزار مبارزه با فقر جهانی
۴٫۶
(۱۲)
ما از آسیبدیدگان میخواهیم بهجای تکیه بر امدادهای ملی و بینالمللی، روی پاهای خود بایستند؛ چراکه این امدادها معمولاً دیر و ناکافی هستند. سپس وامهای قبلی دوباره برنامهریزی شده و یک دوره مهلت جدید برای بازپرداخت آنها تعیین میشود.
محسن
بنگلادش، سرزمین بلایای طبیعی است. بلایای طبیعی، عاملی تأسفبار اما اجتنابناپذیر برای کسب و کارهای بنگلادشی است. با این حال، فلسفه ما همواره بر این مبنا بوده است که هر فرد "باید " وام خود را بازگرداند؛ حتی اگر نرخ آن تنها یک نیم پنی در هفته باشد. این فلسفه، وسیلهای برای ارتقای حس "اتکا به نفس "، "غرور " و "اعتماد " در وامگیرندگان ماست؛ چراکه بخشیدن یک وام میتواند به قیمت تباهی سالها تلاش برای القای حس "خودباوری " به فرد وامگیرنده تمام شود. اگر روستایی دچار سیل یا خشکسالی شود و محصولات یا حیوانات وامگیرندگان ما از دست برود، ما در گرامین به آنها وام جدیدی میدهیم تا دوباره شروع کنند. هرگز وامهای قبلی را نمیبخشیم؛ اما در عوض آنها را به وام های طولانی مدت تبدیل میکنیم
محسن
بانک گرامین نیز اغلب درگیر بحثهای جمعیتی بوده است. در کنفرانس قاهره در موضوع جمعیت (سپتامبر ۱۹۹۴) اعلام شد که نرخ زاد و ولد در میان خانوادههای گرامین بسیار پایینتر از میانگین ملی است. درواقع از وقتی که درآمد خانوادههای گرامین از طریق خوداشتغالی افزایش یافته است، آنها تصمیم گرفتهاند که فرزند کمتری داشته باشند، برای فرزندان خود آموزش بهتری فراهم کنند و فعالانه در اداره امور کشور مشارکت کنند. پس اگر برنامهٔ "اعطای اعتبار خرد " میتواند به افزایش آگاهی خانوادهها برای برنامهریزی خانواده کمک کند، چرا نهادهای توسعه بینالمللی (و متعاقبا خود دولتها) از این برنامه برای کنترل رشد جمعیت بهره نمیبرند؟
محسن
مطالعات سازمان ملل در بیش از چهل کشورِ در حال توسعه نشان داده است که با تساوی بیشتر زن و مرد، نرخ زاد و ولد نیز کمتر شده است. این موضوع، دلایل زیادی دارد. بهعنوان مثال، تحصیل، ازدواج و بچهدارشدن را به تعویق میاندازد چراکه زنان تحصیلکرده، بیشتر تمایل دارند تا از بارداری پیشگیری کنند و به کسب درآمد بپردازند. از نظر من، ایجاد فرصت کسب درآمد برای زنان فقیر، بیشتر از سیاستهای تنظیم زاد و ولد، بر کنترل جمعیت مؤثر است. از نظر من، "برنامهریزی خانواده "، باید به خود خانوادهها واگذار شود.
محسن
به گمان من، نهادهای توسعه بینالمللی با ایجاد اینگونه وحشتها در مردم میخواهند توجه آنها را از عملکرد ضعیف خود در مبارزه با فقر منحرف کنند. از نظر من، آنها باید بهجای محدود کردن رشد جمعیت، تمرکز خود را بر روی بهبود وضعیت عمومی اقتصاد و به ویژه وضعیت اقتصادیِ نیمهٔ کمدرآمدتر جمعیت قرار دهند؛ اما تا به امروز، نهادهای توسعه بینالمللی بهجای تلاش برای تغییر کیفیت زندگی قشر فقیر، بیشتر تلاش کردهاند تا از ابزارهای ایجاد ترس و وحشت (نظیر فشار به زنان و مردان بیسواد برای از بین بردن توان زاد و ولدشان) استفاده کنند.
