بریدههایی از کتاب ظرافت جوجه تیغی
۳٫۸
(۱۹۸)
تازگی واقعی آن چیزی است که، بهرغم گذشت زمان کهنه نمیشود.
کاملیا بر تارک خزههایِ پرستشگاه، رنگ بنفش کوههای کیوتو، فنجانی از چای خوشبو، این شکوفایی زیبایی ناب در قلبِ شیفتگیِ زودگذر، آیا همان چیزهایی نیست که همه ما آرزویش را داریم؟ چیزی که تمدنهای غیر ژاپنی نمیتوانند به آن برسند.
تماشای ابدیت در حرکتِ خودِ زندگی.
az_kh
در بیرون، جهان میغرّد یا در خواب است، جنگ همهچیز را به آتش میکشد، آدمها زندگی میکنند و میمیرند، ملتها نابود میشوند، ملتهای دیگری سر بر میکشند که بهزودی بلعیده خواهند شد و در تمام این آشوبها و خشمها، در این ظهور و خروج و تکرار، در حالیکه جهان به راه خود میرود، آتش میگیرد، خود را پارهپاره و نابود میکند و دوباره زنده میشود، زندگی انسانی در جنبش و حرکت است.
پس فنجان چای خودمان را بنوشیم.
az_kh
ما فقط آن چیزهایی را میتوانیم بشناسیم که در وجدان ما، این گوهر نیمه خداییای که ما را از ددمنشی نجات میدهد، ظاهر میشود.
شمع
حال سؤال دوم: از جهان چه میدانیم؟
به این سؤال، ایدهآلیستهایی مثل کانت جواب میدهند.
چه جواب میدهند؟
جواب میدهند: چیز زیادی نمیدانیم.
شمع
ولی اگر کسی از فردا هراس دارد به خاطر این است که نمیداند چگونه حال را بسازد و وقتی کسی نمیداند چگونه حال را بسازد، به خود میگوید که فردا خواهد توانست آن را بسازد و این چرند است زیرا فردا همیشه بدل به امروز میشود، متوجه هستید؟
Fateme Nahavandi
ما هرگز آن سوتر از یقینهای خودمان را نمیبینیم و، خطرناکتر از آن، از ملاقات کردن با دیگران صرفنظر کردهایم، ما جز ملاقات کردن با خودمان کار دیگری نمیکنیم، بیآنکه خودمان را در این آینههای همیشگی بشناسیم.
Fateme Nahavandi
این چه جنگی است که ما، با اطمینان از شکستمان، در آن شرکت میکنیم؟
صبحی پس از صبح دیگر، خسته از همه این نبردهایی که پیش میآیند، ما دلهره هر روزیمان را در راهرو پایانناپذیری تجدید میکنیم که سرنوشت میخواهد طی کردن آن، در آخرین ساعتها، بسیار طول بکشد. آری فرشته من، این سهمیه هر روزی ماست: خستگی و افسردگی، تهی بودن، در رنج بیحساب غوطه خوردن. گذرگاههای جهنم با آن بیگانه نیستند. روزی به بهانه ماندن طولانی در این راهرو به آن گذرگاهها وارد خواهیم شد. از یک راهرو به گذرگاهها: سقوط بیدرگیری و بیتعجب صورت میگیرد. هر روز با غمانگیزی راهرو تجدید پیمان میکنیم و قدم به قدم، راهِ محکومیتِ حزنانگیزمان را میپیماییم.
Sayna sedigh
من فقط مسیحیت را میبینم که در عشق نسبت به رنجی که همیشگی باشد میتواند با روانکاوی رقابت کند
Sayna sedigh
وقتی سطرها آفریننده خود میشوند، وقتی من مثل یک از خود بیخبرِ شگفتزده، شاهد تولد جملههایی هستم که خارج از اراده من بهوجود آمده و بهرغم اراده من بر صفحه کاغذ نوشته میشوند و به من چیزی را که نمیدانستم و تصور نمیکردم بخواهم میآموزند، از این وضعحمل بیدرد، از این وضوح طراحی نشده لذت میبرم: در دنبال کردن بیتلاش و بییقین، باسعادت شگفتزدگیهای صمیمانه، قلمی که مرا هدایت میکند و مرا میبرد.
کاربر ۳۱۳۳۱۵۱
من به سرنوشت التماس میکنم که این شانس را به من بدهد که آن سوتر از خودم را ببینم و با کسی ملاقات کنم
کاربر ۳۴۹۶۳۷۱
میدانید... هر چیزی به وقتش میآید.
این جمله آهنگ یک ضربالمثل عامیانه را دارد، با اینکه میتواند حرفهای مارشال کوتوزوف، خطاب به شاهزاده آندره، در جنگ و صلح باشد: «آیا خیلیها مرا به خاطر جنگ، همینطور به خاطر صلح، سرزنش نکردند... ولی هر چیزی به وقتش آمد... هر چیزی به وقتش میآید، برای کسی که میتواند منتظر بماند...»
سروش
وقتی نگرانم، به پناهگاهم میروم. هیچ نیازی به مسافرت ندارم. رفتن و پیوستن به قلمرو خاطرات ادبیام کفایت میکند. زیرا چه وسیله تفریحی شریفتر و چه همصحبتی سرگرمکنندهتر از ادبیات وجود دارد و چه هیجانی لذتبخشتر از هیجانی است که خواندن کتاب نصیب انسان میکند.
az_kh
تمام این چیزهایی که میگذرند، با اینکه با فاصلهای کمتر از یک هزارم ثانیه تا رسیدن به آنها قرار داریم، برای همیشه از دستمان رفتهاند... تمام این حرفهایی که میبایستی گفته باشیم، تمام این حرکتهایی که میبایستی انجام داده باشیم... همه، برای همیشه در کام نیستی فرو رفتهاند...
az_kh
تازگی واقعی آن چیزی است که، بهرغم گذشت زمان کهنه نمیشود.
az_kh
تمام خانوادههای خوشبخت شبیه هماند ولی خانوادههای بدبخت هریک به شیوه خود بدبخت است،
AS4438
بها باید زمانی پرداخت شود که آدم به بیراهه میرود!
az_kh
اگر من بدانم که از زمره نخبگان از خودراضیام که اموال عمومی را، بهدلیل زیادهخواهی، به باد میدهند از انتقاد در امانم و دو برابر بیشتر آبرو کسب میکنم.
AS4438
بیداریِ آگاهی همزمان است با تولد اولیه ما، بهدلیل اینکه شاید قادر نیستیم حالت زنده دیگری جز این تصور کنیم.
AS4438
سیاست اسباببازیِ دست پولدار کوچولوهاست که آن را به کسی قرض نمیدهند.
AS4438
ما تربیت شدهایم چیزی را باور کنیم که وجود ندارد، زیرا موجودات زندهای هستیم که نمیخواهیم رنج ببریم.
AS4438
حجم
۲۸۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۳۶۰ صفحه
حجم
۲۸۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۳۶۰ صفحه
قیمت:
۱۶۵,۰۰۰
تومان