محسن
درواقع بنگلادش، با اینکه از نظر وسعت تقریباً هم اندازه ایالت فلوریدا است، اما بسیار بیشتر از این ایالت و تقریبا ۱۲۰ میلیون نفر جمعیت دارد. اگر نیمی از مردم آمریکا تصمیم بگیرند به فلوریدا مهاجرت کنند، آنگاه تراکم جمعیتیِ فلوریدا معادل تراکم جمعیتی بنگلادش خواهد شد؛ اما چه راهی پیش روی بنگلادش است؟ آیا باید نرخ زاد و ولد خود را کم کند؟
به اعتقاد من، در سیاستهای تجویزی نهادهای توسعه بینالمللی، یک وحشت زیاد در مورد جمعیت کشورها وجود دارد. در بسیاری موارد، خود ما نیز در ترویج کورکورانهٔ این تجویزهای آنها در جهان مقصریم؛ اما واقعیت آن است که از زمان استقلال بنگلادش تا به امروز، اگرچه جمعیت ما تقریباً دو برابر شده است، بیشک ما دو برابر فقیرتر نشدهایم؛ ما امروز بهتر از ۲۷ سال پیش هستیم و کمبود غذای کمتری را تجربه میکنیم.
محسن
در سال ۱۹۸۹، برنامه مسکن گرامین، توسط هیئت داورانی متشکل از تعدادی از معماران بزرگ جهان، جایزه بینالمللی معماری "آقا خان " را از آن خود کرد؛ موضوعی که حقانیت ما را بیش از پیش آشکار کرد. در مراسم اهدای جایزه در قاهره، معماران مشهور و ممتاز از من میپرسیدند: "معماری که توانسته است چنین خانههای جمعوجورِ ۳۰۰ دلاری را طراحی کند چه کسی بوده است؟ " من نیز در پاسخ میگفتم: "خانههایی که توسط وامگیرندگان ما ساخته شده است، توسط هیچ معمار حرفهای طراحی نشده است. خود وامگیرندگان، معمار خانههای خویش بودهاند؛ همانگونه که معمار سرنوشت خود نیز هستند.
محسن
ما تا به امروز ما موفق شدهایم ۱۹۰ میلیون دلار وام برای ساخت بیش از ۵۶۰۰۰۰ خانه به وامگیرندگان خود بپردازیم و بازپرداخت این وامها تقریباً بهطور کامل صورت گرفته است. برنامههای مسکن بانکهای تجاری دیگر، هرگز به چنین موفقیتی دست نیافتهاند. تعداد کمی از وامگیرندگان این بانکها وام خود را بازپرداخت میکنند و از همین رو، این برنامهها اغلب پس از سه سال متوقف میشوند؛ اما برنامه مسکن ما تا به امروز بیوقفه ادامه یافته و در حال گسترش است.
محسن
برای سومین بار، مشاوران بانک مرکزی درخواست ما را رد کردند. من نیز به ناچار، شخصاً جلسهای با رئیس بانک مرکزی ترتیب دادم و از او درخواست کردم نظر کارمندان بروکرات خود را ابطال کند. رئیس بانک مرکزی از من پرسید: "آیا مطمئن هستی که افراد فقیر میتوانند وام خود را بازپرداخت کنند؟ " من نیز پاسخ دادم: "بله! قطعا خواهند توانست. برخلاف افراد ثروتمند، افراد فقیر نمیتوانند ریسک عدم بازپرداخت وام را تحمل کنند و تنها راهی که دارند، بازپرداخت وام است. " رئیس بانک مرکزی به من نگاهی کرد و گفت: "من واقعا متأسفم که شما شرایط دشواری را با مشاوران ما پشت سر گذاشتهاید. به صورت آزمایشی هم که شده، من به گرامین اجازه میدهم تا برنامه وام مسکن خود را اجرا کند. موفق باشید. "
محسن
بهرغم همه این توضیحات، بانک مرکزی تقاضای ما در مورد ارائه وام مسکن روستایی را رد کرد. در واقع مشاوران و خِبرگان بانک مرکزی، پیش خود به این نتیجه رسیده بودند که چیزی که تنها با ۱۲۵ دلار ساخته شود، از نظر استانداردهای آنها "خانه " نامیده نمیشود. حتی به این نکته نیز اشاره کردند که این ساختارهای ۱۲۵ دلاری، در شمارش تعداد خانههای موجود در کشور نیز محاسبه نخواهد شد. من به آنها اعتراض کردم: "اینکه این خانههای ۱۲۵ دلاری، در شمارش تعداد خانههای موجود در کشور محاسبه شود یا نشود، برای ما و روستاییان چه اهمیتی دارد؟ تمام آنچه ما و آنها میخواهیم سقفی بدون نشستن زیر آن و فضایی بدون نم برای زندگی است. "
محسن
در سال ۱۹۸۴، نظرم به یک آگهی که توسط بانک مرکزی بنگلادش چاپ شده بود جلب شد که در آن آمده بود: "این بانک در نظر دارد برنامهای در مورد وام مسکن روستایی اجرا کند. " در پاسخ به این آگهی، گرامین نیز به بانک مرکزی اطلاع داد که قصد اجرای یک برنامه وام مسکن برای وامگیرندگانش دارد. ما به آنها توضیح دادیم که شرایط وامگیرندگان ما بهگونهای نیست که بتوانند وام ذکر شده در آگهی بانک مرکزی را که معادل ۷۵ هزار تاکا (دو هزار دلار) بود بازپرداخت کنند و ما در نظر داریم این برنامه وام را با ۵ هزار تاکا (۱۲۵ دلار) انجام دهیم.
محسن
همچنین بسیاری از محققان اسلامی نیز به ما گفته بودند که ممنوعیت موجود در شریعت اسلام مبنی بر دریافت نرخ بهره در مورد گرامین مصداق ندارد، زیرا خود وامگیرندهٔ گرامین، یکی از مالکین بانک است. هدف شریعت از حرام کردن بهره، محافظت فقیران از گرفتار شدن در ربا است؛ اما وقتی فرد فقیر، خود مالک بانک خود است، پس در حقیقت، نرخ بهره به خود بانک و در نهایت به خود فرد فقیر بازخواهد گشت.
محسن
در سال ۱۹۹۴، مشاور رئیسجمهور ایران در امور زنان به داکا آمد تا با من دیداری داشته باشد و هنگامی که از او پرسیدم درباره گرامین چه نظری دارد، پاسخ داد: "هیچ موردی در شریعت اسلام یا قرآن نمیتوان یافت که مخالف کار شما حکم داده باشد. چرا زنان باید گرسنه و فقیر باشند؟ در واقع کاری که شما در حال انجام آن هستید فوقالعاده است؛ چراکه با تلاش شما، نسل کاملی از کودکان آموزش خواهند دید و به دلیل وجود وامهای گرامین، زنان بهجای اینکه در گوشه و کنار روستاها و شهرها بنشینند، میتوانند در خانه خود کار کنند. "
محسن
البته کلاً در میان زنان روستایی، آن دسته که از همه درماندهترند، چیزی برای خوردن ندارند و توسط شوهرانشان رها شده و تلاش میکنند شکم فرزندان خود را از راه گدایی سیر کنند، معمولاً بیتوجه به تهدیدات و با قطعیت تصمیم به پیوستن به گرامین میگیرند. در واقع آنها هیچ راه دیگری برای انتخاب ندارند. حتی در برخی موارد، آنها مجبورند بین دو گزینهٔ "گرفتن وام از ما " و "مشاهده مرگ فرزندانشان " یکی را انتخاب کنند.
محسن
هنگام فعالیتمان در تانگایل، ما رویهای خاص برای گسترش شعبههای جدید گرامین تعریف کردیم که طبق آن، در صورتی که گرامین بخواهد شعبه جدیدی افتتاح نماید، آن شعبه بایستی فعالیت خود را به آرامی و با سنجیدگی زیادی آغاز کند و نباید در سال اول کار خود، بیش از ۱۰۰ وامگیرنده جذب کند. یک شعبهٔ تازه تأسیس، تنها هنگامی که توانست بهطور موفقیتآمیز، صد وام اول خود را بازدریافت کند، اجازه خواهد یافت عملیات خود را سرعت بیشتری بخشیده و وامگیرندگان بیشتری جذب کند. در واقع ما نمیخواستیم افراد محلی را مجبور به کاری کنیم که تمایلی به آن ندارند. بلکه هدف اصلی ما از راهاندازی گرامین این بود که به آنها کمک کنیم تا خود، نیروی بالقوهٔ درونشان را آزاد ساخته و به زندگی بهتری دست یابند. پس چرا عجله؟
محسن
مهمتر از همهٔ این موارد، ما میخواهیم بین کارکنانمان، یک نگرش حل مسئله بهوجود آوریم و در این راستا عمیقاً بر این باوریم که هر مسئلهای، چندین راه حل دارد و این وظیفه ماست که بهترین این راهحلها را برگزینیم.
محسن
ما هر کارمند جوان و تازه وارد را، ابتدا در فرهنگ گرامین و در فرهنگ فقیران غوطهور میکنیم و سپس به او این نکته را آموزش میدهیم که او باید بتواند استعدادهای بالقوه و کشف نشدهٔ هر فرد فقیر و درمانده را، به فِعل و عمل تبدیل کند. بنابراین در گرامین، آموزش کارکنان، آموزشی ساده، اما سخت و عمیق است و بخش عمدهٔ آن، بهصورت خودآموز انجام میگیرد. در این آموزش، هیچ جزوهٔ مطالعاتی یا نرمافزار کمکآموزشیِ یارانهای وجود ندارد. ما به این نکتهٔ مهم رسیدهایم که خود روستاهای بنگلادش، بهتر از هر کتابی که تصور شود، میتوانند در مورد زندگی فقیران به مدیران جوان ما آموزش دهند. د
محسن
کار کردن در بانکی که برای فقیران فعالیت میکند، کاری بسیار تخصصی است؛ از برنامهریزی و طراحی فعالیتهای بانک گرفته تا چگونگی ارتباط چهرهبهچهره با افراد فقیر.
محسن
کشاورزان، فقیرترینِ مردم نیستند بلکه برعکس، مزرعهداران در مقایسه با افراد درماندهای که فاقد زمین هستند و از طریق کار یدیِ خود امرار معاش میکنند، به نسبت از رفاه بیشتری برخوردارند. بنابراین، این شعبه باید همه انواع مشاغل روستایی را از جمله دادوستد، صنایع دستی، خردهفروشی و حتی مشاغلی که محصولات خود را در درب منازل به فروش میرسانند، تحت پوشش خود قرار دهد. این شعبه، باید یک بانک روستایی باشد و نه بانکی که صرفاً با کشت و محصول و مزرعه سر و کار دارد. برای همین، من نام "گرامین " را برای آن انتخاب کردم.
محسن
ماهیت شغل یک کارمند گرامین مستلزم این است که او به تنهایی در نواحی روستایی (برخی اوقات در مسافتهایی به طول پنج مایل در هر جهت جغرافیایی) رفتوآمد کند.
در ابتدا، والدین بسیاری از کارمندان زنِ متقاضیِ فعالیت در بانک، این شرایط کاری را پست و تحقیرکننده و حتی رسواییآور میدانستند. اگرچه این والدین ممکن بود به دختران خود اجازه دهند پشت یک میز اداری بنشینند و بهکار مشغول شوند، بههیچوجه قبول نمیکردند که دخترانشان برای کار در گرامین، روز خود را در دهکدهها سپری کنند.
محسن
حجم
۲۴۸٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
حجم
۲۴۸٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان